روايات عامه

بسم الله الرحمن الرحیم ـ الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین سیما امام زماننا روحی و ارواح من سواه لتراب مقدمه الفدا.

ابتدا نصوص و روایاتی را که عامه راجع به یأجوج و مأجوج و حرکت و سرنوشت آنها نقل می‌کنند، آنها را متعرض مي‌شويم سپس نگاهی به روایات خاصه انداخته تا ببینیم در روایات ما و از طرق اهل بیت با متون عامه مطابقت دارد یا خیر؟ هر چند روایات مخالفین با صراحت به جعلی بودن اين متون اعتراف دارند.

روایت پنجم:

روایتی است که طبری در جامع البیان ج17ص69 نقل می‌کند. این روایت که سندش به ربعی بن حراش از حذیفه می‌رسد، از پیامبر اکرم ص نقل می‌کنند که ایشان می‌فرماید:

اول الآیات الدجال و نزول عیسیو نار تخرج من قعر عدن ابین تسوق الناس الی المحشر تقیل معهم اذا قالوا والدخان و الدابة ثم یأجوج و مأجوج حذیفه سوال می‌کند: یا رسول الله و ما یاجوج و ماجوج؟ اینها که هستند؟ و ایشان فرمودند: یأجوج و مأجوج امم کل امة اربعمائة الف اینها گروههائی هستند که لایموت الرجل منهم حتی یری عین تطرف بین یدیه من صلبه؛ هیچ یک از اینها نمی‌میرند مگر اینکه از نسل خودش هزار نفر به وجود آيد. و هم ولد آدمیسیرون الی خراب الدنیا یکون مقدمتهم بالشام و ساقتهم بالعراق؛ پیش قراولان آنها در شام و ما بقی آنها در عراقند. فیمرون بانهار الدنیا فیشربون الفرات و دجلة و بحیرة الطبریة حتی یاتوا بیت المقدس فیقولون قد قتلنا اهل الدنیا فقاتلوا من فی السماء؛ سپس به آسمان تیر اندازی می‌کنند. فیرمون بالنشاب الی السماء فترجع نشابهم مخضبة بالدم فیقولون: قد قتلنا فی السماء؛ حال حضرت عیسی و مسلمانان کجا هستند؟ وعیسیو المسلمون بجبل طور سینین فیوحی الله الی عیسی: ان احرز عبادی بالطور و ما یلی ایلة[1]؛ تنها این دو جا از تیر رس مهاجمان در امان است. نتیجه اینکه ایله از سرزمینهائی است که مربوط به یهود است و مورد توجه اینهاست و در این روایتی که نقل شد آمده است که یأجوج و مأجوج فسادشان همه جا را می‌گیرد مگر دو منطقه که اولی طور سینا و دیگری ایله است.

ثم ان عیسییرفع راسه الی السماء و یومّن المسلمون فیبعث الله علیهم دابة یقال لها النَغَف؛ نغف کرمهای خاصی که بیشتر در شترها و گوسفندها نمایان است. وقتی که حضرت عیسی نفرین کردند بر اینها و مسلمانان در آن دو منطقه آمین گفتند خداوند بر اینها عذاب می‌فرستد و عذاب همین نغف است که تدخل من مناخرهم فیصبحون موتی من حاق الشام الی حاق العراق؛ همه کشته می‌شوند حتی تنتن الارض من جیفهم و یامر الله السماء فتمطر کافواه القِرَب؛ همانند دهانه مشک فتغسل الارض من جیفهم و نتنهم فعند ذلک طلوع الشمس من مغربها؛[2] دقت کنید! با قطع نظر از سند، این روایت محوریت را به حضرت عیسی می‌دهد و امنیت را به دو منطقه از مناطق مورد توجه یهود منحصر می‌کند و پایان کار این مفسدین را هم به دعای حضرت عیسی بیان می‌کند. پس می‌بینیم که در این جریانات حضرت مهدی هیچ نقشی ندارد. البته در پایان این روایات نگاهی هم به روایات شیعه می‌اندازیم تا ببینیم اصلا سرنوشت این دو قوم به این نحو که آنها گفته اند در روایات ما هم هست یا خیر؟ ظاهرا این جریانات به این نحو در روایات ما نیست، لذا ممکن است کلام برخی‌ها تقویت شود که ایشان همان قوم تاتار هستند که آمدند و رفتند، و پرونده آنان بسته شد. لکن مشکلی هست که نتوانستند آن را حل کنند که همان جریان سد است، زیرا این سد با خصوصیاتی که در روایات آمده چه می‌شود و کجاست؟

این روایت را ربعی حراش از حذیفه نقل کرد که اولین مدرک ان جامع البیان طبری است و بعد از آن الکشف و البیان و در المنثور و بعد کتاب نزول عیسی بن مریم به نقل از سیوطی بعد هم جامع الاحادیث سیوطی و بعد کنزالعمال و سپس روح المعانی و التصریح، کشمیری بعد هم جامع الاحادیث القدسیة ابو عبدالرمان. ولي یک نفر از علمای شیعه در منابعشان این روایت را نقل نکرده‌اند، نه اینکه ندیده باشند بلکه اعتنا به آن نکرده‌اند.

تا اینجا در اين روایات از عامه مقام حضرت مهدی تنقیص می‌شد و محوریت به حضرت عیسی داده شد، اما روایات دیگری نیز هست که در جریاناتی که یک طرف خود پیامبر قرار دارد باز محوریت به حضرت عیسی داده می‌شود. همانند روایتی که در منابع دست اول اهل سنت آمده ولی باز هم یک مدرک شیعه ندارد.

روایت ششم:

ابن مسعود بدون نسبت دادن به پیامبر نقل می‌کند: لما کان لیلة اسری برسول الله؛ از شیعه هیچکس ابن مسعود را تایید نکرده تنها سید مرتضی او را تایید کرده که آنهم گفته اند این تایید از روی مماشات و جدل بوده است و الا ابن مسعود از نظر ما مقبول نیست و ظاهرا از معاصرین مرحوم مامقانی می‌خواهند ایشان را تنزیه کنند ولی مرحوم خوئی و مرحوم تستری او را رد می‌کنند. این روایت معلوم نیست که از ابن مسعود باشد و اگر هم از ابن مسعود باشد معلوم نیست که دیگر روات سند یعنی یزید بن هارون و عوّام بن حوشب، جبلة بن سحیم و موثر بن عفارة مشکلی نداشته باشند. لقی ابراهیم و موسی و عیسی فتذاکروا الساعة؛ چهار پیغمبر نشستند که اشرفشان بلکه اشرف انبیاء وخلائق، محمد مصطفی است. طبق این نقل چهار نبی مرسل نشستند و راجع به قیامت مذاکره کردند. فبدئوا بابراهیم فسالوا عنها فلم یکن عنده علم منها فسالوا موسی فلم یکن عنده منها علم فردوا الحدیث الی عیسی دقت کنید. فقال: عهد الله الی فیما دون وجبتها[3] فلا یعلمها الا الله؛ پس حتی پیامبر نیز ازآن مطلع نبود. فذکر من خروج الدجال: فاهبط فاقتله فیرجع الناس الی بلادهم فیستقبلهم یأجوج و مأجوج وهم من کل حدب ینسلون[4] لا یمرون بماء الا شربوه و لا شیء الا افسدوه فیجیئون الیّ فادعوا الله فیرسل السماء بالماء فتحمل اجسادهم فتقذفها فی البحر؛ در اینجا دیگر بحثی از نغف نیست و غرق می‌شوند. ثم تنسف الجبال و تمد الارض مد الادیم؛ و بعد از یأجوج و مأجوج قیامت بر پا می‌شود. حال نصوص دیگر را ببینید که بیان می‌کنند، بعد از اینها مردم مؤمن هستند و زندگي روزمره را دنبال مي‌كنند و حج به جا می‌آورند. ثم یعهد الی اذا کان ذلک ان الساعة من الناس کالحامل المتم؛ وقتی که آنها از بین رفتند قیامت خیلی نزدیک خواهد شد، همانند یک زن پا به ماه که هر آن ممکن است وضع حمل کند.

لایدری اهلها متی تفجؤهم بولادتها قال العوام: فوجدت تصدیق ذلک فی کتاب الله: حتی اذا فتحت یأجوج و مأجوج وهم من کل حدب ینسلون واقترب الوعد الحق.[5]

این روایت را اولین کسی که نقل کرده ابن ابی شیبه در مصنف است، شما تاریخ وفات او را ببینید. متوکل در سال 234هجری علمای بلاد را در سامرا جمع کرد و به اصطلاح امروز پولهای درشتی به آنها داد، ابن ابي شیبه نیز به همراه برادرش و دیگر علماي عامه حضور داشتند، متوکل سپس کلاس درسی برای آنها گذاشت، عثمان بن ابي شيبه را در یک طرف بغداد و ابوبكر بن ابي شیبه را در طرف دیگر بغداد قرار داد و كرسي تدريس داشتند و در سال 236 هجری نیز دستور داد قبر شریف امام حسین را تخریب کنند. یعنی متوکل برای این کار زمینه سازی کرد.

بعد از مصنف ابن شیبه، مسند احمد بعد سنن ابن ماجه این روایت را نقل می‌کند. در صحاح ست جز در سنن ابن ماجه این روایت نیامده است. ابن ماجه جزء رده آخر صحاح محسوب می‌شود، حتی به نقل برخی جز هفت روایت از ایشان مابقی روایات مورد بحث است، از شیعه هم کسی این نص را نقل نمی‌کند.

روایت هفتم:

روایتی است که تاریخ بغداد نقل می‌کند، حال من نمی‌خواهم وارد این مباحث، ترجمه و شرح حال شوم ولی خود خطیب بغدادی متهم به نصب است. او روایت را نقل می‌کند به سند خودش تا عكرمه که برخی از معاصرین تلاش دارند ایشان را تنزیه کنند در حالی که او مشکل دارد زیرا از نظریه پردازها و رئوس خوارج است و مبلّغ جریان انحرافی بوده است. این کلام میزان اعتدال ذهبی است و اگر امروز عكرمه بود از روسا و رهبران گروهای آدم کش و تكفيري می‌شد. می‌گویند روزی او از کنار مسجدی رد می‌شد و این جمله را گفت که اگر سلاح داشتم همه اینها را می‌کشتم چرا؟ چون همه را به غیر از خودش کافر می‌پنداشت. او شخصی دروغگو بود. زیرا زمانی شخصی بر عبيدالله فرزند ابن عباس وارد شد و دید که او عكرمه را در سرويس بهداشتي زندانی کرده از او پرسیدند: چرا اینکار را می‌کنی؟ او در جواب گفت: انه یکذب علی ابی.

تاریخ بغداد به سندش از عكرمه از ابن عباس نقل می‌کند که پسر ابن عباس می‌گوید انه یکذب علی ابی بعد از آن این روایت را تفسیر قرآن بلنسی متوفای 872 از تاریخ بغداد نقل می‌کند بعدهم ثعالبی در جواهر الحسان بعد هم در تفسير الدرالمنثور بعد هم کشف الخفاء عجلوني بعد هم حر عاملی که تنها ایشان از شیعه در هدایة الامة ج8 مرسلا نقل می‌کند آنهم تنها این قسمت از روایت: اربعه انهارمن الجنه اما اصل متن روایت:

انزل الله من الجنة الی الارض خمسة انهار سیحون و هو نهر الهند و جیحون و هو نهر بلخ و دجله و الفرات و هما نهرا العراق و نیل و هو نهر مصر، انزل الله تعالی من عین واحدة من عیون الجنة من اسفل درجة من درجاتها علی جناحی جبرئیل فاستودعها الجبال و اجراها فی الارض و جعل فیها منافع للناس فی اصناف معایشعهم فذلک قوله: و انزلنا من السماء ماء بقدر فاسکناه فی الارض؛

هیچ یک از مفسرین ما این روایت را ذكر نکرده‌اند. اما شاهد کلام: فاذا کان عند خروج یأجوج و مأجوج ارسل الله تعالی جبرئیل فرفع من الارض القرآن؛

ببینید هنگامي كه حركت یأجوج و مأجوج شروع می‌شود دنیا بهم می‌ریزد و فساد همه جا را می‌گیرد، قرآن برداشته می‌شود،

…والعلم کله… والحجر من رکن البیت و مقام ابراهیم و تابوت موسی بما فیه و هذه الانهار الخمسة؛

ما نفهمیدیم شما که در نقلهای قبل گفتید یکی از فسادهای ایشان مصرف کردن آب فرات و دجله است در حالی که در اینجا آمده که آب را (فرات و دجله) خود جبرئيل و به آسمان می‌برند.

فیرفع کل ذلک الی السماء فذلک قوله: وانا علی ذهاب به لقادرون؛ پس قرآن، علم، رکن و مقام همه برداشته شد فاذا رفعت هذه الاشیاء من الارض فقد اهلها خیر الدین و الدنیا؛[6]

دیگر در دنیا خیری نیست یعنی دوباره هرج و مرج می‌شود. این معنا چه وقت خواهد بود؟ از این روایت استفاده می‌شود که این جریان قبل از ظهور حضرت مهدی یا بعد از آن است؟ آیا بعد از آن دوباره فساد خواهد شد یا خیر؟ یک روایت دیگر را نیز نقل می‌کنم.

روایت هشتم:

عبدالله بن عمرو عاص این روایت نقل می‌کند، یعنی همان کسي که يك بار شتر اسرائیلیات را از شام بار زد که از او تعبیر به صاحب الزاملتین می‌کنند زیرا وقتی روایتی را که با عقل يا موازين ديگر جور در نمی‌آید نقل می‌کند به او می‌گویند: این روایت از صاحب الزاملتین است.

ان یأجوج و مأجوج من ولد آدم و لو انهم ارسلوا علی الناس لافسدوا علیهم معایشهم ولن یموت منهم احد الا ترک من ذریته الفا فصاعدا و ان من ورائهم ثلاث امم: تاویل و تارلیس و منسک.[7]

یا «ناسک» یا «منسک» الشک من شعبة این روایت را اولین کتاب مسند طیالسی نقل می‌کند و از شیعه احدی به این روایت اشاره نکرده است.

روایت نهم:

از فتن ابن حماد یفتح یأجوج و مأجوج یخرجون علی الناس این روایت از فتن به عنوان اولین کس نقل شده و بعد از آن ابن ابی شیبه و از شیعه هم هیچ کسي آن را نقل نکرده است. در روایت قبل گفتیم که بعد از یأجوج و مأجوج قیامت می‌شود، لیحجن البیت و لیعتمرن بعد خروج یاجوج و ماجوج.[8] یعنی بعد از یأجوج و مأجوج برنامه حج و کاروانها و عمره شكوفا خواهد شد. شما در یکجا می‌گوئید قبل از اینها کعبه و حجر و اسود را طبق نقلی که بود برداشته می‌شود و در اینجا می‌گوئید لیحجن و لیعتمرن و اين تهافت است. این روایت نیز مدارک زیادی دارد. ـ والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

[1]. ايله کجاست؟ معجم البلدان ج1ص292 را نگاه کنيد. در ارتباط با ايله مي گويد: ايله بالفتح مدينة علي ساحل بحر القلزم، مما يلي الشام، قلزم منطقه ايست که قوم فرعون در آنجا به دعاي حضرت موسي ع غرق شدند و قيل: هي آخر الحجاز و أول الشام، و اشتقاقها قد ذكر في اشتقاق إيلياء بعده، قال أبو زيد: أيلة مدينة صغيرة عامرة بها زرع يسير، و هي مدينة لليهود الذين حرّم الله عليهم صيد السمك يوم السبت فخالفوا فمسخوا قردة و خنازير، و بها في يد اليهود عهد لرسول الله، صلى الله عليه و سلم، و قال أبو المنذر: سميّت بأيلة بنت مدين بن إبراهيم، عليه السلام، و قال أبو عبيدة: أيلة مدينة بين الفسطاط و مكة على شاطئ بحر القلزم تعدّ في بلاد الشام، و قدم يوحنّة بن رؤبة على النبي، صلى الله عليه و سلم، من أيلة و هو في تبوك فصالحه على الجزية و قرّر على كل حالم بأرضه في السنة دينارا فبلغ ذلك ثلاثمائة دينار، و اشترط عليهم قرى من مرّ بهم من المسلمين و كتب لهم كتابا أن يحفظوا و يمنعوا، فكان عمر بن عبد العزيز لا يزداد على أهل أيلة عن الثلاثمائة دينار شيئا، …

[2]. معجم احاديث امام مهدي ع ج3 ص315

[3]. قبل از قيامت

[4]. حدب به معناي مرتفعات است. و انسلال فرود آمدن با سرعت را گويند.

[5]. معجم احاديث امام مهدي ع ج3 ص 297

[6]. معجم احاديث امام مهدي ع ج3 ص 295

[7]. معجم احاديث امام مهدي ع ج3 ص 289

[8]. معجم احاديث امام مهدي ع ج3 ص 305

.

.

.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *