بسم الله الرحمن الرحیم ـ الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین سیما امام زمانناروحی وارواح من سواه لتراب مقدمه الفداء
بحث راجع به یکی دیگر از علامات ظهور امام زمان، یعنی جریان سفیانی است.علاوه برسوالاتی از قبیل: (سفیانی کیست؟، از کجا خروج میکند؟، حدود برنامه و مدت بقاءاو و…که در روایات هم اشاره کرده است) چند موضوع مهم مربوط به سفیانی وجود دارد که به آنها میپردازیم:
موضوع اول:عناوین دجال و سفیانی:
آیا سفیانی همان دجال است و یا هر کدام عنوانی مستقل و جداگانه هستند؟ بعضی تلاش کرده که ثابت کنند، سفیانی و دجال یکی هستند، ما در جلسه قبل در این زمینه مقداری بحث کردیم و گفتیم که این دو متفاوت هستند، لذا ادعای یکی بودن این دو نیاز به دلیل دارد که مدعی نمی تواند دلیلی بر این مدعا ارائه کند، خصوصا با توجه به این که طبق روایات، سفیانی از علائم حتمی است ولی دجال مورد اختلاف است که آیا جزء علائم ظهور امام میباشد؟ حتی در بعضی از نصوص و کلمات آمده که دجال بعد از ظهور امام زمان خروج میکند که طبق این بیان دیگر جزء علامات هم نمی باشد. فعلا از این بحث ميگذريم و إن شاء الله در آینده در صورت فرصت، بیشتر به این مساله میپردازیم.
موضوع دوم: روایات سفیانی از اختصاصات شیعه است؟
آیابحث سفیانی و روایات آن از اختصاصات شیعه است و یا فریقین آنرا نقل میکنند؟ بعضی از معاصرین مدعی شده اند که روایات سفیانی در منابع اولیه اهل سنت نیامده است و بحث از سفیانی و روایات اواز اختصاصات شیعه و مختص مصادر شیعه است، ولی واقع مطلب غیر از این است و حتی عبارات خود فاضل معاصر بر خلاف ادعای خودشان است، ایشان گاهی مطالبی راجع به سفیانی ذکرکرده ومی فرمایند که مورد قبول فریقین است، اگر بحث راجع به سفیانی در منابع اهل سنت نیامده باشد! مورد قبول فریقین چه معنائی دارد؟ مگر این که بگوییم منظور ایشان منابع اولیه میباشد، هرچند بحث از سفیانی و روایات او در منابع اولیه و دست اول اهل سنت هم وجوددارد، آیا مصنف عبدالرزاق (م.211)، مصنف ابن ابی شبیه ]استاد بخاری[ (م.235)، ابن حماد (م.228) منابع دست اول نیست؟ پس ادعای این بزرگوار، شايد سهو قلم بوده است.
موضوع سوم: آیا سفیانی یک نفراست ویا متعدد است؟
آیا سفیانی یک نفر است که ازعلامات ظهورامام زمان باشد؟ آیا فاصله ظهور او تا ظهور امام به اندازه حمل و بارداری یک زن است؟ (در بعضی از روایات نه ماه ودر بعضی روایات دیگر هشت ماه ذکر شده است.) اگر نظر به این روایات داشته باشیم، سفیانی هنوز نیامده است ولی از روایات شواذ (که معمولا ابن حماد نقل میکند و شاید نقل روایات شاذ، یکی از دلایل زیر سوال رفتن کتاب فتن ابن حماد باشد که گفته اند در این کتاب موضوعات زیاداست) برمی آید که ما چند سفیانی داریم.
ما در جلد دوم معجم احادیث الامام المهدیصفحه 249 به این مطلب اشاره کرده و روایاتی را نقل کرده ایم[البته تعبیر روایت مسامحه است، چون ارطاة و دیگران که نقل کرده اندبه پیامبر اسناد ندادهاند، لذا از اين نصوص تعبیر به اثر میشود نه روايت]
روایات دال بر متعدد بودن سفیانی:
روایت اول:
«ابن حماد: حدثنا رشدين، عن ليث (وی مشکل دارد و ما قبلا بحث کرده ایم) عمن حدثه، عن تبيع قال: إذا كانت هدة بالشام قبل البيداء، فلا بيداء ولا سفياني، قال الليث: كانت الهدة بطبرية فاستيقظت لها بالفسطاط وتخلع لها أجنحة، فإذا هي ليلة طبرية» [1]
تبيع ميگويد: موقعى كه در شهر شام زلزله و خرابی، قبل از بیداء، ايجاد شود بيداء و سفيانى باقى نميماند. ليث ميگويد: اين خرابى و سرو صدا در طبريه خواهد بود كه (اهل) شهر فسطاط مصر بيدار مي شوند و بالكن ها ي ساختمان ها كنده مىشود، اين حال شب طبريه است.
مفاد اين نص آن است كه سفياني آمده است و برنامه او تمام شده است.
روایت دوم:
«حدثنا الحكم بن نافع، عن جراح، عن أرطأة قال ولم يسنده إلى النبي في زمان السفياني الثاني تكون الهدة حتى يظن كل قوم أنه قد خرب ما يليهم» [2]
أرطاة ميگويد: در زمان سفيانى دوم لرزه و صداى شديدى بلند مىشود كه هر گروهى گمان ميكنند: چيزى در نزديكي آنها خراب شده است.
روایت سوم:
«حدثنا رشدين بن أبي لهيعة، عن يزيد بن أبي حبيب قال ولم يسنده أيضا: خروج السفياني بعد تسع وثلاثين»[3]
يزيد بن ابى حبيب روايت كرده و به سول خدا نسبت نداده كه فرمود: خروج سفيانى بعد از سى و نه است [معنای این جمله چیست؟ آیا خروج سفیانی در قرن اول یا دوم و یا سوم است؟]
روایت چهارم:
«وقال: قال ابن لهيعة: وأخبرني عبد العزيز بن صالح، عن عكرمة، عن ابن عباس رضي الله عنه قال: إذا كان خروج السفياني في سبع وثلاثين كان ملكه ثمانية وعشرين شهرا، وإن خرج في تسع وثلاثين كان ملكه تسعة أشهر»[4]
ابن لهيعه از ابن عباس روايت كرده كه گفت: اگر خروج سفيانى در سال (37) باشد سلطنت او (28) ماه خواهد بود و اگر خروج سفيانى در سال (39) باشد سلطنت او (9) ماه ادامه دارد.
این روایاتی است که معمولا ابن حماد نقل میکند، ما نیم نگاهی به تاریخ قیام های امویین و غیر امویین علیه عباسیان بیندازیم و درگیر يهای بعد از سقوط حکومت ننگین امویین که بین حکومت عباسیان و جریان اموی اتفاق افتاده را مطالعه کنیم، این جریان یک وجود سیاسی در آندلس داشت، حکومت آنها قابلیت تعریف و تمجيد ندارد که از آنها تمجید کنند و ساخت مساجدشان را از روی خلوص نیت بدانند، اینها دینی نداشتند که خلوصی داشته باشند، اینها در خطبه هایشان روز جمعه، مولا امیرالمومنین را حتي به عنوان خلیفه چهارم هم ذکر نمی کردند و نام معاویه را به عنوان خلیفه چهارم میآوردند یک عده نواصبی بودند، اینها وقتی به آندلس رفتند، جریانی را در آن جا به راه انداختندکه باعث در گیری هائی بین عباسیان و امویین میشد، از این درگیریها استفاده میشود که سفیانی که پیامبر به آمدن او خبر داده بود شخصی معروف و اصولاً چنین اعتقادی در بین مردم مشهور و جا افتاده بوده است لذا عدهای علیه عباسیان قیام کردند که یا خودشان را به این نام نامیدند و یا واقعا معروف به سفیانی بودند، مقریزی در خطط شام قیام چند سفیانی را نام میبرد در جلد 1 صفحه 154 جریان قیام علی بن عبدالله بن خالد بن یزید بن معاویه بن ابوسفیان است، یکی از قیام های بنام سفیانی همین قیام است که در روایت هم آمده که قیام سفیانی از فرزند خالد است، این قیام در سال 195 در شام صورت گرفته است که مصادف با دوران حکومت امین عباسي بوده و اين سفياني معروف به ابن العمیطر بود. قیام دیگری بنام سفیانی اتفاق افتاد که پرچمدار آن سعید بن خالد اموی بود که این قیام بعداز قیام عمیطر است.
قیام سوم که مقریزی در صفحه 164 نقل میکند قیام مبرقع در شام سال 227 است. مقریزی در جلد دوم صفحه 185 راجع به سفیانی دیگری بنام عثمان بن ثقاله که در اردن قیام کرده است، بحث میکند، سه سفیانی اول در شام و سفیانی چهارم (عثمان بن ثقاله) هم در اردن که همان شام است با فاصله زمانی، قیام کرده است، عثماني هم در سال 816 قیام کرده و ادعا کرد که سفیانی موعود من هستم، قیام وی بر علیه عباسیان نبود زیرا بساط حکومت عباسیان در سال 656 برچیده شد، پس، از این سنخ قیامها و ادعاهای سفیانی بودن استفاده میشود که اصل سفیانی یک خبر مقبول و امر مسلم بین همه مسلمین بوده است.
آيا سفياني واقعيت دارد يا جعلي است؟
بعضی که این جریانها را نقل میکنند، قائلند که اصل جریان سفیانی و موعود بودن او و ذکر او در روایات، دروغ است و از جعلیات امویین جهت درست کردن جایگاه و پایگاهی برای خودشان است. این حرف را امثال مقریزی در خطط گفته است ولی این ادعا صحیح نمی باشد و نميتوان گفت كه روایات سفیانی از جعلیات امویین است بلکه روایات سفیانی از متواترات است، و عجیبتر این که روایات سفیانی را دشمنان سفیانی، قبل از نقل روایات از طرف طرفداران او، نقل کردهاند. البته روایات سفیانی در مورد تعدد سفیانی و خصوصا در جائی که سفیانی را مدح کند، بعید نیست که از جعلیات بنی امیه باشد کما این که روایاتی که وجود سفیانی را نفی میکند، میتواند از جعلیات امویین باشد تا به این وسیله از بعضی حرکات سفیانی بیزاری بجویند و یا از مقولات بنی عباس باشد تا خودشان را از این قیامها رهائی ببخشند و در برخورد و قلع و قمع آنان از او آزاد تر باشند. بنابراین روایاتی که ما از اهل بیت در مورد سفیانی داریم، متعدد و صراحت در سفیانی که مفاد آنها هم حتمیت سفیانی است، میباشد. روایتی را هم که از امام جواد[5] نقل کردیم که ممکن است سفیانی از حتمیات نباشد و بدائی در آن حاصل شود، با قطع نظر از سند روایت (چون سند روایت مشکل داشت) مرحوم مجلسی دو توجیه برای این روایت ذکر میکند تا با اصل و حتمیت سفیانی تعارضی نداشته باشد، پس اسانید روایات در این مورد مشکلی ندارد بلکه اگر اسناد مشکل هم داشته باشند چون بحث سفیانی متواتر است، نیازی به بررسی سندی نسبت به اصل سفیانی نمی باشد. اما تعدد سفیانی را میتوان با بررسی عاقبت سفیانی بررسی کرد.
عاقبت امر سفیانی چيست؟ آیا مسلمان میشود؟ ایا با امام بیعت میکند؟ چون در روایت داریم که با امام بیعت میکند ولی هنگاميكه به سوی لشکرش بر میگردد، همراهانش اورا منحرف میکنند و او دوباره قیام میکند و سپس دستگیر میشود و امام اورا اعدام میکند، ودر جای دیگر آمده که در بید ا لشکریان او به زمین فرو میروند و در بعضی نصوص آمده که خود سفیانی هم همراه لشکرش به زمین فرو میرود اینها را بررسی کنیم تا معلوم شود چند سفیانی داریم؟ البته آن سفیانی که در روایات آمده و جزء علائم حتمی ظهور امام زمان است یکی است که روایات متعدد و صحیح السند دارد.
وآخر دعوا نا أن الحمد لله رب العالمین
[1]. معجم أحاديث الإمام المهدي، ج2، ص249 /الفتن، ابن حماد، ص 67
[2]. همان
[3]. همان
[4]. همان
[5] . الغيبة للنعماني، ص 303.
.
.
.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.