بحثمان مربوط به صیحه و ندای آسمانی بود که معروف است یکی از علائم ظهور امام زمان است عرض شد بعد از بررسی آیات به طور مختصر وارد عرضه کردن روایات میشویم و شروع میکنیم به روایات کتب اربعه و عمدتا کتاب کافی شریف که ظاهرا در سه کتاب دیگر روایاتی در این زمینه ]نیست و یا[ ما نیافتیم. اما کافی شریف ۴ یا ۵ روایت در این زمینه دارد با قطع نظر از اعتبار سندی، با قطع نظر از مضمر بودن و یا ضعیف بودن.
روایت اول
عبدالرحمن بن مسلمه جریری نقل میکند میگوید خدمت امام صادق بود به آقا عرض کردم[۱]
ما را توبیخ میکنند تکذیب میکنند وقتی که سخن از دو صیحه بهمیان میآوریم و میگوییم۲ ندای آسمانی در پیش است کأنه به باد استهزاء میگیرند[۲] اگر می گویید یک صیحه حق است ویک صیحه باطل از کجا تشخیص می دهید؟ امام فرمود به شبهه اینها چه جوابی می دهید؟ گفتند چیزی نداریم که بگوییم.
فرمود: «زمانی که صیحه اتفاق بیفتد تصدیق می کند به آن صیحه حق کسی که از قبل گوشش به روایات اهل بیت آشنایی داشته و روایات اهلبیت را شنیده و مطلع است چنین کسی گول نمیخورد و صیحه حق را از باطل تشخیص میدهد. (من کان یومن بها[۳] من قبل ان الله عز و جل یقول: «أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدى فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ »ـ یونس ۳۵
اینجا مرحوم مجلسی بیانی دارند اولا میآیند بحث سندی میکنند میفرماید مجهول ]اما[ این روایت بر مبنای متاخرین میشود صحیح که روایات را برحسب روات ]تقسیمبندی کردهاند[
اگر روات: عدل امامی از عدل امامی از عدل امامی نقل کند،می شود صحیح. اگر امامی باشد اما توثیق نداشته باشد، می شود حسن. اگر غیر امامی باشد اما راستگو باشد میشود موثقه. و اگرغیر اینها باشد میشود ضعیف. البته اقسام زیادی هست ببینید مرحوم قمی شاید به ۴۰ قسم برساند.
طبق مبنای متاخرین این روایت را ایشان (مرحوم مجلسی) میفرماید مجهول ولی کراراًَ گفتیم این هیچ منافات ندارد با قوت خود روایت و اعتبار خود روایت؛ بلکه صحت خود روایت، البته طبق مبنای قدماء. آنها قرائنی در دستشان بود و طبق آن قرائن حکم به صحت و اعتبار روایت میکردند اما چون آن قرائن در دسترس نیست متأخرین از این طریق وارد میشوند، از طریق خود روات.
میفرماید این روایت مجهول است (یعنی از نظر سند) اینجا عبارت یصدق بها «من کان یؤمن بها من قبل» کسی که ایمان داشته باشد از قبل میتواند تشخیص دهد صیحه حق را از باطل أی یصدق بها (یؤمن أی یصدق) تصدیق میکند (من علم باخبار اهل البیت)، از قبل با روایات اهلبیت آشنایی دارد که (أن المنادی الاول هو الحق)، از قبل میداند و چیز تازهای نیست از قبل زمینهاش را دارد از روایات شنیده: که ندای اول حق است.اما اینکه آیه آورده شده (علامه) میفرماید: «و ذکر الآیه لبیان أنه لابد من تصدیق اهل البیت» در واقع کبری را نقل کردهاند؛ (افمن ان یهدی الی الحق) یعنی اهل بیت، امامان حرف اینها را باید گرفت و تصدیق کرد (فی کل ما یخبرون به)[۴]
چرا زیرا «لانهم الهادون الی الحق» هدایتگران به سوی حق اینها هستند «و العالمون بکل ما یحتاج الیه الخلق» هرچه را که خلق به آن نیاز دارند اهل بیت علم به آن دارند «و اعدائهم الجاهلون» نقطه مقابلشان آنها جاهلند دشمنانشان جاهلند ـ «و یحتمل ان یکون المراد اَن بعد الظهور من ینادی باسمه ای باسم القائم یعلم حقیقته بعلمه الکامل»
متحمل است این باشد که وقتی اسم امام زمان را بردند دیگر (بعد اسم بردن) حقیقت کاملا روشن میشود که ندا چیست و راجع به کیست «کما قال الله عزوجل: افمن یهدی الی الحق…» حق واضح و روشن است اما بعضیها از کنار قضایا به سادگی میگذرند. این بیان اجمالی بود از مرحوم مجلسی نسبت به روایت اول.
مرحوم مازندرانی به همین روایت اشاره کردهاند و توضیحی هم دارند ببینید چقدر بر بیانات مرحوم مجلسی اضافه دارد قوله «یکذبونا و یوبخونا» المخالفون (فاعل طرف مقابلست) پیروان مکتب خلفاء.
میفرماید که ان نقول: «ان صیحتین تکونان عند ظهور المهدی» صیحه اول چیست «فی اول الیوم» مضمون صیحه اول در اول ظهور: «انَ فلان بن فلان و شیعته هم الفائزون» این محتوای صیحه أولی است
«و صیحه فی آخره» آخر روز صیحه دیگری هست «بأن عثمان و شیعته هم الفائزون». آیا واقعا محتوای صیحه آخر همین است یعنی قبل ظهور امام زمان حاکمیت أمویین است یا کنایه است از حاکمیت باطل؛ راجع به این مساله اشاره ای نشده، و همین مقدار گفته شده که صیحه اولی اشاره به آقا امام زمان دارد و صیحه دوم اشاره است به خط باطل که از طرف باطل اعلام میشود
]استاد در جواب یکی از دانشپژوهان که تطبیق دادند عثمان در صیحه دوم را به عثمان بن عنبسه فرمودند:[
عثمان بن عنبسه خودش و حاکمیتش مگر چقدر است در کجا است، قبلا بحث شد مفصلاً، حاکمیت او شام است و عراق و بخشی از جنوب ایران و خاک حجاز. اینکه قدرتمندست قدرتش از روم گرفته شده و او غیر از دجال است، اما عثمان بن عنبسه هم زمانا هم مکانا حاکمیت محدودی دارد.
بعد (مرحوم مازندرانی میفرماید): هاتان صیحتان للاختبار و التمحیص. هدف از صیحه چیست میگوید برای امتحان است. میگوید: «قوله یصدق بها اذا کانت» تصدیق میکنند به این صیحه ـ صیحه حق ـ «من کان یؤمن بها من قبل، أی من قبل وقوعها» کسانی این را قبول دارند که از قبل زمینه داشته باشند و ایمان داشته باشند به این صیحه.[۵]
«و زادتهم ایمانا» ما از قبل ایمان داشتیم که چنین اتفاقی میافتد، اتفاق هم افتاد، ایمانمان هم زیادتر میشود «لمشاهدتهم وجود ما اخبربه الصادقون بأئه سَیُوجد».
ائمه معصوم به ما خبر دادند که اتفاق میافتد، و میبینیم که اتفاق هم افتاد (البته در زمان وقوعش). اعتقادمان زیادتر میشود. بعد (مرحوم مازندرانی) آیه را میآورند (… فما لکم کیف تحکمون) به چه اشاره میکند و منظور چیست «بما یقتضی صریح العقل بطلانه» چرا حکم میکنید حکمهایی که صریح عقل میگوید این حکمها باطل است ـ و بعد ایشان بحث لغوی و تفسیری میکند.
اما اینجا نکتهای دارد که «افمن یهدی الی الحق…» منظور کیست. میگوید ۲ احتمال است احتمال اول: مراد از «من» در «افمن یهدی الی الحق…» امیرمومنان باشد ومراد از «من» در «أمن لا یهدی الا ان یهدی» الشیوخ الثلاثه، کما مرّفی الحجه که روایات دیگر در این زمینه داریم بعد میگوید محتملست مراد از «من» در «افمن یهدی الی الحق…» خدای عزوجل باشد، خداست که یهدی الی الحق میکند. و در «امن لا یهدی…» منظور اشرف آلهه المشرکین باشد. مشرکین همیشه سنگ و چوب نمیپرستیدند گاهی افرادی و کسانی را و چیزهایی را میپرستیدند که اینها شریف هستند. مثل ملائک، عدهای از مشرکین ملائک را میپرستیدند عدهای حضرت مسیح را میپرستیدند عزیر را میپرستیدند
اینها «لا یتهدون إلّا أن یهدیهم الله» اینها هم بدون هدایت الهی هدایت نمیشود «و یویده الآیه السابقه و ا لظاهر ان الجمیع حق» ممکنست هم احتمال اول باشد
هم احتمال دوم، بعد میگوید برای آیه وجوه متعددهای هست که کلّها صحیحه[۶]
روایت دوم
[۱]. عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ وَ الْحَجَّالِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ: سَمِعَ رَجُلٌ مِنَ الْعِجْلِیَّهِ هَذَا الْحَدِیثَ قَوْلَهُ یُنَادِی مُنَادٍ أَلَا إِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ وَ شِیعَتَهُ هُمُ الْفَائِزُونَ أَوَّلَ النَّهَارِ وَ یُنَادِی آخِرَ النَّهَارِ أَلَا إِنَّ عُثْمَانَ وَ شِیعَتَهُ هُمُ الْفَائِزُونَ قَالَ وَ یُنَادِی أَوَّلَ النَّهَارِ مُنَادَى آخِرِ النَّهَارِ فَقَالَ الرَّجُلُ فَمَا یُدْرِینَا أَیُّمَا الصَّادِقُ مِنَ الْکَاذِبَ فَقَالَ یُصَدِّقُهُ عَلَیْهَا مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِهَا قَبْلَ أَنْ یُنَادِیَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدى الْآیَهَ.
کافی ج۸ ص۲۰۹: ینادی منادٍ الا ان فلان بن فلان و شیعته هم الفائزون
مرحوم کلینی از محمد از ابنفضال و الحجاج من داود بن فرقد.
داود میگوید سمع رجل من العِجلیه هذا الحدیث، داود بن فرقد میگوید آقایی از طایفه بنی عجل این حدیث را شنیده. «قوله» اسم امام مروی عنه اینجا نیست، از کی شنیده، آقایی از طایفه عجلیه. چه کسی میگوید که این حدیث است؟ داود بن فرقد.
متن این است:
«ینادی مناد الا ان فلان بن فلان و شیعته هم الفائزون» این ندا اول روزست «و ینادی آخِر النهار» چه کسی ندا میکند همان اولیست یا کس دیگری است؟ ظاهرش همین است
«اَن عثمان و شیعته هم الفائزون و ینادی اول النهار منادی آخر النهار، فقال الرجل[۷]فما یُدرینا أیّما الصادق من الکاذب» کدام صادق است و کدام کاذب
فقال یُصدقه علیها من کان یؤمن بها قبل أن یُنادی (أن ینادیِ)
إن الله عزوجل یقول…
این تقریبا همان مضمون روایت اول است. منتهی مشکل سندی دارد. این روایت را وقتی مرحوم مجلسی نقل میکنند میفرماید «صحیحٌ» زیرا تا داود مشکلی ندارد اما بعد داود میگوید «سمع رجل من العجلیه» بنا براین حدیث میشود مضمر یا موقوف؟ موقوف آن است که به امام نمیرسد و مضمر آن است که ضمیری در آن باشد، بگوید «سألته». اولاً این روایت ظاهراً مضمر نیست بلکه موقوف است مگر نظر به «قوله» باشد. در صورت مضمر بودن هم آیا همه مضمرات قبولند؟ آیا همه مضمرات مردودند؟ یا مضمرات افراد خاص ]پذیرفته است[ مثل مضمرات سماعه و علی بن جعفر
به نظر من مضمرات علی بن جعفر مضمر نیست، همان اول کتاب میگوید «سألت أخی موسی بن جعفر» بعد عطف میکند. اما داود بن فرقد میگوید «سأل رجل» خود داود هم از امام سؤال نکرده میگوید: سأل رجل. آقایی پرسیده است این قول را. علامه مجلسی تعبیر به صحیح میکنند اگر صحیح به اصطلاح متأخرین باشد جای تأمل است، هرچند این روایت از جهت مضمون شاهد دارد، روایت قبل به همین مضمون بود و روایات متعدد دیگری هست. لذا از جهت مضمون میپذیریم و تاملی هم نداریم. اینجا علامه مجلسی بحث رجالی میکنند میفرمایند: رجلٌ من العجلیه، اولا محتملست عجلیه منظور قبیلهای باشد البته اگر چنین قبیلهای داشته باشیم «بنی عجل» اما احتمال دومی میدهند[۸] «یتحمل ان یکون کنایه عمّن قدّم عجل هذه الأمه و سامریها علی امیرالمؤمنین» دیگر احتیاج به ترجمه ندارد، یعنی یکی از عامه این مطلب را شنیده باشد و تعبیر عجلیه کردند یعنی کسانی که دیگران را بر امیرمؤمنان ترجیح دادند[۹] پس از نظر سند این اشکال هست اما از نظر دلالت توضیحاتی مرحوم مازندرانی دارند و توضیحاتی مرحوم مجلسی دارد.
مرحوم مازندرانی:
همان اول یک طرفه میکند و میگوید «رجل من العجلیه» یعنی مردی از طایفه بنیعجل و میگوید ابنادریس صاحب سرائر از همان طایفه است (ابنادریس الحلی العجلی) و احتمال مرحوم مجلسی را متعرض نمیشوند بعد میفرماید: «و الظاهر ان الضمیر راجع الی ابیعبدالله» روایت مضمرهسِت اما به امام صادق برمیگردد. بله گاهی شخصیتی مثل زراره است مثل سماعه است مثل محمد بن مسلم است اینها از کسی که از او کمتر است سؤال نمی کنند اگر بگوید سألتهُ، حتما از معصوم است. اما اینجا رجل دارد و نمیدانیم این رجل کیست، چه کسی میگوید از امام است، ایشان (مرحوم مازندرانی) استظهار کردهاند ما هم حرفشان را نقل میکنیم
اینکه میگوید (فلان بن فلان) یعنی صاحب الزمان فلان (اسم آن حضرت است) و ابنفلان (پدر بزرگوار آن حضرت است). اما «ینادی اول النهار منادٍ آخر» میفرماید: «دلَّ بظاهره علی أن منادی واحد»
حدیث را دقت کنید: «ینادی منادٍ الا أن فلان بن فلان هم الفائزون» که این اول نهار است «و ینادی آخر النهار» فاعلش کیست؟ همان أولی است.
(استاد) اگر اینطور باشد پس خودش ایجاد تشویش کرده است، اول نهار میگوید حق با امام زمان است آخر نهار میگوید حق با دیگری است ـ این ظاهر روایت است ـ بعد میفرماید: «لکن روی الصدوق فی کمال الدین…» به استناد دو روایت از کمال الدین میخواهد این مطلب را توجیه و درست کند و در کمال الدین از امام صادق آمده است «صوت جبرائیل من السماء» از آسمان صدای جبرئیلست «و صوت ابلیس من الارض» از زمین صدای شیطان است
«فاتبعوا الصوت الاول و ایّاکم أن تفتنوا به» مواظب باشید گول نخورید حق همان صدای اول است. این یک روایت.
پس با توجه به این روایت به ظاهر روایت اول (مورد بحث) نمیتوانیم أخذ کنیم که منادی اول و منادی آخر یکی باشند، نمیتوانند یکی باشند
عبارت باید کمی توجیه شود زیرا منادی اول جبرئیل است و منادی دوم ابلیس است نمیتوانیم بگوییم اول نهار حق با امام زمان است و همان در آخر نهار بگوید حق با عثمان است.
مرحوم مازندرانی روایت بعدی را هم نقل میکند میگوید: «و باسناد آخر عن زراره عنه (از آقا امام صادق) ینادی منادٍ باسم القائم قلت خاص أو عام (آیا افراد خاص میشوند یا همه میشنوند)فرمود: «عام یسمع کل قومٍ بلسانهم (یک ندا بیشتر نیست همان ندا را هرکس با هر زبانی تکلم میکند، آن ندا را میشنود و میفهمند کأن با زبان خودش صحبت شده، فارس به فارسی، عرب به عربی)
قلت فَمَن یُخالف القائم (با این بیان چه کسی با حضرت مخالفت میکند دیگر حجت تمام شده)
و قد نُودی باسمه (دیگر جای شبهه و تردید نیست) قال: «لا یَدَعُهُم ابلیس» ابلیس رهایشان نمیکند. قسم خورده که «لأغوینهم اجمعین الا عبادک المخلصین »ـ پناه میبریم به خدا ـ[۱۰]
ابلیس رهایشان نمیکند و ندای جبرئیل را به هم میزند آخر اللیل اعلام می کند (لیشکک الناس) تا مردم را به شک و شبهه بنیدازد. بعد آقای مازندرانی ـ با توجه به این دو روایت که منادی اول غیرمنادی دومست هرچند ظاهر روایت آن است که هر دو منادی یکی هستند ـ
میفرمایند هذا الخبر من باب الاستفهام الانکاری. (یعنی منادی اول که گفته حق با امام زمان است آیا همان شخص ینادی آخر النهار که حق با عثمانست؟ این استفهام انکاریست) أو التقدیر و لا یُنادی (منادی اول که گفت حق با امام زمان است دیگر ندا نمیدهد که حق با عثمانست) کما فی قول الهذلی…
فقال یصدق علیه یصدق الصادق او المنادی علی الصیحه الأولی [۱۱]
این بیان مرحوم مازندرانیست مرحوم مجلسی هم بیانی دارند که اشاره خواهیم کرد انشاء الله «و الحمدالله رب العالمین»
[۱] . کافی ،ج۸، ص۲۰۸
[۲] .عجیب این است که مطلب را در زمان امام صادق (ع) به آقا عرض میکند و حال آنکه دوران امام صادق ع دوران عباسیین بود و قضیه صیحه آسمانی را خود عباسیها هم اعتقاد داشتند.
خود ابوجعفر منصور اذعان دارد میگوید اگر همه عالم به من این حرف را بزند باور نمیکنم اما قبول دارم چون خودم ازجعفر صادق ع شنیدهام خودم از اهلبیت شنیدهایم.
خواهیم دید خودشان ظاهرا روایاتی هم نقل میکنند، اما اینکه چرا اینجا استهزاء میکنند ]جای تأملست[
[۳]. یومن بها: ضمیر به چه بر میگردد به صیحه به قضیه مهدویت.
[۴] . در دعای ندبه (و أودعه علم ما کان و ما یکون الی انقضاء خلقه) نسبت به پیامبر اکرم، بعد چند سطر (أقام ولیَّه علی بن ابیطالب) بعدش (أودعه علمه و حکمته) همان علمی که خدای عزوجل به پیامبر اکرم داده بودند همین را به امیرمومنان واگذار کردهاند. باید تصدیق کرد کسانی را که در این سطح هستند، اما متاسفانه حرف را حاضر است از هرکس بگیرد الّا از اهل بیت. در جلسهای که با یکی از علمای وهابی داشتم درمکه معظمه، حدود بیش از ۸۰ سال عمر داشت میگفت: «به عمرم روایات اهل بیت را ندیدم ومحکوم کرده بود نسبت به تشیع موضع میگیرد. موضع میگیرد نسبت به فقه شیعه، فرهنگ شیعه و حال آنکه هنوز یک حدیث هم (از اهل بیت) ندیده است.
[۵] . ما با توجه به حجم روایات: دهها روایت در این زمینه داریم جز باورهای ماست جز اعتقادات ماست که قبل ظهور امام زمان (ع) صیحه اتفاق میافتد، خوب میبینیم که یک دفعه اتفاق میافتد (یؤمن بها)
.[۶] وَ قَالَ ص إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَهْراً وَ بَطْناً وَ لِبَطْنِهِ بَطْنٌ إِلَى سَبْعَهِ أَبْطُن.عوالی الئالی ج۴،ص۱۰۷
[۷] . روایت مقداری مبهم است.
[۸] . که این أقرب است و از اولی قویتر است
[۹] . در روایات هم نسبت به این خط و جریان تعبیر عجل و تعبیر سامری شده
[۱۰] . به نظر من از بهترین دعاها دعای حسن عاقبت است اللهم عجل عواقب امورنا خیرا
[۱۱] . شرح الکافی-الأصول و الروضه (للمولى صالح المازندرانی) ؛ ج۱۲ ؛ ص۲۶۵
قوله (قال سمع رجل من العجلیه هذا الحدیث) أى رجل منسوب الى طائفه من بنى عجل قیل منهم محمد بن ادریس صاحب السرائر رضى اللّه عنه (و قوله ینادى مناد- اه) بدل او بیان لهذا- الحدیث و الظاهر أن الضمیر راجع الى أبى عبد اللّه علیه السلام و المراد بفلان بن فلان صاحب الزمان (ع) و هو کنایه عن اسمه و اسم ابیه علیهما السلام (قال و ینادى أول النهار منادى آخر النهار) دل بظاهره على ان المنادى واحد لکن روى الصدوق فى کتاب کمال الدین و تمام النعمه باسناده عن المعلى بن خنیس عن أبى عبد اللّه علیه السلام قال «صوت جبرئیل من السماء و صوت ابلیس من الارض فاتبعوا الصوت الاول و ایاکم أن تفتنوا به» و باسناد اخر عن زراره عنه علیه السلام قال «ینادى مناد باسم القائم علیه السلام قلت خاص أو عام قال عام یسمع کل قوم بلسانهم قلت فمن یخالف القائم علیه السلام و قد نودى باسمه قال لا یدعهم ابلیس ینادى فى آخر اللیل لیشکک الناس و لذلک قال بعض الاصحاب هذا الخبر من باب الاستفهام الانکارى او التقدیر و لا ینادى کما فى قول الهذلى «تا للّه یبقى على الایام ذو حید» قال الجوهرى لا یبقى (فقال یصدقه علیها) أى یصدق الصادق أو المنادى على الصیحه الاولى.
.
.
.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.