بسم الله الرحمن الرحیم ـ الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین سیما امام زماننا روحی وارواح من سواه لتراب مقدمه الفداء
مقدمه
سالروز شهادت دهمین امام و پیشوای مان، حضرت علی الهادی(ع) را به ساحت قدس حضرت ولیعصر روحی فداه و حضور شما سربازان آن حضرت، تسلیت عرض میکنم و امیدوارم که مورد عنایت آن بزرگوار در دنیا و آخرت باشید.
موضوع سخن در حکم قیام های قبل از ظهور امام زمان بود.بعضی به استناد روایاتی مثل روایت« کُلُّ رَایَهٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»، قائل به عدم جواز چنین قیام هایی شدهاند.ما علاوه بر بررسی سندی و دلالی روایات، گفتیم که قیام هایی وجود دارد که مورد تأیید ائمه طاهرین واقع شده است. این قیامها نقض بر روایت« کُلُّ رَایَهٍ تُرْفَعُ…» میباشد.البته قیام هایی هم وجود دارد که ائمه طاهرین از آنها خبر داده و تأیید نمودهاند و از مردم هم خواستهاند که از آن ها، پیروی کنند.از این قیامها و رایات، رایت و قیام یمانی، سود، حسنی و خراسانی را میتوان نام برد.
قیام یمانی
البته حقیر نسبت به این قیام ها، مخصوصا قیام یمانی نظر دیگری دارم. ما شکی در اصل یمانی – که از علائم ظهور است- نداریم، بلکه در مثبت بودن این حرکت تأمل داریم. این سخن به این معنا نیست که دیگران تابع نظر ما باشند، معروف این است که پرچم یمانی مورد تایید است. روایتی را از کتاب شریف غیبت نعمانی نقل میکنیم. روایت مفصل است و ما از محل مورد بحث،آن را بیان میکنیم.
بیان روایت
«…ثُمَّ قَالَ ع خُرُوجُ السُّفْیَانِیِ وَ الْیَمَانِیِ وَ الْخُرَاسَانِیِ فِی سَنَهٍ وَاحِدَهٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ نِظَامٌ کَنِظَامِ الْخَرَزیَتْبَعُ بَعْضُهُ بَعْضاً فَیَکُونُ الْبَأْسُ مِنْ کُلِّ وَجْهٍ وَیْلٌ لِمَنْ نَاوَاهُمْ وَ لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَهٌ أَهْدَى مِنْ رَایَهِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَهُ هُدًى لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُمْ فَإِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ حَرَّمَ بَیْعَ السِّلَاحِ عَلَى النَّاسِ وَ کُلِّ مُسْلِمٍ وَ إِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ فَانْهَضْ إِلَیْهِ فَإِنَّ رَایَتَهُ رَایَهُ هُدًى وَ لَا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَلْتَوِیَ عَلَیْهِفَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِیقٍ مُسْتَقِیم…»[۱]
خروج سفیانى و یمانى و خراسانى در یک سال و یک ماه و یک روز مىباشد مانند گردن بندى که دانههاى آن منظم و یکى از پى دیگرى است. در آن وقت منتظران از هر جهت مأیوس میگردند. وای بر کسانى که با آنها مخالفت کنند، در میان آنها پرچم حقى، جز پرچم یمانى نیست. جمعیت او در طریق حق گام برمی دارند زیرا او مردم را به پیروى از صاحب شما دعوت میکند.وقتى یمانى قیام کرد، فروش اسلحه بر هر مسلمانى حرام است وقتى او خروج کرد بطرف وى بروید. زیرا لشکر او لشکر بر حق است، و نمىباید که مسلمانى از وى سرپیچى کند. هر کس از دعوت وى سرپیچید، از اهل دوزخ به شمار میرود، چه وى مردم را دعوت به حق و راه راست مىکند.
*پس همهی رایات قیام کننده، باطل نیست. رایاتی باطل است که در عرض باشد. رایات در طول که دعوت به حق نمایند، مشکلی ندارند. قیام یمانی از قیام های قبل از ظهور است که مورد تأیید امام و تمجید آن حضرت واقع شده است.
بیان چند نکته
نکته اول:
بنده بحث یمانی را دو سال قبل، مفصلاً مطرح کردم و تمام روایات یمانی را بررسی نمودم و نظر نهایی خودم را گفتم که موجود است. در این جلسه نمیخواهم دوباره تکرار کنم. نظر حقیر این است که این روایات مشکل سندی دارد – خصوصا روایت اول- لذا برای مثبت بودن قیام یمانی، دلیل محکمی نمیتوانید ارائه دهید.
روایت صحیح و حتی روایت حسن هم، در این زمینه وجود ندارد. ما شکی در اصل علامت بودن یمانی نداریم. بیش از ۲۰ روایت داریم که کفایت میکند. منتهی علامت بودن امری است و مثبت بودن چهره یمانی مطلب دیگری است. قداست یمانی از طریق علامت ظهور بودن استفاده نمیشود. چون علامیت شیء مقدس، قداست به آن نمیدهد و نیاز به دلیل خاص دارد که اینجا مشکل سندی دارد. مویداتی هم برای سخن ما موجود است.
احمد بن یوسف در سند روایت، هیچ توثیقی ندارد. ما حاضریم جایزه برای تحقیق و تتبع پیرامون وثاقت او هم تعیین کنیم. ما به کتب رجالی متعددی مراجعه کردیم و نتوانستیم ایشان را حتی به رتبه حسن برسانیم. این روایت دربردارنده سه حکم شرعی در دوران غیبت کبری است مثل حرمت بیع سلاح در آن دوران و حرمت سرپیچی و تخلف از یمانی و همچنین وجوب پیروی و تبعیت از او.
حسب تتبع ما، احدی از فقها از زمان شیخ صدوق تا امروز به مضمون این روایت در کتب فقهی، نفیا یا اثباتا اشاره نکرده است، با اینکه در کتب فقهی به یک سری احکام در دوران غیبت مثل خود قیام اشاره شده است. اضافه بر آن میفرماید: «اهدی الرایه» یعنی هر سه پرچم، هدایتگر هستند؟ چه کسی ملتزم به این است که رایت سفیانی هدایتگر باشد؟ اضافه بر آن، این روایت دو سه صفحه است که ممکن است تلفیقی باشد که در این صورت، احتمال دارد سندی که در اول ذکر شده، مربوط به بقیه روایت، نباشد.
نکته دوم:
روایاتی که با این مضمون [پرچم هدایت] راجع به یمانی نقل شده است، طبق مطالعات من دو روایت بیشتر نیست. یکی همین روایت غیبت نعمانی است. (باب ۱۴، ح۱۳،ص۲۶۴) و روایت دوم، روایتی است که مرحوم مفید از امام صادق(ع) در ارشاد نقل میکند:
«سَیْفُ بْنُ عَمِیرَهَ عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ خُرُوجُ الثَّلَاثَهِ السُّفْیَانِیِ وَ الْخُرَاسَانِیِ وَ الْیَمَانِیِّ فِی سَنَهٍ وَاحِدَهٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ وَ لَیْسَ فِیهَا رَایَهٌ أَهْدَى مِنْ رَایَهِ الْیَمَانِیِّ لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى الْحَق»[۲]
ولی سایر روایات فقط خبر از علامیت و حتمیت یمانی دارد و ما هم در بحث روی این دو روایت، به عنوان نقض، تاکید داریم
نکته سوم:
برخی، برداشت دیگری از بحث ما نداشته باشند. هرگز نمیخواهم جریانهای مرموزی را که اخیرا به راه افتاده را تایید کنم. مدعیانی که هرچه عناوین ممدوحه در روایات آمده است را بر خودشان، تطبیق میدهند. هم یمانی است و هم حسنی است و هم سفیر پنجم و هم پسر آقاست! جانشین امام زمان هم هست در حالیکه هنوز خود آقا نیامده اند! ما قبلا گفتیم که شاید نوبت به جانشین بعدی نرسد! اصلا اینها ارزش بحث ندارد. دائم خودشان را تطبیق میدهند.[۳]
نکته چهارم:
سند روایت اینگونه است:
«أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ ابْنُ عُقْدَهَ قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ یُوسُفَ بْنِ یَعْقُوبَ أَبُو الْحَسَنِ الْجُعْفِیُّ مِنْ کِتَابِهِ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ مِهْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِیهِ وَ وُهَیْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ع أَنَّهُ قَال»
احمد بن محمد بن سعید ابن عقده، زیدی و موثق است.
ابن عقده میگوید: احمد ابن یوسف ابن یعقوب ابوالحسن جعفی از کتابش برای من خواند که قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ مِهْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِیهِ[ یک طریق ] و از طریق دیگر « وَ وُهَیْبِ بْنِ حَفْصٍ» که هر دو طریق از ابابصیر و او از امام باقر نقل میکند.
اگر از تمام افراد در سند چشمپوشی کنیم، از احمد ابن یوسف نمیتوانیم عبور کنیم.
آقای مامقانی میفرماید:
«لم اقف علی ترجمه الرجل الا علی روایه احمد» من روایتی را از احمد جز همین روایت، پیدا نکردم.
لذا اگر خواسته باشیم، اعتبارش را از همین طریق اخذ کنیم، منجر به دور میشود. [ مثل روایت حرمت ازدواج موقت را که سبره نقل کرده و او تنها راوی این حدیث است.لذا اعتبار سبره به جهت نقل همین روایت و همچنین اعتبار روایت به خاطر نقل سبره ، دور میشود.به عبارتی دیگر گفته میشود که سبره کیست؟ میگویند راوی همین حدیث! راوی این حدیث کیست؟ میگویند: سبره! این که دور شد!، ولی کسانی که گفتند ازدواج موقت حلال است، لااقل ۲۰ تا از صحابی و تابعین هستند.]
در اینجا هم اینگونه است، زیرا نمیدانیم احمد بن یوسف کیست. مگر اینکه بیاییم و تابع مبانی اهل سنت بشویم. طبق مبانی بعضی از آن ها، ا گر یک ثقه از مجهول العین و یا مجهول الصفه نقل کرد از جهالت عین و یا جهالت عین و وصف بیرون میآید. ولی آیا ما این مبنا را قبول داریم؟ این مبنای ابن حبان است که حتی خود اهل سنت هم در این مبنا تامل دارند، لذا عدهای کتاب الثقاه او را زیر سوال میبرند.
ابن عقده ثقه است و او از احمد بن یوسف مجهول،نقل میکند. ولی آیا روایهالثقه از شخص مجهول، به او وثاقت میدهد؟
وَ آخِرُ دَعْوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین
[۱]. نعمانی، الغیبه، ص ۲۵۶
[۲]. مفید،الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد ؛ ج۲ ؛ ص۳۷۵
[۳]. من در شبکه ی ماهواره ای عربی ولایت(میدانستم که برد دارد ولی نه تا این حد که در بسیاری از کشورها ببینند) یک ماه قبل درباره یمانی سوالی بود که جواب دادم و گفتم که ما اصلش را قبول داریم ولی مثبت بودنش را قبول نداریم دیدم بعضی از بزرگان به ما تلفن کردند که مردم و شیعیان یمن از شما ناراحت شدهاند. چرا منکر یمانی شدید؟ من عرض کردم که ما منکر یمانی نشدیم. در مثبت بودن و اهدی بودنش تشکیک کردم
.
.
.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.