بسم الله الرحمن الرحیم ـ الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین سیما امام زمانناروحی وارواح من سواه لتراب مقدمه الفداء

روال بحث در در دروس خارج مهدویت این بود که برای بحث در هر موضوعی، ابتدا به روایات آن موضوع،خصوصا روایات کتب اربعه و بالاخص کتاب کافی شریف پرداخته و سپس آن روایات را از نظر متن، سند، دلالت و روایات معارض دیگر و همچنین روایات کتب دیگر در این زمینه مورد بررسی قرار می دادیم. موضوع سفیانی البته با اين عنوان هم که اکنون مورد بحث ما است، باید همین روش را ادامه داد،خصوصا با توجه به این که ما حدود 300 روایت در مورد سفیانی داریم،هرچند در کتاب کافی شریف ظاهرا بیش از 6 روایت در مورد سفیانی نمی باشد. قبل از ورود به بحثِ روایات سفیانی در کتب اربعه، راجع به اعتقاد سفیانی [یکی از خصوصیات سفیانی،چون در مورد سفیانی خصوصیاتی مثل: از کجا ظهور می کند؟ سرنوشت او چیست؟ مطرح است ] صحبت می کنیم. آیا سفیانی مسلمان است و یا پیرو ادیان آسمانی دیگر است و یا بی دین است؟ روایات و اقوال در این زمینه متعدد است.

اعتقاد سفیانی:

هدف سفیانی که نصب عداوت و دشمنی برای اهل بیت و پیروان او است حکایت از عقیده او هم دارد هرچه باشد انسانی است که رابطه اش را با خدا قطع کرده است. در بعضی اخبار(مسامحتا به اثر روایت می گوییم) آمده که سفیانی مسیحی و یا مورد حمایت مسیحیان است و از بعضی اخبار بر می آید که خداشناس است و در بعضی روایات وارد شده که وی، مسلمان ناصبی و مبغض اهل بیت است که در زمان ظهورامام ایمان آورده ولی دوباره دست از ایمان بر می دارد و پس از آن دستگیر و کشته می شود. اما تفصیل روایات و اقوال در زمینه اعتقاد سفیانی:

نظریه اول: مسیحی بودن سفیانی

یکی از آن نصوص که دلالت بر مسیحی بودن سفیانی و یا این که سفیانی از دست پروردگان آن‌ها است. روایت الغیبة شیخ طوسی است:

«قَرْقَارَةُ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ سَعْدٍ الْكَاهِلِيِّ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ بَشِيرِ بْنِ غَالِبٍ قَالَ: ‏

يُقْبِلُ السُّفْيَانِيُّ مِنْ بِلَادِ الرُّومِ مُتْنَصِراً فِي عُنُقِهِ صَلِيبٌ وَ هُوَ صَاحِبُ الْقَوْم»[1]

در غيبت شيخ از اعمش از بشر بن غالب روايت نموده گفت كه سفيانى به دین نصرانيت از كشور روم (ایتالیای امروز) مى‏آيد و صليبى در گردن دارد و او در آن روز صاحب قوم است.

البته این روایت نیست بلکه شیخ طوسی به سند خودش از بشر بن غالب اسدی نقل می کند، بشر از اصحاب امیرالمومنین و حسنین وامام سجاد علیهم السلام می باشد‏، ظاهرا ایشان و برادرش دعای عرفه را از امام حسین نقل می کنند، البته اگر بشر توثیق نشد لطمه‌ای به اعتبار دعا نمی زند چون دعا از نظر متن به قدری قوت دارد که از غیر معصوم صادر نمی شود. بنده برای بِشْر توثیقی نیافتم بلکه اگر ثقه هم باشد،روایت به معصوم منتهی نمی شود. با این سخن نمی خواهم انحراف اعتقادی سفیانی را نفی کنم، او از شجره ملعونه و از سرسخت ترین دشمنان اهل بیت است بلکه می خواهیم از نظر سندی و فنی روایت را بررسی کنیم.

نظریه دوم: پایبند به دین نبودن

در اعتقاد سفیانی، پایبند نبودن به دین ذكر شده است. روایتی را که یکی از فضلای درس نقل و این مدعا را مطرح کرده‌اند، روایت از الغیبة نعمانی است.

«أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الصَّبَّاحِ بْنِ الضَّحَّاكِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ السُّفْيَانِيُّ أَحْمَرُ أَشْقَرُ أَزْرَقُ لَمْ يَعْبُدِ اللَّهَ قَطُّ وَ لَمْ يَرَ مَكَّةَ وَ لَا الْمَدِينَةَ قَطُّ يَقُولُ يَا رَبِّ ثَارِي وَ النَّارَ يَا رَبِّ ثَارِي وَ النَّار»[2]

محمّد بن مسلم از امام باقر روايت كرده كه فرمود: «سفيانى سرخ‏روئى سفيد پوست و زاغ چشم است، هرگز خدا را پرستش ننموده و هرگز نه مكّه را ديده و نه مدينه را، مى‏گويد: خدايا انتقام خويش را (از مردم) مى‏طلبم هر چند با رفتن در آتش باشد، خدايا انتقام خويش را مى‏طلبم هر چند با رفتن در آتش باشد.

از این روایت استفاده می شود که سفیانی متمرد است نه این که بی دین باشد و خدا را قبول نداشته باشد،پس ظاهر روایت غیر از ادعای بعضی است.

نظریه سوم: سفیانی مسلمان منحرف و ناصبی است

سفیانی مسلمان ناصبی است. یکی از روایات در این زمینه، روایت الغیبة شیخ طوسی است.

الغیبة، شیخ طوسی، ص 451/ بحار الأنوار،علامه مجلسی،ج‏52، ص 215، باب 25

«الْفَضْلُ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ الْكَلْبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَأَنِّي بِالسُّفْيَانِيِّ أَوْ بِصَاحِبِ السُّفْيَانِيِّ قَدْ طَرَحَ رَحْلَهُ فِي رَحْبَتِكُمْ بِالْكُوفَةِ فَنَادَى مُنَادِيهِ مَنْ جَاءَ بِرَأْسِ شِيعَةِ الجار[3]عَلِيٍّ فَلَهُ أَلْفُ دِرْهَمٍ فَيَثِبُ عَلَى جَارِهِ وَ يَقُولُ هَذَا مِنْهُمْ فَيَضْرِبُ عُنُقَهُ وَ يَأْخُذُ أَلْفَ دِرْهَمٍ[4] أَمَا إِنَّ إِمَارَتَكُمْ يَوْمَئِذٍ لَا يَكُونُ إِلَّا لِأَوْلَادِ الْبَغَايَا وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى صَاحِبِ الْبُرْقُعِ قُلْتُ وَ مَنْ صَاحِبُ الْبُرْقُعِ فَقَالَ رَجُلٌ مِنْكُمْ يَقُولُ بِقَوْلِكُمْ يَلْبَسُ الْبُرْقُعَ فَيَحُوشُكُمْ- فَيَعْرِفُكُمْ وَ لَا تَعْرِفُونَهُ فَيَغْمِزُ بِكُمْ رَجُلًا رَجُلًا أَمَا إِنَّهُ لَا يَكُونُ إِلَّا ابْنُ بَغِي[5]

‏عمر بن ابان كلبى از حضرت صادق روايت كرده كه فرمود: گويا سفيانى [راوى ميگويد يا فرمود رفيق وهمکار سفيانی] در كوفه شهر شما فرود آمده و از جانب او صدا ميزنند هر كس سر يك نفر از شيعيان على را بياورد هزار درهم باو خواهيم داد. كار بآنجا ميرسد كه همسايه همسايه را ميگيرد و ميگويد: اين از شيعيان على است. سپس گردن او را ميزند و هزار درهم ميگيرد. آگاه باشيد آن روز فقط زنازادگان بر شما حكومت ميكنند گويا هم اكنون صاحب نقاب را مى‏بينم. من عرضكردم: صاحب نقاب كيست؟ فرمود: مردى از شماست و تظاهر به عقيده شما ميكند و نقاب به صورت ميزند و شما راصید می کند. او شما را ميشناسد ولى شما او را نميشناسيد، يك يك شما را با سعايت به دام بلا مبتلا ميسازد. آگاه باشيد كه او زنازاده است‏.

کسانی که می گویند سفیانی مسلمان منحرف و مبغض اهل بیت و پیروان او می باشد به این روایت استناد می کنند که ظاهرا همین نظر در مورد سفیانی صحیح است، ما دشمن مولا علی را مسلمان نمی‌دانیم، بسياري از اهل سنت ناصبی و دشمن اهل بیت نیستند بلکه به اهل بیت محبت دارند، هرچند این مقدار مطلوب نیست چون مطلوب،تمسک به ولایت و راه و روش اهل بیت است،

وهابیون کلام حضرت امام(ره) در تحریرالوسیله و دیگربزرگان ما را در مورد نواصب به همه اهل سنت تطبيق می دهند [تا بدین وسیله شیعه را دربین مسلمانان از اعتبار ساقط کنند] در حالی که این گونه نمی باشد و نواصب با اهل سنت فرق دارند که همان شجره ملعونه و پیروان آن هستند.

پس سه قول در مورد اعتقاد سفیانی است و هرکدام که باشد انحراف عقیده در او مشهود و اهدافش که قتل شیعه است، حاکی از اوج دنائت و رذالتش است. اکنون سراغ بررسی روایات سفیانی در کافی شریف می رویم:

روایت اول کافی در مورد سفیانی:

«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِي يُشَكُّ فِي وِلَادَتِهِ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ مَاتَ أَبُوهُ بِلَا خَلَفٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ أَبِيهِ بِسَنَتَيْنِ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ غَيْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ الشِّيعَةَ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ يَا زُرَارَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ الزَّمَانَ‌اي شَيْ‏ءٍ أَعْمَلُ قَالَ يَا زُرَارَةُ إِذَا أَدْرَكْتَ هَذَا الزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ لَا بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلَامٍ بِالْمَدِينَةِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ لَيْسَ يَقْتُلُهُ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ قَالَ لَا وَ لَكِنْ يَقْتُلُهُ جَيْشُ آلِ بَنِي فُلَانٍ يَجِي‏ءُ حَتَّى يَدْخُلَ الْمَدِينَةَ فَيَأْخُذُ الْغُلَامَ فَيَقْتُلُهُ فَإِذَا قَتَلَهُ بَغْياً وَ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً لَا يُمْهَلُونَ فَعِنْدَ ذَلِكَ تَوَقُّعِ الْفَرَجِ إِنْ شَاءَ اللَّه»[6]

زراره گويد: شنيدم امام صادق ميفرمود: براى آن جوان (اشاره به امام زمان) پيش از آنكه قيام كند، غيبتى‏ است، عرضكردم: چرا؟ فرمود: ميترسد- و با دست اشاره به شكم خود كرد- سپس فرمود: اى زراره! اوست كه منتظَر(چشم براهش) است، و اوست كه در ولادتش ترديد شود، برخى گويند: پدرش بدون داشتن فرزند از دنیارفت، و برخى گويند: در شكم مادر بود (كه پدرش وفات يافت) و برخى گويند: دو سال پيش از وفات پدرش متولد شد و اوست كه در انتظارش باشند ولى خداى عز و جل دوست دارد شيعه را بيازمايد. در زمان (غيبت) است اى زراره كه اهل باطل شك ميكنند، زراره گويد: من عرضكردم، قربانت، اگر من به آن زمان رسيدم چه كاري كنم؟ فرمود: اى زراره: اگر آن زمان را درک کردی، با اين دعا از خدا بخواه: «خدايا خودت را بمن بشناسان، زيرا اگر تو خودت را بمن نشناسانى، من رسولت را نشناسم، خدايا تو پيغمبرت را بمن بشناسان، زيرا اگر تو پيغمبرت را بمن نشناسانى، من حجت ترا نشناسم، خدايا حجت خود را بمن بشناسان، زيرا اگر تو حجتت را بمن نشناسانى، از طريق دينم گمراه مي‌شوم.

سپس فرمود: اى زراره! بناچار جوانى در مدينه كشته مى‏شود، عرض كردم: قربانت، مگر لشكر سفيانى او را نميكشند؟ فرمود: نه، بلكه او را لشكر آل بنى فلان بكشند، آن لشكر مى‏آيد تا وارد مدينه مى‏شود و آن جوان را ميگيرد و ميكشد، پس چون او را از روى سركشى و جور و ستم بكشد، مهلتشان بسر آيد، در آن هنگام اميد به گشايش داشته باش ان شاء اللَّه.

امام می فرماید:«فَعِنْدَ ذَلِكَ تَوَقُّعِ الْفَرَج» هنگام قتل این غلام منتظر فرج باش، آیا منظور، فرج و گشایش [در امور] است و یا مقصود، منتظر ظهور مهدی بودن است؟ آیا فرج ملازم با ظهور مهدی است؟[مطلب مذکور مورد بحث است]

اصل سفیانی در آن بحثی نمی باشد چون قریب به 300 روایت در مورد سفیانی وارد شده است ولی در مورد خصوصیات سفیانی باید به بررسی سندی و دلالی پرداخت. آیا این غلام مقتول همان نفس زکیه است؟با این که او در مکه کشته می شود.

بررسی سندی روایت:

مرحوم مجلسی این روایت را در مرآة العقول (ج4، ص 37) ذکر کرده و سپس می فرماید که روایت مشکل دارد [مجهول است]          

مجهول بودن روایت ظاهرا به خاطر عبدالله بن موسی است. ما دو عبدالله بن موسی داریم یکی از آن دو عبدالله بن موسی بن جعفر می باشد که وثاقتش ثابت نشده است [مگر برمبنای بعضی از اساتید ما که اگر راوی از امامزادگان باشد نیاز به توثیق ندارد) و دیگری عبدالله بن موسی بن عبدالله است که طبق بیان مرحوم خوئی، شیعه بودن وی ثابت نبوده و در سند روایتی هم دیده نشده است.

آقاي خوئي مي‌فرمايد: «أقول: لم يظهر كون الرجل من الإمامية الاثني عشرية، و لم نر وقوعه في سند رواية، و ما ورد في الروايات من ذكر عبد الله بن موسى يحتمل أن يكون‏ غيره. و كيف كان، فالرجل غير ثابت الوثاقة و لم يذكر له كتاب، فلا وجه لما فعله الشيخ من ذكره في كتاب الفهرست، و طريق الشيخ إليه مجهول.»[7]

ولی قطعا، مراد همان اولی[ عبدالله بن موسی بن جعفر ] است که در نتیجه روایت از نظر سند مشکل دارد.

اما متن روایت:            

وقتی امام فرمود:«اى زراره! به ناچار نوجوانى در مدينه كشته مى‏شود، زراره می گوید: قربانت، مگر لشكر سفيانى او را نميكشند؟ فرمود: نه، بلكه او را لشكر آل بنى فلان بكشند» منظور از آل بنی فلان چیست؟ مرحوم مجلسی در این مورد دو احتمال می دهد:

«أي أصحاب بني فلان… و المراد ببني فلان (احتمال اول) إما بنو العباس و يكون المراد غير النفس الزكية بل رجلا آخر من آل رسول الله يقتله بنو العباس مقارنا لانقراض دولتهم، فيكون هذا [کشته شدن مردی از آل رسول خدا ص] من العلامات البعيدة [چون بنی عباس در سال 656 ه. ق سقوط کردند و اکنون سال (1432 ه. ق) است، مرحوم مجلسی برای علامت بعیده بودن و این که شخص مذکور غیر از نفس زکیه است، شاهد می آورد که ] و في إرشاد المفيد عن أبي جعفر قال: ليس بين قيام القائم و بين قتل النفس الزكية أكثر من خمسة عشر ليلة.‏

(احتمال دوم) و يحتمل أن يكون المراد بنو مروان، و يكون إشارة إلى انقراض دولة بني أمية و بالفرج[مراد از فرج در روایت ] الفرج منهم و من شرهم‏» [8] [منظور از فرج،رهائی از شربنی امیه می باشد لذا مراد از فرج، ظهور امام زمان نمی باشد]

وآخر دعوا ناأن الحمد لله رب العالمین

[1] . الغيبة ، شيخ طوسي ، ص 462/ بحار الأنوار ، علامه مجلسي ، ج‏52 ، ص 217 ، باب 25

[2] . الغيبة ، نعماني، ص306، باب 18، ح18

[3] . سفياني با حديث پيامبر(ص) در مورد همسايه چه مي کند؟   وَ مَا زَالَ جَبْرَئِيلُ ع يُوصِينِي بِالْجَارِ حَتَّي ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيُوَرِّثُه‏

[4] . شبيه آن چه که در عراق بعد از سقوط طاغوت بغداد اتفاق افتاد، وهابيون از خدابي خبراز نسل شجره ملعونه براي کشتن و سر شيعيان مناطق شيعه نشين عراق جايزه و پول تعيين کرده بودند و بسياري از شيعيان را قتل عام کردند و اسف بارتر اين که در ايام حج عکس هاي اين صحنه ها را پخش مي کنند والقاء مي کنند که مقتولين جزء اهل سنت هستند که به دست شيعيان کشته شده اند، من پوستر و بروشرهاي آن ها را دارم.

[5] . بحار الأنوار، علامه مجلسي ، ج‏73، ص333

[6] . اصول کافي ، کليني ، ج 1 ، ص 337

[7] . معجم رجال الحديث، ج‏11، ص: 378

[8] . مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏4، ص: 42

.

.

.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *