بحث راجع به سفیانی بود و منتهی شد به روایتی که در آن کلمه شیصبانی بود. به ناچار راجع به این کلمه باید بحث می‌کردیم، که مراد ازشیصبانی کیست؟

باتوجه به اینکه روایت ازجهت سند ظاهرا مشکلی نداشته باشد یکی از علامات ظهور امام زمان خروج شیصبانی می‌باشد.

از طرفی امام می‌فرماید: «أنی لکم بالسفیانی حتی یخرج قبله الشیصبانی[1]» سفیانی نخواهد آمد مگر اینکه قبلش شیصبانی ظهورکند. سفیانی از علامات حتمی است، خروج سفیانی معلق شده برخروج شخصی به نام شیصبانی قبل سفیانی، پس باید بحث مطرح شود زیرا هم سندصحیح است هم شیصبانی (طبق اين نص) از علامات حتمیه شمرده شده.

درسال تحصيلي گذشته عرض كرديم كه گويا مرحوم مجلسی روایت راعوض شیصبانی سفیانی خوانده که منجر به قبول تعدد سفیانی می‌شود وکسانی که مدعی بودند سفیانی دوتاست شاید یکی از ادله آنها همين روایت نعمانی باشد از جابرجعفی.[2] وگفتیم تنها روایتی که اشاره به شیصبانی دارد به عنوان علامات ظهور همین روایت است و درکتب فریقین روایت دیگری نداریم.

شیصبانی کیست؟

قبلا اشاره شدکه شیصبانی را بر بنی العباس تطيبق دادند وگفتیم روایات دیگری داریم به عنوان بنی شیصبان نه شیصبانی که روایات ظاهرا متعدد است.

روایت ابی حمزه ثمالی

مرحوم طبرسی درتفسیرشریفشان (مجمع البیان ج10، ص367) ذیل آیه شریفه (قل اوحی الی أنه استمع نفر من الجن…) می‌فرماید آن عده ازجن که سخنان پیامبر را استماع کردند 9 نفر بودند. ذیل فرمایش خود، مطلب را از ابوحمزه ثمالی نقل می‌کندکه:

روايت هفتم

«آن 9 نفر از جن ازطایفه بنی شیصبان بودندکه طایفه بنی شیصبان بیشترین تعداد رادربین طوایف جن دارند که سربازان و دار و دسته ابلیس معمولا ازهمین طایفه‌اند. ازجنی های منطقه نصیبین هستند که منطقه‌ای در مسیر دمشق است.پیامبرآنها رادید، به پیامبر ایمان آوردندوپیامبر آنهارا برای تبلیغ دین مبین اسلام به سوی جنی‌ها فرستاد».[3] اگراز این نص تلقی روایت کردیم (چون این نص به ابوحمزه منتهی می‌شود و ابوحمزه[4] هم نمی فرماید که نص ازامام است) آنگاه از این نص استفاده می‌شود که بنی شیصبان جن هستندکه مومن وغیر مومن دارند، و اینها از آن طوایف پست جن هستندکه معمولا ازنیروی پیاده نظام ابلیس هستند.

شيصبان وبني شيصبان

با توجه به اینکه تطبیق داده اندشیصبانی را به بنی العباس؛ مرحوم مجلسي می‌فرماید: «چون بنی العباس شریک شیطانند. کارهایشان عملکردهاشان وبرخوردهایشان ردیف برخوردهای شیطان است».[5]

خطبه اللؤلؤیه (درتطبیق بنی شیصبان بر بنی العباس)

مرحوم مجلسی در بحارالانوار ج41، ص318 از مناقب ابن شهرآشوب، ودر جلد 52 ازکفایه الاثر‌خطبه‌ای نقل می‌کند تحت عنوان «خطبه اللؤلؤیه».

اما قبل خواندن خطبه، مرحوم نوری در مستدرک ج13، ص226 از شیخ مفید ازکتاب روضه

به نقل از ابن ابی عمیر از ولید بن صبیح کابلی از امام صادق راجع به بنی شیصبان، آن حضرت فرمود: «کسی که نام خود را در لیست بنی شیصبان قرار دهد (کارمند آنها باشد) درقیامت محشور می‌شود، درحالیکه رویش سیاه است». البته از این مفصل‌تر در صفحه 131 می‌باشد «مگر آن کس که جزء کادر اینها می‌شود اما اینها را می‌شناسد و می‌داند چه می‌کند و هدفش کمک به مومنین است»[6].

چون مومنین مورد غضب اینها بودند خصوصا سادات بني الزهراء. داستان محمدبن فرج را گفتم که استاندار مدینه چطور با بنی هاشم برخورد می‌کرد، درتنگنای مالی و اقتصادی بودند که مرحوم مامقانی به نقل از مقاتل الطالبیین می‌گوید: زنهای بنی هاشم لباس ساتر نماز نداشتند هر شش نفر با یک لباس به نوبت نماز می‌خواندند.اگرکسی به اینها کمک می‌کرد آنقدر شلاق به او می‌زدند تا به حد مرگ برسد سیاست این بود اهل بیت گرسنه باشند وجوانانشان فراری.اما الآن در بعض مجلات از اینها عباسيان و امويان دفاع می‌کنند، برای اینها اشک می‌ریزند و تجلیل می‌کنند.

خلاصه اینکه: روایت امام باقر فرمود: «چطور ظهور کند سفیانی درحالیکه هنوزشیصبانی نیامده». و از آن طرف ظاهر روایت امام صادق است که (از تعبير بني شيصبان) اشاره دارد به حکومت بنی العباس که دوران معاصر اهل بیت بودند

اما روایت لؤلؤیه[7]

مرحوم مجلسی از مناقب ابن شهر آشوب خطبه لؤلؤیه را نقل می‌کند: الا وانی ظاعن عن قریب…به زودی می‌روم منتظر فتنه های شجره ملعونه باشید اینهابساط کسری (وهرقل) را به پا کرده اند-که مسلم بن عقیل در جریان دستگیری فرمودکه ماآمده بودیم آن بساط شاهنشاهی و طاغوتی را براندازیم- امام فرمود به زودی گرفتار بنی امیه می‌شوید و چقدر گرفتاری سرتان می‌آید (تقتل- تفتل- مملکه بنی العباس بالروع و الیاس) ترس ناامیدی- اگرنبود روایات اهل بیت، شیعه بریده بود چون امويان و نواصب آنها خیلی قوی بودند- پایتخت را به زوراء می‌برند بین دجله و دجیل، بعد اسم حکام رامی برندوفرمودند: «فتوالت فیها ملوک بنی شیصبان…».

شاهد بحث ما: بنی شیصبان است. و اینکه امام فرمودند: «من سوّد اسمه فی دیوان بنی شیصبان…» معلوم می‌شودحکومت معاصر بوده. مرحوم ابن شهرآشوب به ضرس قاطع می‌فرماید این خطبه از امیرمؤمنان است هرچند درنهج البلاغه نیامده _ زیرا نهج البلاغه فقط خطبه‌هائي را كه جنبه بلاغی داشته، نقل مي‌كند البته اشکالی هست به سندکه مرحوم آقابزرگ تهرانی اشاره‌ای به اشکال داردوبعد آنرا دفع می‌کند.

ما از این خطبه می‌خواهیم استفاده کنیم که در روایات عبارت «بنی شیصبان» آمده و تطبیق داده شده بر بنی العباس.

روایت علی بن مهزیار[8]

روایت را مرحوم صدوق در کمال الدین ج2، ص465 نقل می‌کند که جریان علی بن مهزیار است و از آن روایاتی

است که معرکه آراست: آیاعلی بن مهزیارست یاشخص دیگری؟ ثقه است یانه…

اما روایت: «حدثنا علی بن موسی» تا می‌رسد «قال وجدت فی کتاب أبی» (قضیه وجاده است) آنجا دارد «حدثنا محمدبن احمد الطوال عن أبیه حسن بن علی طبری عن ابی جعفرمحمدبن علی بن مهزیارقال سمعت أبی یقول…» (ملاقات علی بن مهزیار باحضرت مهدیاست) .

این روایت 4 نقل داردکه هم سندها مختلفند هم متن آنها، لذا هم مرحوم خویی اشکال گرفته‌اند، و مرحوم تستری هم در «الاخبارالدخیله »ودر قاموس، ما از اين اشکالات در كتاب «تا ظهور» جواب دادیم و روایت را پذیرفتیم فقط یک اشکال متنی دارد که آنرا باید حل کنیم. روایت چنین است: «کنت نائما فی مرقدی (خواب بودم درخواب کسی گفت ) حُج فی هذه السنه فانک تلقی صاحب زمانک (دوران غیبت بوده) بیدارشدم خیلی خوشحال بودم دیگر نخوابیدم تا فجر طالع شد. صبح دنبال کاروان بودم که دیدم عده‌ای می‌خواهند به مکه بروند، با اولین گروه همراه شدم تا رسیدم به کوفه (ظاهرا اهواز بوده) جریان مفصل است وظاهرا موفق به ملاقات می‌شود…فقال: «یابن مهزیار کیف خلفت اخوانک فی العراق» وضعیت دوستانت در عراق چگونه است؟ –حکومت با آنها چطور برخورد می‌کند- گفتم: «فی ضنک عیش وهناة[9] ( شرایط سختی دارند) قدتواترت علیهم سیوف بنی الشیصبان». الآن زیر فشار و اسلحه بنی شیصبان هستند. شاهد بنی شیصبان است.

[استاددرجواب یکی ازدانش پژوهان که ظاهرا روایت رااشاره به آینده می‌دانستند]

امام از وضعیت آینده سؤال می‌کند یا ازوضعیت حال؟ علی بن مهزیار وضعیت زمان خود را بیان کرد، که شیعه عراق در منتهای سختی است. امام که فرمود: «قاتلهم الله » چه کسانی را نفرین کرد؟ همانهایی که شیعه را در سختی قراردادند.سؤال من این است که در دوران علی بن مهزیار و غیبت امام عصر، در عراق چه کسانی حاکم بودند؟ بنی العباس بودند و امام از آنها تعبیر می‌کند به بنی شیصبان. پس طبق روايات، تطبیق بنی شیصبان بربنی العباس تطبیق دوری نیست. آن شیصبانی که درروایت امام باقر بود، باید حمل شود بر بنی العباس. دوران امام باقر دوران بنی العباس نبود بلکه اواخر دوران حکومت بنی امیه (شجره ملعونه) بود.

[ادامه روایت ابن مهزیار]که امام فرمود: قد قتلوا فی دیارهم؛ درخانه هایشان به قتل می‌رسند.

تاریخ مستنصر عباسی را ببینید با تمام جنایاتی که داشتند خود را به عنوان امیرالمؤمنین و خلیفه مسلمین معرفی می‌کرد وکسی جرأت کمترین جسارت رانداشت. مي‌گفتند اگر خلیفه را به قتل برسانی، آسمان به زمین می‌آید مستنصرعباسی را دستگیر کردند (بعدآن جنایات وفجایع) حالا می‌خواهند اورا بکشند، حرفشان این است که اگر او را بکشید، آسمان زمین می‌آید. می‌گویند خواجه طرحی را داد، که او را نکشید، او را در نمد بپیچید و نمد مالش کنید؛ به آسمان هم نگاه کنید اگر آسمان خواست زمین بیاید دست نگهدارید. لذا از خواجه خیلی ناراحتند (ما مي‌گوئيم نصیرالملة والدین) . اماسلفی‌ها مثل ذهبی و ابن تیمیه و وهابيان امروز وقتی می‌رسند به خواجه می‌گویند: «نصیرالشرک والکفر». دیگر حرفی نیست که نزنند. اینها دربرابر مختار هم موضع می‌گیرند، گویا هرکس با ظالم روبرو می‌شود محکوم است ومقصر.مستنصرعباسی آخری ایشان بودسال (656) .

چند نکته:

  1. جریان سقوط بغداد را ببینید که الآن روی آن خیلی مانور می‌دهند.

2.جریان صفویین را ببینید خیلی مانور می‌دهند و تشیع را ربط می‌دهند به صفویین. باید بحث شود آیا اینطور است که اینها می‌گویند یا واقعیت غیراین است. یا اینکه اینها در رواج وگسترش مکتب تشیع نقش داشتند نه اینکه اینها مؤسس بوده‌اند.البته اشتباه زیاد داشتند، لذا خیلی حرف میزنند.

[ادامه روایت ابن مهزیار]گفتم (متی یکون ذلک) پایان بنی شیصبان چه موقع است؟ فرمود: وقتی نگذارند حج بروید اقوامی که بداخلاق و بدجنس هستند. آنهایی که خدا و پیامبر از آنها برئ است، وسه روزسرخی درآسمان نمایان مي‌شود. والحمدلله

[1]. غيبة النعماني، ص302، باب ماجاء في ذکرالسفياني

حدثنا أبو سليمان أحمد بن هوذة الباهلي قال حدثنا إبراهيم بن إسحاق النهاوندي بنهاوند سنة ثلاث و سبعين و مائتين قال حدثنا أبو محمد عبد الله بن حماد الأنصاري سنة تسع و عشرين و مائتين عن عمرو بن شمر عن جابر الجعفي قال سألت أبا جعفر الباقر ع عن السفياني فقال و أنى لكم بالسفياني حتى يخرج قبله الشيصباني يخرج من أرض كوفان ينبع كما ينبع الماء فيقتل وفدكم فتوقعوا بعد ذلك السفياني و خروج القائم ع

[2]. البته درنسخه هاي موجود شيصباني است نه سفياني

[3]. هم تسعه نفرمن الجن قال ابوحمزه الثمالي وبلغنا انهم من بني الشيصبان هم اکثرالجن عدداوهم عامة جلود ابليس وقيل کانوا سبعه نفرمن جن نصيبين رآهم النبي صلي الله عليه وآله وسلم فامنوا به وارسلهم الي سائرالجن (سوره جن)

[4]. شخصيت ابوحمزه راببينيدنقل است از امام صادق عليه السلام :وقتي تورا مي بينم احساس راحتي مي کنم.

و قال الفضل بن شاذان، سمعت الثقة يقول سمعت الرضا يقول أبو حمزة الثمالي في زمانه كسلمان في زمانه، و ذلك أنه خدم منا أربعة علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و برهة من عصر مو سي بن جعفر (عليهم السلام)، و يونس في زمانه كسلمان الفارسي في زمانه. (رجال‏الكشي، ص486)

[5]. بحار، ج36، ص356

[6]. وَ عَنِ الْوَلِيدِ بْنِ صَبِيحٍ الْكَابُلِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ سَوَّدَ اسْمَهُ فِي دِيوَانِ بَنِي شَيْصَبَانَ حَشَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ إِلَّا مَنْ دَخَلَ فِي أَمْرِهِمْ عَلَى مَعْرِفَةٍ وَ بَصِيرَةٍ وَ يَنْوِي الْإِحْسَانَ إِلَى أَهْلِ وَلَايَتِه (مستدرك‏الوسائل، ج 13، ص 131 39- باب جواز الولاية من قبل الجائر)

[7]. وَ ذَكَرَ ع فِي خُطْبَتِهِ اللُّؤْلُؤِيَّةِ أَلَا وَ إِنِّي ظَاعِنٌ عَنْ قَرِيبٍ وَ مُنْطَلِقٌ لِلْمَغِيبِ فَارْهَبُوا الْفِتَنَ الْأُمَوِيَّةَ وَ الْمَمْلَكَةَ الْكَسْرَوِيَّةَ وَ مِنْهَا فَكَمْ مِنْ مَلَاحِمَ وَ بَلَاءٍ مُتَرَاكِمٍ تقتل [تَفْتِلُ‏] مَمْلَكَةَ بَنِي الْعَبَّاسِ بِالرَّوْعِ وَ الْيَأْسِ وَ تُبْنَى لَهُمْ مَدِينَةٌ يُقَالُ لَهَا الزَّوْرَاءُ بَيْنَ دِجْلَةَ وَ دُجَيْلٍ ثُمَّ وَصَفَهَا ثُمَّ قَالَ فَتَوَالَتْ فِيهَا مُلُوكُ بَنِي شَيْصَبَانَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ مَلِكاً عَلَى عَدَدِ سِنِي الْكَدِيدِ فَأَوَّلُهُمُ السَّفَّاحُ وَ الْمِقْلَاصُ وَ الْجَمُوحُ وَ الْمَجْرُوحُ وَ فِي رِوَايَةٍ الْمَخْدُوعُ وَ الْمُظَفَّرُ وَ الْمُؤَنَّثُ وَ النَّظَّارُ وَ الْكَبْشُ وَ الْمُتَهَوِّرُ وَ الْمُسْتَظْلِمُ وَ الْمُسْتَصْعِبُ وَ فِي رِوَايَةٍ الْمُسْتَضْعَفُ وَ الْعَلَّامُ وَ الْمُخْتَطِفُ وَ الْغُلَامُ الزَّوَائِدِيُّ وَ الْمُتْرِفُ وَ الْكَدِيدُ وَ الْأَكْدَرُ وَ فِي رِوَايَةٍ وَ الْأَكْتَبُ وَ الْأَكْلَبُ وَ الْمُشْرِفُ وَ الْوَشِيمُ وَ الصَّلَامُ وَ الْعُثُونُ وَ فِي رِوَايَةٍ وَ الرِّكَازُ وَ الْعَيْنُوقُ ثُمَّ الْفِتْنَةُ الْحَمْرَاءُ وَ الْقِلَادَةُ الْغَبْرَاءُ فِي عَقِبِهَا قَائِمُ الْحَقِّ وَ قَوْلُهُ ع فِي الْخُطْبَةِ الْغَرَّاءِ وَيْلٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ إِذَا دُعِيَ عَلَى مَنَابِرِهِمْ بِاسْمِ الْمُلْتَجِي وَ الْمُسْتَكْفِي وَ لَمْ يُعْرَفِ الْمُلْتَجِي فِي أَلْقَابِهِمْ وَ لَكِنْ لَمَّا بَيَّنَّا صِفَتَهُمْ وَجَدْنَا الْمُلَقَّبَ بِالْمُتَّقِي الَّذِي الْتَجَأَ إِلَى بَنِي حَمْدَانَ ثُمَّ يَذْكُرُ الرَّجُلَ مِنْ رَبِيعَةَ الَّذِي قَالَ فِي أَوَّلِ اسْمِهِ سِينٌ وَ مِيمٌ وَ يَعْقُبُ بِرَجُلٍ فِي اسْمِهِ دَالٌ وَ قَافٌ ثُمَّ يَذْكُرُ صِفَتَهُ وَ صِفَةَ مُلْكِهِ وَ قَوْلُهُ ع وَ إِنَّ مِنْهُمُ الْغُلَامَ الْأَصْفَرَ السَّاقَيْنِ اسْمُهُ أَحْمَدُ وَ قَوْلُهُ ع وَ يُنَادِي مُنَادِي الْجَرْحَى عَلَى الْقَتْلَى وَ دَفْنِ الرِّجَالِ وَ غَلَبَةِ الْهِنْدِ عَلَى السِّنْدِ وَ غَلَبَةِ الْقُفْصِ عَلَى السَّعِيرِ وَ غَلَبَةِ الْقِبْطِ عَلَى أَطْرَافِ مِصْرَ وَ غَلَبَةِ أَنْدُلُسَ عَلَى أَطْرَافِ إِفْرِيقِيَةَ وَ غَلَبَةِ الْحَبَشَةِ عَلَى الْيَمَنِ وَ غَلَبَةِ التُّرْكِ عَلَى خُرَاسَانَ وَ غَلَبَةِ الرُّومِ عَلَى الشَّامِ وَ غَلَبَةِ أَهْلِ إِرْمِينِيَّةَ عَلَى إِرْمِينِيَّةَ وَ صَرَخَ الصَّارِخُ بِالْعِرَاقِ هُتِكَ الْحِجَابُ وَ افْتُضَّتِ الْعَذْرَاءُ وَ ظَهَرَ عَلَمُ اللَّعِينِ الدَّجَّالُ ثُمَّ ذَكَرَ خُرُوجَ الْقَائِمِ ع (بحارالأنوار، ج 41، ص 318، باب 114- معجزات كلامه من إخباره بال)

[8]. حدثنا أبو الحسن علي بن موسى بن أحمد بن إبراهيم بن محمد بن عبد الله بن موسى بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب ع قال وجدت في كتاب أبي رضي الله عنه قال حدثنا محمد بن أحمد الطوال عن أبيه عن الحسن بن علي الطبري عن أبي جعفر محمد بن الحسن بن علي بن إبراهيم بن مهزيار قال سمعت أبي يقول سمعت جدي علي بن إبراهيم بن مهزيار يقول كنت نائما في مرقدي إذ رأيت في ما يرى النائم قائلا يقول لي حج فإنك تلقى صاحب زمانك قال علي بن إبراهيم فانتبهت و أنا فرح مسرور فما زلت في الصلاة حتى انفجر عمود الصبح و فرغت من صلاتي و خرجت أسأل عن الحاج فوجدت فرقة تريد الخروج فبادرت مع أول من خرج فما زلت كذلك حتى خرجوا و خرجت بخروجهم…فسلمت عليه و رد على السلام و لمحته فرأيت وجهه مثل فلقة قمر لا بالخرق و لا بالبزق و لا بالطويل الشامخ و لا بالقصير اللاصق ممدود القامة صلت الجبين أزج الحاجبين أدعج العينين أقنى الأنف سهل الخدين على خده الأيمن‏خال فلما أن بصرت به حار عقلي في نعته و صفته فقال لي يا ابن مهزيار كيف خلفت إخوانك في العراق قلت في ضنك عيش و هناة قد تواترت عليهم سيوف بني الشيصبان فقال قاتلهم الله أنى يؤفكون كأني بالقوم قد قتلوا في ديارهم و أخذهم أمر ربهم ليلا و نهارا فقلت متى يكون ذلك يا ابن رسول الله قال إذا حيل بينكم و بين سبيل الكعبة بأقوام لا خلاق لهم و الله و رسوله منهم براء و ظهرت الحمرة في السماء ثلاثا فيها أعمدة كأعمدة اللجين تتلألأ نورا و يخرج السروسي من أرمينية و آذربيجان يريد وراء الري الجبل الأسود المتلاحم بالجبل الأحمر لزيق جبل طالقان فيكون بينه و بين المروزي وقعة صيلمانية يشيب فيها الصغير و يهرم منها الكبير و يظهر القتل بينهما فعندها توقعوا خروجه إلى الزوراء فلا يلبث بها حتى يوافي باهات ثم يوافي واسط العراق فيقيم بها سنة أو دونها ثم يخرج إلى كوفان فيكون بينهم وقعة من النجف إلى الحيرة إلى الغري وقعة شديدة تذهل منها العقول فعندها يكون بوار الفئتين و على الله حصاد الباقين ثم تلا قوله تعالى بسم الله الرحمن الرحيم أَتاها أَمْرُنا لَيْلًا أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ فقلت سيدي يا ابن رسول الله ما الأمر قال نحن أمر الله و جنوده قلت سيدي يا ابن رسول الله حان الوقت قال اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ (كمال‏الدين، ج 2، ص 465 43- باب ذكر من شاهد القائم ع و رآه)

[9]. هناة به بيان مرحوم مجلسي( الشرور والفساد والشدائدالعظام)مي باشد.

.

.

.

4 پاسخ
  1. خادم معارف آل محمد عليهم السلام
    خادم معارف آل محمد عليهم السلام گفته:

    دروس صوتي كامل نيست ، و درس اين جلسه در سايت حضرت وجود ندارد و لينك كار نمي كند ، زحمت نمي شود لينكاهيي كه كار نمي كنند درست بكنيد از حضرت عالي ممنوم مي شويم

    پاسخ
    • khadem1
      khadem1 گفته:

      دروسی که فایل صوتی آنها وجود ندارد، فعلا در اختیار ما نیست. البته کلا 4 درس می باشد که پیگیر تکمیل انها هستیم.

      با تشکر

      پاسخ
  2. مهدی
    مهدی گفته:

    سلام علیکم
    با توجه به عقیده یهود در مورد رجعت و ظهور حضرت الیاس در آخر الزمان و اقوال منابع اسلامی در مورد همکاری انبیاء علی الخصوص چهار پیامبر زنده با امام زمان علیه السلام به ویژه حضرت الیاس ، لطفاً بفرمایید این مطالب در کدام بخشهای سخنان و یا تالیفات آیت الله مروجی طبسی وجود دارد ؟

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *