.
فایل صوتی جلسه هفتم:
.
.
.
جلسه هفتم ـ 8/ 7 /91
.
بسم الله الرحمن الرحيم ـ الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین سیما امام زماننا روحی وارواح من سواه لتراب مقدمه الفداه.
.
مقدمه
.
بحث راجع به بررسي حد دلالت روايات در رابطه با رجعت پيامبر اكرم 9 و ائمه اطهار: ميباشد.[1] تا كنون تعدادي از روايات در اين زمينه را بررسي كرديم و حالا سراغ روايات ديگر ميرويم.
.
روايات رجعت پيامبر و ائمه طاهرين:
.
روايت بيست و دوم
.
«مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ، عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْحَضْرَمِيِّ، عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو الْخَثْعَمِيِّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ «إِنَّ إِبْلِيسَ قَالَ أَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ فَأَبَى اللَّهُ ذَلِكَ عَلَيْهِ، فَقَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ. إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ظَهَرَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فِي جَمِيعِ أَشْيَاعِهِ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ إِلَى يَوْمِ الْوَقْت الْمَعْلُومِ، وَ هِيَ آخِرُ كَرَّةٍ يَكُرُّهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص. فَقُلْتُ: وَ إِنَّهَا لَكَرَّاتٌ؟ قَالَ: نَعَمْ، إِنَّهَا لَكَرَّاتٌ وَ كَرَّاتٌ، مَا مِنْ إِمَامٍ فِي قَرْنٍ إِلَّا وَ يَكُرُّ مَعَهُ الْبَرُّ وَ الْفَاجِرُ فِي دَهْرِهِ حَتَّى يُدِيلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْمُؤْمِنَ مِنَ الْكَافِرِ.فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ كَرَّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص فِي أَصْحَابِهِ، وَ جَاءَ إِبْلِيسُ فِي أَصْحَابِهِ، وَ يَكُونُ مِيقَاتُهُمْ فِي أَرْضٍ مِنْ أَرَاضِي الْفُرَاتِ، يُقَالُ لَهَا: الرَّوْحَاءُ قَرِيبٌ مِنْ كُوفَتِكُمْ، فَيَقْتَتِلُونَ قِتَالًا لَمْ يُقْتَتَلْ مِثْلُهُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْعَالَمِينَ، فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى أَصْحَابِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ص قَدْ رَجَعُوا إِلَى خَلْفِهِمُ الْقَهْقَرَى مِائَةَ قَدَمٍ، وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ وَ قَدْ وَقَعَتْ بَعْضُ أَرْجُلِهِمْ فِي الْفُرَاتِ. فَعِنْدَ ذَلِكَ يَهْبِطُ الْجَبَّارُ عَزَّ وَ جَلَ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ و رَسُولُ اللَّهِ ص أَمَامَهُ بِيَدِهِ حَرْبَةٌ مِنْ نُورٍ، فَإِذَا نَظَرَ إِلَيْهِ إِبْلِيسُ رَجَعَ الْقَهْقَرَى نَاكِصاً عَلَى عَقِبَيْهِ، فَيَقُولُونَ لَهُ أَصْحَابُهُ: أَيْنَ تُرِيدُ وَ قَدْ ظَفِرْتَ؟ فَيَقُولُ: إِنِّي أَرى ما لا تَرَوْنَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ فَيَلْحَقُهُ النَّبِيُّ ص فَيَطْعُنُهُ طَعْنَةً بَيْنَ كَتِفَيْهِ، فَيَكُونُ هَلَاكُهُ وَ هَلَاكُ جَمِيعِ أَشْيَاعِهِ، فَعِنْدَ ذَلِكَ يُعْبَدُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا يُشْرَكُ بِهِ شَيْئاً وَ يَمْلِكُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَرْبَعاً وَ أَرْبَعِينَ أَلْفَ سَنَةٍ، حَتَّى يَلِدَ الرَّجُلُ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ ع أَلْفَ وَلَدٍ مِنْ صُلْبِهِ ذَكَراً، فِي كُلِّ سَنَةٍ ذَكَراً، وَ عِنْدَ ذَلِكَ تَظْهَرُ الْجَنَّتَانِ الْمُدْهَامَّتَانِ عِنْدَ مَسْجِدِ الْكُوفَةِ وَ مَا حَوْلَهُ بِمَا شَاءَ اللَّه»[2]
.
خثعمی میگوید: از امام صادق 7 شنیدم که میفرمود: همانا شیطان از خداوند در خواست کرد که او را تا قیامت مهلت دهد، ولی خداوند از در خواست او امتناع ورزید و ردکرد، فرمود تا روز معلوم از مهلت داده شدگانی، وقتی روز معلوم شود شیطان با تمام از زمان آدم تا روزمعلوم ظاهر میشوند وآن آخرین رجعت و برگشت حضرت علی 7 میباشد. راوی با تعجب سؤال کرد:آیا چندین برگشتن است که این آخرین رجعت حضرت علی 7 است.حضرت با تأکید فرمود بلی، همانا چندین رجعت است.هیچ امامی نیست مگر این که مؤمنان و فاجران زمانش با او رجعت میکنند تا این که خداوند، مؤمن را از کافر جدا نموده وبر آنها حاکم کند.امیر المؤمنین 7 میان اصحابش و شیطان در میان اعقابش رجعت میکنند، محلّ تلاقی این دو نیرو، درسرزمین اطراف فرات نزدیکی های کوفه به نام (الروحا) میباشد. جنگ سختی بین این دو نیرو شعله ور میشود که هرگز در عالم سابقه نداشته است. امام صادق 7 ( برای رفع شک راوی ) فرمودند: گویا الآن میبینم اصحاب علی7 که حدود صد قدم به عقب بر گشته اند و قسمتهایی از پاهای آنها در آب فرات فرو رفته است.در این هنگام است که عذاب الهی بر جنود ابلیس نازل شده و نبی گرامی9 رابه اتمام میرساند، در دست او یک حربه ای«وسیله ای جنگی » از نوراست که شیطان با دیدن آن عقب عقب برگشته و از جنگ سرباز میزند.وقتی یارانش فرار اورا مشاهده میکنند، باتعجب سؤال میکنند:به کجا میخواهی بروی، در حالی که پیروز شدی ! جواب میدهد: من چیزی را مشاهده میکنم که شما نمیبینید، من از خداوند میترسم رسول خدا به او میرسند و نیزه ای میان دو کتف او فرو کرده وبه حیات او ویارانش پایان میدهد.بعد از هلاکت شیطان و جنودش فقط خداوند عبادت میشود و هیچ چیزی شریک او قرار نمیگیرد، وامیر المؤمنین7 44000 سال حکومت میکند.
.
دلالت روايت
.
از اين روايت، استفاده ميشود كه حضرت امير7 رجعتهاي متعددي دارند، ضمن اينكه هر امام و هر مومن و كافر در دوران آن امام 7 به دنيا برمي گردند. روايت در زمينه تفصيلات رجعت مجمل است لذا ما اصل رجعت را قبول ميكنيم و تفصيل آن را با ادله و روايات معتبر ميپذيريم.
.
توضيح روايت
.
* عبارت «حَتَّى يُدِيلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْمُؤْمِنَ مِنَ الْكَافِر» – يديل يعني: ياري كردن و غلبه دادن
.
مرحوم طريحي در مجمع البيان، ميفرمايد: «وَ فِي حَدِيثِ عَلِيٍّ ع” إِنِّي لَصَاحِبُ الْكَرَّاتِ وَ دَوْلَةِ الدُّوَلِ” لعله إشارة إلى مجيئه مع الأنبياء المتقدمين بحسب روحه[3] و إشارة إلى مجيئه مع القائم 7 ( من همان كسي هستم كه به كرات برميگردم و شايد اشاره به اين دارد كه روح آن حضرت با انبياء : و حضرت مهدي7 همراه است.) وَ مِنْ كَلَام الْحَقِ” لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا مُدِيلُ الْمَظْلُومِينَ”اي أجعل لهم الدولة و الغلبة على من ظلمهم[4] ( من نصرت ميدهم و ياري ميكنم مؤمنين را بر كساني كه به آنها، ظلم كردند)
.
* «…فَعِنْدَ ذَلِكَ يَهْبِطُ الْجَبَّارُ عَزَّ وَ جَلَ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ…»
.
آيا ظاهر اين عبارت با اعتقادات ما سازگاري دارد؟ اين عبارت شبيه آيات «وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا» (سوره فجر، 22) و يا آيه «… يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِم…»(سوره فتح، 10) است كه ظاهر آن مورد اختلاف است، ما با توجه به بيانات ائمه طاهرين اين آيات را تاويل ميكنيم. ما در اين موارد اختلافات اساسي با عامه خصوصا سلفيها داريم، آنها قائلند كه خداوند عزوجل جسم است و خودش شب جمعه (استغفرالله) به آسمان دنيا ميآيد و اعلام ميكند كه هركسي حاجت يا مشكلي دارد، بيايد. امام رضا 7در برابر چنين عقايدي موضع گرفتند و فرمودند[5] كه خداوند اينها را بِكُشد، كجا پيامبر9 اينگونه فرموده است.؟ خداوند عزوجل ملائكهاش را ميفرستد تا آنها، به دستور خداوند در آسمان دنيا، سؤال كنند. پس چنين روايتي كه در كتابهاي ما آمده – مختصر بصائرالدرجات- با اعتقادات ما نميسازد.
.
* مرحوم مجلسي در ذيل روايت، بياني دارند:
.
«بيان: هبوط الجبار تعالى كناية عن نزول آيات عذابه و قد مضى تأويل الآية المضمنة في هذا الخبر في كتاب التوحيد و قد سبق الرواية عن الرضا ع هناك أنها هكذا نزلت إلا أن يأتيهم الله بالملائكة في ظلل من الغمام و على هذا يمكن أن يكون الواو في قوله و الملائكة هنا زائدا من النساخ»[6]
.
هبوط خداوند، كنايه از نزول آيات عذاب است و تاويل آيه در كتاب توحيد گذشت و روايت امام رضا 7 در مورد چنين آيهاي گفته شد كه آيه بصورت «…يأتيهم الله بالملائكة…» نازل شده است.[7] پس امكان دارد كه واو در « فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ» از طرف نساخ زياد شده باشد.
.
* مرحوم طبرسي رحمة الله عليه در ذيل اين آيه « هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ في ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»[8] ميفرمايند:اي هل ينتظر هؤلاء المكذبون بآيات الله إلا أن يأتيهم أمر الله أو عذاب الله (منظور امر خدا و يا عذاب خدا) و ما توعدهم به على معصيته في ستر من السحاب و قيل قطع من السحاب… قيل معناه ما ينتظرون إلا أن يأتيهم جلائل آيات الله غير أنه ذكر نفسه تفخيما للآيات» [9]
.
* بعضي از اهل سنت با توجه به آيات «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ ؛ إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ»[10] ميگويند كه خداي عزوجل در قيامت ديده ميشود، حتي كساني از آنها كه مدعي روشنفكري- از مفسرين مصري – هم هستند. ميگويند كه: الله ما احلي ذلك اليوم الذّي نَنْظُر الي جمالِ ذاته لا جمال وَصْفِه. نغوذ بالله خود خدا را ميبيند، جمال ذات خدا را ميبيند نه وصف خدا. اينها از فهم اين آيات عاجز هستند و حاضر هم نيستند از بيانات ائمه طاهرين استفاده كنند.
.
* تا اينجا تعدادي از روايات رجعت را نقل كرديم و با اينكه بناي معطلي نداشتيم ولي مقدار زيادي از وقت را به خود اختصاص داد.مباحث مهدويت از اصولي ترين مباحث ما ميباشد كه متأسفانه آن را رها كرده ايم و اين امر باعث شده كه هركسي وارد اين عرصه شود و ادعاي تخصص نمايد و از طرفي بستر شبهات براي وهابيت خَذَلَهُمُ الله آماده شود. بعضي از وهابيت تا جايي پيش رفتهاند كه اصل امام زمان و آمدن ايشان را كه از مسلمات است، منكر شدهاند، با اينكه خودشان را اهل حديث ميخوانند ولي بر روي اين همه روايات مهدوي چشم ميگذارند. اختلافي كه بين ما و بعضي از عامه در مهدويت است اين است كه عدهاي از آنها ميگويند، مهدي به دنيا نيامده است ولي ما ميگوييم به دنيا آمده است و هر وقت خدا اراده كرد، ظاهر ميشود. خلاصه اينكه خود ما هم بايد مواظب باشيم تا بهانه دست آنها ندهيم و به هر كسي – غيرمتخصص – اجازه ندهيم كه وارد اين عرصه شود. خدا مرحوم آقاي حكيم را رحمت كند، از بعضي اساتيد شنيدم كه ميفرمودند: متن عبارت يكي از فقها را چند روز بحث ميكردند، حالا كه قول يكي از فقها آنقدر اعتبار دارد كه در درس خارج فقه چندين روز يك مرجع تقليد محور بحثش، فرمايش يك فقيه باشد، پس اين مسائل كه با احاديث و روايات و تفسير آيات مرتبط است و يكي از اصوليترين و اساسيترين اعقتادات ماست، بايد به طريق اولي به آنها توجه شود.
.
.
وَ آخِرُ دَعْوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين
.
[1]. ابتدا بنده تقرير يكي از دوستان در جلسه را بيان نمايم. ايشان ميگويد كه شما در جلسه قبل «حسين بن سفيان بزاز»، يكي از راويان موجود در روايت را به استناد مهمل بودن ايشان، تضعيف نموديد در حاليكه مرحوم صدوق و زراره از ايشان زياد، نقل روايت ميكند – طبق ادعاي ايشان – آيا كثرت روايت اجلاء از شخصي، دليل بر وثاقت نيست؟ جواب: اولا بناي ما در اصل مساله رجعت پيامبر اكرم 9 و ائمه اطهار:، بر بررسي سندي نميباشد چون روايات در حد استفاضه و بيشتر از آن، ميباشد و فقط براي اثبات تفصيلات رجعت سراغ بحث سندي ميرويم. ثانيا: آيا كثرت روايت اجلاء از شخصي و يا حتي نقل روايت اجلاء از شخصي – ولوكثير نباشد – مايه وثاقت است؟ اين خودش يك مبناست كه بعضي طبق همين مبنا، تعدادي از روايان مجهول و ضعيف و مهمل را توثيق نمودهاند- البته كثرت روايات در كتب أربعه هم در اين زمينه، مبنايي است – بالاخره اينكه آيا،نقل روايت صدوق و زراره – او كه از اصحاب اجماع است – از شخصي باعث وثاقت وي ميشود؟ جاي بحث دارد.
[2]. مختصر البصائر؛ ص115
[3]. در اين مورد ميتوان به رواياتي از اين قبيل اشاره كرد: أول ما خلق الله عز و جل أرواحنا فأنطقها بتوحيده و تحميده… و يا روايت «… فَقَالَ الْعَبَّاسُ فَكَيْفَ كَانَ بَدْأُ خَلْقِكُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ يَا عَمِّ لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَخْلُقَنَا تَكَلَّمَ كَلِمَةً خَلَقَ مِنْهَا نُوراً ثُمَّ تَكَلَّمَ كَلِمَةً أُخْرَى فَخَلَقَ مِنْهَا رُوحاً ثُمَّ مَزَجَ النُّورَ بِالرُّوحِ فَخَلَقَنِي وَ خَلَقَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَكُنَّا نُسَبِّحُهُ حِينَ لَا تَسْبِيحَ وَ نُقَدِّسُهُ حِينَ لَا تَقْدِيس…»
[4]. مجمع البحرين ؛ ج5 ؛ ص373
[5]. «و عن عليّ بن أحمد بن عمران الدقّاق عن محمّد بن هارون الصوفيّ عن عبد اللَّه بن موسى أبي تراب الروبانيّ عن عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنيّ عن إبراهيم بن أبي محمود قال: قلت للرضا عليه السلام: ما تقول في الحديث الذي يرويه الناس عن رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله: إنّ اللَّه ينزل كلّ ليلة إلى سماء الدنيا؟ فقال عليه السلام: لعن اللَّه المحرّفين للكلم عن مواضعه، و اللَّه ما قال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله كذلك، إنّما قال: إنّ اللَّهتعالى ينزل ملكا إلى السماء الدنيا كلّ ليلة في الثلث الأخير و ليلة الجمعة من أوّل الليل فيأمره فينادي: هل من سائل فاعطيه؟ هل من تائب فأتوب عليه؟ هل من مستغفر فاغفر له؟ يا طالب الخير أقبل، و يا طالب الشرّ أقصر. فلا يزال ينادي بذلك حتّى يطلع الفجر، فإذا طلع الفجر عاد إلى محلّه من ملكوت السماء. حدّثني بذلك أبي عن جدّي عن آبائه : عن رسول اللَّه 9» (الجواهر السنية في الأحاديث القدسية( كليات حديث قدسى)،شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ص283)
[6]. بحار الأنوار ؛ ج53 ؛ ص43
[7]. «…عَنِ الرِّضَا عَلِيِّ بْنِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ قَالَ يَقُولُ هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ بِالْمَلَائِكَةِ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ هَكَذَا نَزَلَتْ…»
[8]. ترجمه آيه: آيا (پيروان فرمان شيطان، پس از اين همه نشانهها و برنامههاى روشن) انتظار دارند كه خداوند و فرشتگان، در سايههايى از ابرها به سوى آنان بيايند (و دلايل تازهاى در اختيارشان بگذارند؟! با اينكه چنين چيزى محال است!) و همه چيز انجام شده، و همه كارها به سوى خدا بازمىگردد.(سوره بقره، آيه 210)
[9]. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج2، ص: 539
[10]. سوره القيامه ،آيات 22 و 23
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.