بحث ما راجع به بررسی روایات صیحه بود ابتداء جلد 7 معجم را بررسی کردیم که ناظر به آیات قرآن بود و قبل آن کتب اربعه: کافی شریف. کافی را مقدم داشتیم چون محور بحث ما کافی شریف است که در کتب اربعه فقط در کافی شریف بود.
اینکه جلد هفتم معجم را مقدمه داشتیم چون در جلد هفتم مخصوص آیاتی است که مرتبط است با آقا امام زمان و قضیه مهدویت، لذا روایاتی که در ذیل آیات بود بررسی کردیم که حدود 13 روایت شده است.
اینک می رویم سراغ روایات دیگر معجم احادیث امام مهدی سه جلد اولش روایاتی است که از پیامبر اکرم (ص) رسیده است سه جلد بعد (ج 4 و ج 5 و ج 6) روایاتی است که از ائمه طاهرین رسیده
جلد هفتم هم آیات مفسَّر به حضرت مهدی است و جلد هشتم هم فهارس است
برمیگردیم به ابتدای معجم یعنی روایات از پیامبر اکرم (ص) راجع به صیحه رسیده
اولین روایت معجم (روایت 14)
طریق عامی است و خود روایت هم در کتب عامه آمده و اصلاً این متن در کتابهای ما ذکر نشده- طبق اطلاعات وتحقیقات ما-
روایت را معجم کبیر طبرانی نقل میکند[1]
عقبة بن عامر نقل میکند قال رسول الله (ص):
عن عقبة بن عامر رضي الله عنه؛ قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: «تطلع عليكم قبل الساعة سحابة سوداء من قبل المغرب مثل الترس، فما تزال ترتفع في السماء حتى تملأ السماء، ثم ينادي مناد: أيها الناس! فيقبل الناس بعضهم على بعض؛ هل سمعتم؟ فمنهم من يقول: نعم، ومنهم من يشك، ثم ينادي الثانية: يا أيها الناس! فيقول الناس: هل سمعتم؟ فيقولون: نعم. ثم ينادي: أيها الناس! أتى أمر الله فلا تستعجلوه”. قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: “فوالذي نفسي بيده؛ إن الرجلين لينشران الثوب فما يطويانه أو يتبايعانه أبدا، وإن الرجل ليمدر حوضه فما يسقي فيه شيئا، وإن الرجل ليحلب ناقته فما يشربه أبدا، ويشتغل الناس ».
رواه الحاكم في “مستدركه”، وقال: “صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه”
قبل قیامت ابری سیاه از ناحیه مغرب طلوع میکند مثل التُرس (مثل سپر میپوشاند)
ما همین ظاهر را أخذ میکنیم نه اینکه کنایه باشد از بدبختی و خونریزی و کشتار و بیرحمتی که از ناحیه غرب به وجود میآید.
پس قبل قیامت ابر سیاهی از ناحیه غرب میآید مثل سپر، این ابر بالا میآید تمام آسمان را ابر سیاه فرامیگیرد. ثم ینادی منادٍ (شاهد اینجاست): ایها الناس![2] فيقبل الناس بعضهم على بعض (به هم روی میکنند): فیقول الناس هل سمعتم؟ (آیا شنیدید ندا سر داده شد بعضی میگویند بله. هنوز درباره ندای اول صحبت میکنند که ینادی الثانیه: ایها الناس! أمر خدا رسید. فقال رسول الله (ص): به خدایی که جانم در دست اوست) إن الرجلین (این صدا و صیحه آن چنان تأثیر در مردم میگذارد که) لينشران الثوب فما يطويانه (توپ پارچه، لباس و… را باز کرده برای مشتری، اما چنان صیحه اثر میگذارد که پارچهای که باز کرده نمیبندد) و إن الرجل ليمدر حوضه (حوضچهای که اصلاحش کرد برای آبیاری و درونش آب ریخته) فما يسقي فيه شيئا أبدا (امر خدا زودتر از آن است که فرصت آبیاری داشته باشد) و إن الرجل ليحلب ناقته (ناقهاش را میدوشد) فما يشربه أبدا، این امر آسمانی به او فرصت نمیدهد شیری که دوشیده بیاشامد. (انتهی روایت)
این روایت هر چند مفادش این است که صیحه از علامات ساعة است اما اینجا تعلیقی است و بر آن تعلیق بزنم
التعابیره الوارده فی هذا الحدیث (تعابیر آمده در حدیث مثل: ما یطویانه، ما یسقی، ما یشربه) حکایت میکند از«رعب الناس من النداء السمائی» ترس و هراس مردم از این ندا.
می فرماید: این تعابیر وردت فی اشراط الساعه و قیامها: این تعابیر مربوط به قیامت است، یکی از اشراط الساعه همین است- کانه ندای آسمانی از اشراط ساعة است- لذا آوردهایم که ینبغی التدقیق (باید دقت کرد) فی تداخل بعض احادیث المهدی و علامات ظهوره أو أحداثِ عصره مع اشراط الساعة (باید فرق گذاشت و مرزبندی کرد. علامات قیامت با علاماتی که در عصر امام عصر رُخ میدهد با علامات ظهور اینها سه علامتند و باید فرق گذاشت) فلعل بعضی احادیث المهدی (شاید بعض روایات راجع به حضرت مهدی) رویت فی أحادیث أشراط الساعة (در علامات قیامت نقل شده) بسبب ظروف السیاسیة (اوضاع سیاسی اقتضا میکرد اینها را کنار آنها بیاورند)
اما ما عرض کردیم: به لحاظ قریب بودن این سه (قیامت، رجعت، قیام آن حضرت)
علاماتی که مثلا برای ظهور است برای قیامت نقل میکنند[3] لذا توجیه گفته شده درست نیست و اینجا هر چند به عنوان علامت ساعة نقل شده اما چون این سه مساله متقاربند منافات ندارد علامت ظهور باشد و نیاز نداریم به گفتن اینکه اوضاع سیاسی و… اقتضا کرده علامات ظهور را به علامات قیامت بیاورند چون خود اهلسنت هم قضایای حضرت مهدی را نقل کردهاند
ضمنا پاسخ این شبهه هم داده میشود که میگویند: «ندای آسمانی که از علامات ظهور است یکی از متفردات شیعه است» که میگوییم نخیر البته اهلسنت به این مسأله پرداختهاند اما از متفردات شیعه نیست یکی همین روایت است یکی دو مورد دیگر هم نقل میکنیم که تصریح دارد. روایت را در معجم ج 2 ص 292 نقل کردیم اولین مصدری که به آن اعتماد کردیم معجم کبیر است که البته نمیخواهیم بحث سندی کنیم والّا عقبة بن عامر را مطالعه کنید[4]
بعد آن حاکم نیشابوری[5] در مستدرک، ج 3 ص 539 روایت ر انقل میکند با کمی اختلاف. این روایت در مسلم و بخاری نیامده اما شرط مسلم را دارد (طبق مبانی مسلم که طبق آن، مسلم روایت میآورد، همان مبانی در این روایت هست و باید میآورده و نیاورده)
بعد از آن عقد الدرر سلمی شافعی ص 416
بعد از آن ابن کثیر در تفسیرالقرآن العظیم، ج 2 ،ص 581
بعد از آن مجمع الزوائد هیثمی، فتح الباری ج 13 ، درالمنثور ج 4، جامع الاحادیث سیوطی ج 8، اما از شیعه نه کسی این روایت را نقل میکند و نه به آن توجه واعتنایی می کند.
اما مضمون نداء همین جمله است «أتی امر الله» این أمر الله را با آیات و روایات دیگر مقایسه کنید که حضرت ولی امر و این أمر چیست آیا مساله قیامت است یا اشاره به ظهور امام عصر دارد
روایت دوم از معجم (روایت 15)
. كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر ؛ ؛ ص158
َ سَيَكُونُ بَعْدِي فِتْنَةٌ صَمَّاءُ صَيْلَمٌ يَسْقُطُ فِيهَا كُلُّ وَلِيجَةٍ وَ بِطَانَةٍ وَ ذَلِكَ عِنْدَ فِقْدَانِ شِيعَتِكَ الْخَامِسَ مِنَ السَّابِعِ مِنْ وُلْدِكَ يَحْزَنُ لِفَقْدِهِ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ فَكَمْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ مُتَأَسِّفٌ مُتَلَهِّفٌ حَيْرَانُ عِنْدَ فَقْدِهِ ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ بِأَبِي وَ أُمِّي سَمِيِّي وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ جُبُوبُ النُّورِ أَوْ قَالَ جَلَابِيبُ النُّورِ يَتَوَقَّدُ مِنْ شُعَاعِ الْقُدْسِ كَأَنِّي بِهِمْ آيَسُ مَنْ كَانُوا ثُمَّ نُودِيَ بِنِدَاءٍ يَسْمَعُهُ مِنَ الْبُعْدِ كَمَا يَسْمَعُهُ مِنَ الْقُرْبِ يَكُونُ رَحْمَةً عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ عَذَاباً عَلَى الْمُنَافِقِينَ قُلْتُ وَ مَا ذَلِكَ النِّدَاءُ قَالَ ثَلَاثَةُ أَصْوَاتٍ فِي رَجَبٍ أَوَّلُهَا أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ الثَّانِي أَزِفَتِ الْآزِفَةُ وَ الثَّالِثُ تَرَوْنَ بَدْرِيّاً بَارِزاً مَعَ قَرْنِ الشَّمْسِ يُنَادِي الْآنَ اللَّهُ قَدْ بَعَثَ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ حَتَّى يَنْسُبَهُ إِلَى عَلِيٍّ فِيهِ هَلَاكُ الظَّالِمِينَ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَأْتِي الْفَرَج
روایتی است که مرحوم خزار قمی در کفایه الاثر نقل میکند که روایت مهمی است حتماً تفصیلش مطالعه شود
روایت محمد حنفیه است[6] از امیرمؤمنان فی حدیث طویل فی فضل اهلابیت حتما این حدیث را بخوانید
«سَتَكُونُ بَعْدِي فِتْنَةٌ صَمَّاءُ صَيْلَمٌ- يَسْقُطُ فِيهَا كُلُّ وَلِيجَةٍ…»[7]
هر جا سند دیگری دارد اولین سند و مدرکش کفایة الاثر است ص 156
قلت و ما النداء قَالَ ثَلَاثَةُ أَصْوَاتٍ فِي رَجَبٍ، (از پیامبر اکرم سؤال میکنند که این نداء چیست) ثم نودي بنداء يُسمَع مِن البُعد كما يُسمَع من القُرب (قریب و بعید این ندا را میشنوند) يكون رحمة على المؤمنين (بشارت است برای مؤمنین) و عذابا على المنافقين قلت و ما ذلك النداء
(امیرالمؤمنان به پیامبر عرض کردند که آن نداء مضمونش چیست، قال ثلاثة أصوات في رجب (پس این ندا غیر از مباحث گذشته است و ندایی هم داریم در ماه رجب)
أولها أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ
الثاني: أَزِفَتِ الْآزِفَةُ
الثالث: ترون بدريا بارزاً (قبلا گفتیم بدنا بارزا) یعنی یک شیء بارز که ندا میدهد ألا ان الله قد بعث فلان بن فلان (اسم میبرد م ح م د فرزند حسن عسکری، فرزند علی هادی) الی ان ینسِبُه إلی علی بن ابیطالب فیه هلاک الظالمین (این ندا که سر داده میشودهلاکت ظالمین را در پیش دارد) فعند ذلک یأتی الفرج (فرج حقیقی نزد نداء است) و یَشفیِ الله صدورَهُم (صدور مؤمنین) و یُذهِب غَیظَ قلوبهم [8]قلت یا رسول الله فَکَم یکون بعدی من الائمه (بعد من چند امام هست) قال: بعد الحسین تِسعة و التاسع قائمهم
[1]. سلیمان بن احمد یک معجم کبیر دارد، یک معجم اوسط و یک معجم صغیر
که معجم کبیر 25 جلد است 5 جلدش مفقودست و 20 جلدش موجودست. مؤلف هم از قدما است 260 هـ به دنیا آمده (همزمان با آغاز غیبت صغری) و 101 سال هم عمر کرد 360 وفاتش است
[2]. مثل خبرهای مهم که گفته میشود: توجه کنید.
[3]. بنده هم از استادم چند بار شنیدم، هم علامه طباطبایی تصریح دارند و هم از لابلای روایات به دست میآید که علاماتی که نقل شده، برای ساعة نقل شده اما برای ظهور حضرت مهدی است.
[4] .او قاتل عمار در صفین است و در زمان خلافت عثمان به قدری عمار یاسر را کتک زد که مبتلا به کسالت و باد فتق شد. انساب الاشراف ج2،ص311
[5]. حاکم نیشابوری «یتشیع» نه اینکه دوازده امامی است مولا علی بن ابیطالب را خلیفه چهارم قبول دارد اما ناصبی نیست و علی بن ابیطالب را بر سایر صحابه مقدم میدارد الّا شیخین
تشیع در اصلاح اهلسنت: مَن فضَّلَ علیاً علی جمیع الصحابه الا شیخین…
نگاه کنید مقدمه ارشاد الساری را در اواخر کتاب آنجا در مورد جَرح و تعدیل بحث میکند ردهبندی میکند و تشیع را به این معنا میگیرد… والّا خود حاکم در مستدرک فضائل خلفاء را نقل میکند حتی نسبت به خلیفه سوم- تفصیل بحث را در (سیر اعلام النبلا ج 17 نگاه کنید).
[6]. در مورد ایشان خیلی بحث است از نظر بنده ایشان شخصیت بزرگی است و هیچ خدشهای در مقام ایشان نیست و اما عدم حضور ایشان در کربلا مرحوم مامقانی در ج 2 مقدمات خودشان بحث مشروحی میآورند که آیا اگر هر کس کربلا شرکت نکرد این نقطه ضعف است و میشود فاسق یا نه فقط کسانی که کربلا بودند و آقا را یاری نکردند اینها مشکل دارند، بله مگر حضرت از او دعوت خاص کرده باشند.
روایات زیادی در جلالت و عظمت محمد حنفیه داریم و مرحوم خویی هم از ایشان دفاع میکنند و دیگران هم همچنین…
به علاوه اینکه ایشان از ناحیه دست هم مشکل داشتند، اما حرکت توابین را هنوز هم نتوانستیم حلاجی کنم که آیا توانستند با این کار لکه ننگ را پاک کنند که دعوت کردند و شرکت نکردند آری بعدها رفتند زیارت کردند گریه کردند، سرها را به زمین کوبیدند…کتاب سیر اعلام النبلاء ذهبی را ببینید فقط نسبت به سلیمان بن صرد یک عبارت دیدم در کتاب «وقعة صفین» که وقتی برمیگشت سراپا غرق خون بود که ناراحت بود که چرا شهید نشده امام فرمود که شهادت را در پیش داری در مورد عبدالله بن عباس یا محمد حنفیه یا عبدالله بن جعفر به طور مفصل بحث کردهام و مستدل از اینها دفاع کردهام. . نگاه کنید به کتاب ایام مکیه (اثرخود استاد)
[8] . دلهای پری داریم ، دلهایمان خون است ، ببینید چقدر از زوار امام حسین را میکشند و بحرین و…
.
.
.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.