بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین…
بحث دیگری که میخواهیم انشاء الله متعرض شویم بحث ندا و صیحه آسمانی است
اهمیت این جریان حتمیت این جریان، ندا از علامات حتمی است یا نه؟ چقدر ندا و صیحه اهمیت دارد؟
در روایات چقدر به آن اهمیت داده شده، در روایات فریقین، روایات خصوص شیعه، هدف از این نداء چیست؟ آیا محتوای آن در مقام معرفی حضرت ولیعصر روحی فداء است و میخواهد امام زمان را با این نداء و محتوای ندا معرفی کند؟
آیا یک جنگ روانی است؟ ایجاد رعب و وحشت در دل دشمن است، بشارت و إعطای روح امید (امیدبخشی) به مؤمنین است؟ که در نهایت فشار و زحمت به سر میبرند به حدی که در روایات آمده: مومن صبح که میشود امید ندارد تا شب زنده باشد، شب که میشود امید ندارد تا صبح زنده بماند، بلکه خودش آرزوی مرگ میکند (یتمنی المؤمن صباحاً و مساءًا… من شده ما یری)[۱]
از شدت ظلم و فشار و گرفتاریهایی که با آن روبروست یا اینکه طبق روایت دیگر کنار قبر برادرش مؤمنش میرود و خودش را به آن قبر میساید و میگوید (لیتنی کنت مکانک)[۲] ای کاش من جای تو بودم. چنین اوضاعی است که دیگر امیدی در او دیده نمیشود بلکه یأس همه جا را گرفته است؛ در چنین موقعیتی ندای آسمانی می رسد آن هم با آن محتوی که «حق فی آل محمد» است، یا بشارت به نزدیکی ظهور حضرت.
علی ای حال هدف از این ندا چیست؟ رُعب در دل دشمن است، یا بشارت و دمیدن روح امید در مؤمنینست؟ یا آنطور که بعضی گفتهاند اتمام حجت بر همه عالم است
یا همه اینهاست یا چیز دیگری است؟ اینها باید از لابلای روایات استخراج شود اینها تفصیلات ندا و جزئیات صیحه آسمانی است. اما اصل ندا و صیحه آسمانی از مسلمات است و حتمیتش هم از مسلمات است یعنی از حتمیات و علامات حتمی؛ ندای آسمانی است که گاهی تعبیر به صیحه شده و گاهی از آن تعبیربه ندا شده (النداء ـ الصیحه). باید به لغت مراجعه کرد و دید که آیا اینها مترادفند، یا عموم منوجه هستند یا خاص و عامند. ظاهرا با هم تباین ندارند، چون گاهی تعبیر ندا دارد و گاهی تعبیر صیحه. شما به لغت مراجعه کنید تا ببنیید چه استفاده میشود.
بقره ۱۷۱: مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً
مریم ۳: إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا
ندا (به فتح نون) یا ندا (به کسر نون) و قد یّضم (گاه به ضمه هم خوانده شده)
ندا یعنی چه: الصوت
البته گاهی از اذان تعبیر به نداء میشود: ساله عن النداء قبل طلوع الفجر، یعنی اذان قبل طلوع فجر
ناداه مناداه: ناداه صاحَ به؛ از این استفاده میشود که صاحب مجمع البحرین ندا را با صیاح به یک معنا میگیرد یا اینکه نداء صیحه خاصی است، صیحهای است برای دعوت به اجتماع
النداء الدعوه الی الاجتماع [۳]
صیحه یعنی چه: العذاب صیحه به معنای عذاب است یا نه صیحه «صوت بأعلی الطاقه» میباشد و این را صیحه میگویند؛ رساترین فریاد را صیحه میگویند
گاه به معانی دیگر هم هست «لا یُصلی علی المولود الذی لم یصح» بچهای که متولد میشود و داد و فریادی ندارد (یعنی مرده به دنیا آمده) آیا نماز دارد یا نه؟ آنجا هم تعبیر «لم یصح» آمده خلاصه کلام:
آیا صیاح و صیحه با نداء به یک معناست یا فرق میکند و صیحه آن فریاد با بلندترین صداست که از آن بلندتر نیست آیا ندا هم همین است که فرمودند (النداء ناداه صاح به) یا نه صیحه خاص است برای دور هم جمع شدن (دور هم جمع شدن را میگویند ناداه) مراجعه کنید و ببینید، زیرا در روایات هر دو آمدهاند.
اما آیات
چند آیه داریم که در آن کلمه صیحه آمده؟ و چند آیه داریم که نداء آمده؟ و ذیل آیات، حضرات معصومین چه فرمودهاند؟ که این صیحه مربوط به دوران امام زمان علیه الطلاه و السلام است یا اشاره به علامت قیامت است. یا همان حرف علامه طباطبایی را بزنیم که «چون اینها به هم دیگر نزدیکند (قیامت، رجعت، ظهور امام زمان) لذا گاهی علامت برای دیگری نقل میشود.»
آیاتی که در آن عنوان صیحه است تقریبا ۱۳ آیه است
هود ۶۷: وَ أَخَذَ الَّذینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَهُ فَأَصْبَحُوا فی دِیارِهِمْ جاثِمینَ (۶۷)
هود ۹۴: وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّیْنا شُعَیْباً وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَهٍ مِنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَه
حجر ۷۳: فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَهُ مُشْرِقین
حجر ۸۳: فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَهُ مُصْبِحینَ
مؤمنین۴۱: فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَهُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْناهُمْ غُثاءً
عنکوب۴۰: ِ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّیْحَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ
یس۲۱: إِنْ کانَتْ إِلاَّ صَیْحَهً واحِدَهً فَإِذا هُمْ خامِدُون
یس۴۹: ما یَنْظُرُونَ إِلاَّ صَیْحَهً واحِدَهً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ یَخِصِّمُون
ص۱۵: وَ ما یَنْظُرُ هؤُلاءِ إِلاَّ صَیْحَهً واحِدَهً ما لَها مِنْ فَواقٍ
ق۴۲: یَوْمَ یَسْمَعُونَ الصَّیْحَهَ بِالْحَقِّ ذلِکَ یَوْمُ الْخُرُوجِ
منافقون۴: ٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَهٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ
اما معنا صیحه چیست؟ آیا صیحه به معنای عذاب است «و اخذ الذین ظلموا الصیحه» آیا به این معناست که گرفتار عذاب شدند
پس این صیحهای که از علامات قبل ظهور امام زمان است و یکی از علامات حتمی است یعنی عذاب ویا عذاب بر کافرین است؟ یا معنای دیگری دارد. باید به روایات مراجعه کرد صیحهای که در آیات آمده و بعض روایات تطبیقش دادهاند به علامت ظهور امام زمان بنابر جَری است (به قول علامه طباطبایی) به عنوان تطبیق مفهوم است بر مصداق. بیان یکی از مصادیق است نه اینکه همین باشد و غیر آن نباشد.
دو آیه هم کلمه ندا آمده که بیان شد
آیاتی که در ذیل آن ربط دادهاند صیحه یا نداء را به یکی از علامات امام زمان تقریبا ۵ آیه است که فقط در یکی از آیات به صراحت کلمه صیحه آمده و امام صادق تفسیر کردهاند صیحه را بر آن صیحهای در ماه مبارک رمضان است و فرمودند از علامات مربوط ظهور امام زمان است (تفسیر قمی ـ ج۲ ص۳۲۶ ذیل آیه و استمع یوم یناد المناد من مکان قریب ـ ق۴۱)
دو روایت از امام صادق ذیل آیه شریفه آمده که تطبیق دادهاند نداء در آیه را به ندایی که قبل ظهور امام زمان واقع میشود
چهار آیه دیگر آمده است که در آنها کلمه صیحه نیامده در بعضی کلمه آیه آمده: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَهً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعین- شعرا ۴٫ ذیل این آیه شریفه روایات متعددی آمده بیش از ۱۳ روایت میشود که یک روایت صراحت دارد و اتفاقا درکتب عامه هم ذکر شده در شواهد التنزیل حاکم حسکانی حنفی[۴] ـ متوفی ۴۹۰ هجری ـ در ذیل همین آیه شریفه روایتی را نقل میکند که این آیه در ارتباط با برپایی دولت آل محمد (ص) است و اشاره به برچیده شدن بساط امویین است (سقوط امویین). شاید به قرینه مقابله (سقوط امویین و روی کارآمدن حکومت آقا امام زمان ع) استفاده شود که (پس ماندهاشان) این شجره ملعونه [هنوز موجود] هستند و به جنایات و عملیات ایذایی خود ادامه می دهند.ولی مفسرین در ذیل این آیه، این مطلب را به عنوان بیان یک مصداق از مصادیق مفهوم وسیع این آیه شریفه گرفته اند. یعنی «آیه» به معنای صیحه و ندایی که مقدمه ظهور حکومت امام زمان باشد یکی از مصادیق است
آیه دوم
سوره قمر آیه ۲: «و ان یروا آیه» تعبیر صیحه نیست تعبیر آیه است «اوَ إِنْ یَرَوْا آیَهً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِر«. اگر معجزهای را ببینند روی بگردانند و میگویند این جادو است. ذیل همین آیه دو روایت از کتاب شریف غیبت نعمانی ص۲۶۷، باب ۱۴ و ص۲۶۹ ، آمده است.
ذیل همین آیه شریفه میفرماید این آیه «و ان یروا آیه…» همان صیحه آسمانی است که یکی از علامات ظهور امام زمان است
آیه سوم
«فاذا نقر فی الناقور فذلک یومئذ یوم عسیر»ـ مدثر آیه ۸ و۹ ـ اینجا تعبیرندا و صیحه و آیه نیست بلکه تعبیر نَقر است
اینجا هم از امام باقر نقل شده است که: «ناقور هو النداء من السماء» تطبیق داده شد باز باید همان حرف قبل را بزنیم از قبیل جَریْ است بیان یکی از مصادیق مفهوم وسیع است
تأویل الآیات الباهره فی العتره الطاهره ج۲ ص۷۳۲
تفسیر برهان ج۵ (چاپهای جدید) ص۵۲۵ این روایات را نقل میکند
آیه چهارم
ق۴۱ و۴۲ : وَ اسْتَمِعْ یَوْمَ یُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَکانٍ قَریبٍ. یَوْمَ یَسْمَعُونَ الصَّیْحَهَ بِالْحَقِّ ذلِکَ یَوْمُ الْخُرُوج
اینجا صراحه هم کلمه ندا و هم کلمه صیحه آمده است. اینجا چند روایت از امام صادق داریم که عمدتا در تفسیر قمی [۵] و در جلد دوم ص۳۲۶ و سپس قندوزی[۶]آنرا نقل میکند همین روایت را که راجع به امام زمان است.
آیه پنجم
النحل ۱ : أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا یُشْرِکُونَ
تعبیر امرالله است نه «آیه» نه «نقر» نه «صیحه» و نه «ندا» بلکه کلمه «أمر» است.
تا اینجا دو مدرک از کتابهای قدیم ما یعنی در دو کتاب ذیل این آیه روایت از امام صادق آمده است که أمرالله اشاره به حکومت امام زمان است و اشاره به نداء است.
کمال الدین ج۲ ص۵۸۹ و نعمانی ص۲۰۴ باب ۱۱ حدیث ۶ این روایات را نقل میکنند.
این یک نگاه سریع به آیاتی که در ارتباط با صیحه است با آن روی کرد که تطبیق داده شده است صیحه یا نداء بر همان علامت ظهور امام زمان، البته صیحهای که در ماه رمضان است
در اینجا ابتداء باید بینیم در کتب أربعه آیا روایات نداء و صیحه آمده؟ سپس به تفصیلات آن بپردازیم.
نداء شب بیست و سوم است یا شب بیست و چهارم؟ اصلا آیا شب اتفاق میافتد یا روز؟
در ماه رمضان واقع میشود یا بعد آن؟ و یا قبل ماه رمضان؟ یک نداست یا دو نداء یا بیشتر از ۲ نداست؟ بعد هر نداء آسمانی یک نداء زمینی هم هست برای رد گم کردن یا برای تشویش اذهان تا مردم متوجه حقایق نشوند، دیگران هم تبلیغات دیگری دارند، یا نه همان نداء آسمانی است و ندای اول و ثانی همان نداء آسمانیست یا در پی هر ندای آسمانی شیاطین یک ندایی مقابل دارند؟ بعد این مباحث میرسیم به اینکه محتوای این نداء چیست. اشاره به قرب ظهور امام زمان است یا تاکید بر حقانیت اهلبیت است؟ اشاره به بطلان حاکمیت ظالمین است مخصوصا أمویین و آن ندای طرف مقابل که برای رد گم کردن یا تشویش اذهان شنیده میشود، محتوایش چیست. بعد این مسائل، عکس العمل مردم چیست آیا همه میشنوند یا عدهای میشنوند؟ میپذیرند یا مرددند. مردم از کجا حق را از باطل تشخیص میدهند که کدام ندا حق است و کدام باطل. تشخیص به این راحتی نیست اولی حق باشد یا دومی. چون مقام اتمام حجت است و در مقام اتمام حجت کسانی که قبلا به شک افتاده بودند مجددا به شک نیفتند و به یقین برسند. و اما آیا این روایات نداء و صیحه از خصوصیات روایات اهل بیت است یا نه در کتب عامه هم آمدهاند و اصولا عامه این را به عنوان یکی از علامات میپذیرند یا نه؟ اینها مباحثی است که باید بعد مورد بحث قرار بگیرد. خیلی گسترده است و ما فعلاً چون محور بحثمان کتب اربعه است باید روایاتی که در کتب اربعه راجع به صیحه آمده بررسی کنیم هم از جهت محتوی هم از جهت دلالت. و در صورت نیاز به بررسی سند، از جهت سند مورد بررسی قرار دهیم بعد روایات دیگر را بررسی کنیم هرچند به نظر ما نیاز به بررسی سند هم نیست چون روایات یکی دو تا نیستند، روایات متعددند اینکه جزء علامات است جای بحث ندارد و قطعا ندا یکی از علاماتست، صیحه یکی از علامات است و یکی از علامات حتمی است اما مسائل وخصوصیات آن بعد فرعیات است که راجع به آنها باید بحث شود. ظاهرا از کتب اربعه فقط در کافی شریف روایات صیحه آمده و اصلاً بابی در کافی به عنوان صیحه آمده. ۴ یا ۵ روایت را مرحوم کلینی نقل میفرمایند.
روایت اول:
الکافی (ط – الإسلامیه) ؛ ج۸ ؛ ص۲۰۸
۲۵۲- أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ وَ الْحَجَّالِ جَمِیعاً عَنْ ثَعْلَبَهَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مَسْلَمَهَ الْجَرِیرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع یُوَبِّخُونَّا وَ یُکَذِّبُونَّا أَنَّا نَقُولُ إِنَّ صَیْحَتَیْنِ تَکُونَانِ «۶» یَقُولُونَ مِنْ أَیْنَ تُعْرَفُ الْمُحِقَّهُ مِنَ الْمُبْطِلَهِ إِذَا کَانَتَا قَالَ فَمَا ذَا تَرُدُّونَ عَلَیْهِمْ قُلْتُ مَا نَرُدُّ عَلَیْهِمْ شَیْئاً قَالَ قُولُوا یُصَدِّقُ بِهَا إِذَا کَانَ مَنْ یُؤْمِنُ بِهَا مِنْ قَبْلُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدى فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ.
به آقا امام صادق عرض کردم (یوبخونا و یکذبونا)[۷] ما را توبیخ میکنند و استهزا میکنند و ما را تکذیب میکنند زیرا ما میگوییم ۲ صیحه هست (یقولون) میگویند آن صحه محق را از صیحه باطل چگونه تشخیص میدهید؟ امام فرمود که: شما به آنها چه جواب میدهید عرض کرد چیزی نمیتوانیم در جواب بگوییم
حضرت فرمود: «قولوا یصدق بها اذا کانت، من کان یومن بها من قبل» کسی که با این فرهنگ آشنا باشد با این ادبیات آشنا باشد با کلمات اهل بیت آشنا باشد آن ندا را تشخیص میدهد
بعد میفرماید: ان الله عز و جل یقول «أفمن یهدی الی الحق…»
[۱] . حتى یتمنى المتمنی الموت صباحاً ومساءاً، من عظم ما یرى من کلب الناس. عقدالدرر ج ۱،ص۱۵
[۲]. حتى یأتی الرجل القبر فیقول: یا لیتنی کنت مکانک .التشریف بالمنن ،ص۲۴۵س
[۳] . معجم مقایس اللغه ابنفارس
[۴] . این کتاب را ببینید. مخصوصاً مقدمهاش را، (۲ صفحه مقدمه و یک صفحه مؤخره دارد در آخر کتاب) ایندو را کنار هم بگذارید. ببینید کسانی که امروز (وهابیهایی که خود را سخنگوی اهل سنت میدانند و مطمئنا اهل سنت از اینها بیزار هستند) خط تکفیریها با خط این آقا دوتاست یا یکی؟ چطور این آقای حنفی در کتابش از اهل بیت از زهرای أطهر از امیرمومنان دفاع میکند میگوید اینها را نوشتم «تقرّبا الی آل الرسول» چطور از حرف بعض نواصب آشفته میشود که گفته بوده آیه و یطعمون الطعام اصلا سوره هل أتی مربوط به حضرت علی و فاطمه زهرا نیست و اصلا آیهای در قرآن نداریم که در مورد حضرت علی و فاطمه زهرا نازل شده باشد. چقدر حسکانی ناراحت میشود میگوید چقدر این آقا دروغ میگوید و حقایق را منکر میشود. (میگوید) صبر کردم تا او را گوشمالی دهند اما دیدم نه فقط رییس دانشگاه احضارش کرد و تفهیمش کرد که از این حرفها نزند (میگوید) با عجله آیات راجع به مولا امیرمومنان و فاطمه زهرا و حسنین (ع) آمده را جمع کردم ۲۱۳ آیه میآورد و ۱۱۶۳ روایت میآورد، بعض روایات را میآورد میگوید این روایت ۵۰۰۰ طریق دارد. تفکر اهل تسنن همین است نه آن جریانی که خود را سنخگوی اهل سنت میداند که به صغیر و کبیر رحم نمیکنندبه دبستان در بغداد حمله کردند چقدر بچه کشته شدند به بازار حمله کردند ۱۸ منطقه که تمام مناطق شیعهنشین بودند (حمله کردند) آنگاه میگویند قضایا طایفی است میگوییم نه شما اصلا جز طایفه مسلمین نیستند، مسلمان با مسلمان چنین برخورد نمیکند، یهود هم که (ثم قست قلوبهم) قسی القلبند شما از آنها بدترید، آنگاه فیلمبرداری میکنند و میفرستند برای وهابیهای حجاز که بله شیعه کشتهایم تا به اینها پول و دلار بدهند
[۵]. راجع به تفسیر قمی اجمالا صبحت کردم و بحث کردم
[۶] . هر کتابی که در آن فضائل اهل بیت باشد آقایان (عامه) برنمیتابند. ببنید در کتاب روزهای پیشاور چقدر به قندوزی حمله میکنند که صوفی است و شیعه است چرا چون فضائل اهل بیت را نقل کرده حسکانی هم همینطور، یا میگویند کتاب مال او نیست یا میگویند خودش مشکل دارد چون فضائل اهل بیت را نوشته.
[۷] . روزی از دوستداران آقا آمد خدمتش عرض کرد: چه کنیم با اینها کلمهای را به رخ ما میکشند و برچسبی به ما میزنند و به آن برچسب خون ما را مباح میدانند. فرمود آن کلمه چیست: عرض کرد: رافضی. هرجا میرویم به ما میگویند رافضی «و یحلون بذلک دمائنا» که بعد امام توضیح دادند که رفض به چه معناست. که اینها متوجه نیستند رفض و رافضی ریشهاش از کجاست رافضی آن کسانی بودند که حکم فرعون را رد کردند (و آمنوا بموسی) پیه همه چیز را به تن خود مالیدند ایمان آورند (بلغ ما بلغ) اینها هستند که حکم فرعون را رفض کردند و ایمان به موسی آوردند در وسائل روایات متعددی آمده ببینید . اینها حرف را بعضا از ائمه نمیگرفتند حرف را از دیگران میگرفتند در جلسه قبل اشاره کردم دیگران یکسری حرفهایشان از بار شتر است خود ابنکثیر میگوید که: این روایت عبدالله بن عمرعاص از من زاملتین است (از آن ۲ بار شتر) امام تاکید میکند: شرِّقا غرّبا و الله لا تجدان علما نافعا الاّ ما صدر عنا اهل البیت: شرق بروید غرب بروید علم نافع علمی است که از خانه آل محمد صادر است. یکسری میخواهند امام صادق را یکی از فقهاء به شمار آورند.
ربیعه الرأی یکی است آقا هم یکی. گاهی ربیعه الرای را هم مقدم میدارند نه بر آقا، بلکه بر علی بن ابیطالب با اینکه او یکی از تابعی ن است و امیرمومنان صحابی است و جزء خلفاست (به نزد خودشان خلیفه چهارم است) لذا حرفهایی که شیعه از اینها میگیرد و به آنها معقتد است میشود جُرم لذا استهزاء میکنند
.
.
.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.