تمام گروههای فکری و قومی در دوران حضور امام رضا(ع) در مرو اذعان کردند تنها کسی که در تمام سرزمین اسلامی ـ از هند تا آندلس ـ شایستگی زمامداری بلاد اسلامی را دارد؛ عالم آل محمد(ص) است..
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، در دوران امامت امام رضا علیهالسلام وسعت بلاد اسلامی از هند تا آندلس بود، طبیعی است در چنین شرایطی وسعت فرهنگها و اندیشهها را شاهد هستیم، ضامن آهو با اتکا بر خداوند متعال و علوم الهی و ولایی خود توانستند به بهترین وجهی کرسیهای آزاد اندیشی را هدایت کرده و در نهایت علوم اهل بیت علیهمالسلام را در جهان منتشر کنند، به منظور آگاهی بیشتر با کرسیهای آزاد اندیشی ثامنالحجج با آیتالله نجمالدین طبسی، مدرس حوزه علمیه قم و پژوهشگر عرصه مهدویت گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میآید:
امام رضا(ع) در کرسیهای آزاد اندیشی یک تنه مقابل ادعاهای باطل ایستاد
* از هنگامی که امام رضا علیهالسلام وارد مرو شدند، مامون عباسی مبادرت به تشکیل جلسات علمی کرد، این جلسات چه نتایجی در بر داشت؟
– امام رضا علیهالسلام حدود سال ۲۰۰ وارد مرو شدند، این دوران، دوران تعارض و تضاد آرای سیاسی بود، خود حکومت عباسی به این تضادها و گسترش مکاتب باطله دامن میزد، مأمون عباسی برای بقای حکومت ننگین خود مصلحت را در این دید که مردم در تضارب و تضاد آرا باشند تا به هر قیمتی حکومتش حفظ شود، لذا رواج الحاد، تشکیک در خداشناسی ابایی نداشتند، امام علیبن موسیالرضا علیهالسلام در چنین فضایی وارد خراسان و مرو شدند.
به اصطلاح امروزی کرسی نظریهپردازی، حضرت به تنهایی در مقابل تمامی احزاب و گروهها میایستادند و همزمان با جریان سلفیگری، جسمی دانستن خداوند عزوجل، عدم تأویل قرآن و اخذ به ظواهر قرآن که خداوند عزوجل جسم، دست و پا دارد، مثل انسان میخندد و راه میرود – این محدود کردن و نتیجه نشناختن خداست- همان تفکرات سلفی گری و وهابیت امروزی است، ثامن الحجج علیهالسلام با این تفکر مخالفت و با بیانات روشن مردم را آگاه کردند.
با سران ادیان مختلف نظیر «جاثلیق» رئیس اسقفان مسیحى، «راس الجالوت » رئیس علماى یهود، بزرگان «صابئین » فرشته پرستان یا ستارهپرستان یا کسانی که به نوبت و شریعتى ایمان نداشتند، «هربذ اکبر» معرب «هربد» است و به خادم آتشکده و قاضى گبران و آتش پرستان گفته مىشود، پیروان زرتشت، «نسطاس رومى » پزشک رومى و «متکلمان» کسانی که در علم عقائد مهارت داشتند، کرسیهای آزاد اندیشی داشتند، امام با همه اینها وارد مناظره شدند و آنها را محکوم کردند به طوری که به عجز و ناتوانی خود اعتراف کردند.
عالم آل محمد(ص)؛ از هند تا آندلس
همچنین کسانی مدعی بودند که سیرت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در نزد آنها است -حرفهایی که از طرق غیرصحیح به پیامبر اکرم (ص) میرسید و سنت رسول الله (ص) نبود- امام رضا(ع) با این افراد هم مبارزه کردند و سنت صحیح رسولالله(ص) را عرضه کردند، این افراد که بعضاً در حکومت نفوذ داشتند، به امام رضا را اجازه ندادند، نماز عید فطر را بخوانند، چرا که امام میخواستند، عملاً نمازی که رسولالله(ص) و امیرالمومنین(ع میخواندند، به مردم تحویل دهند،در حین انجام مراسم نماز عید فطر انقلابی به پا شد و این افراد ترسیدند، بافتههایشان به هم بخورد، لذا بر حکومت فشار آوردند و جلوی حضرت را گرفتند.
یکی از نکاتی که این امام همام بر آن تأکید داشتند، مسئله ولایت و جانشینی رسولالله صلی الله علیه وآله وسلم بود، خلفای عباسی به غلط جا انداخته بودند که پیامبر اکرم(ص) کسی را برای خلافت تعیین نکرده است و ولایت با انتخاب و شورا حاصل میشود، ولی امام رضا علیهالسلام در طی بحثهای متعدد استدلالی بر آنها ثابت کردند که مقام ولایت و امامت یک مقامی نیست که با شورا، انتخابات به دست آید، همان طور تعیین رسولالله و نبی با مردم نیست و با خداست، لذا خدا باید امام معصوم را تعیین کند، ایشان میفرمایند «بزرگان خطبا و فلاسفه، حکما و ادبا عاجزند از اینکه ذرهای از اوصاف امام معصوم را تبیین کنند.
وقتی مأمون به امام رضا علیهالسلام فشار میآورد که باید خلافت و جانشین را بپذیری، علی بن موسیالرضا(ع) تاکید بر این داشتند که من وظیفهام این است که قرآن را احیا کنم و سنت رسولالله را حفظ کنم، کاری به مسائل دنیایی، سیاسی و جناحی شما ندارم، با این شیوه و برخورد کار میکردند که تمامی احزاب، گروهها و جناحهای سیاسی اعتراف کردند، در تمام سرزمینهای اسلامی – از چین تا آندلس- یک نفر شایسته زمام بلاد اسلامی را دارد، آن هم عالم آل محمد(ص)، علیبن موسیالرضا است.
* ترور امام تنها راهکار مامون برای جبران شکست در کرسیهای آزاد اندیشی
*به یکی از کرسیهای آزاداندیشی در محفل خلفای عباسی اشارهای میفرمایید؟
– یکی از بحثهایی که در اینجا مطرح میشد بحثی بود که با «ابوقره مسیحی» است، وی یکی از متکلمین بود که خود را در مسائل کلام، فلسفی یکهتاز میدان میدانست، «ابوصلت هروی»، از قول «صفوان بنیحیی» نقل میکند که «ابوقره» از من خواست که یک وقت ملاقات برای دیدار با امام رضا بگیرم تا با امام رضا علیهالسلام در این زمینه سؤالاتی و بحثهایی داشته باشم، از این جا شروع میکند:
امام به او اجازه داد، پس او داخل شد و در برابر امام قرار گرفت و درباره چیزهایی از حلال و حرام و از فرایض و احکام اسلامی پرسید و امام به وی پاسخ داد، سپس او راجع به بعضی موضوعات درباره توحید سؤال کرد که به شرح زیر است:
«ابوقره»: فدایت شوم، به من بگو راجع به کلام خدا به موسی(ع)؛
ثامنالحجج(ع): «خدا بهتر میداند با کدام زبان او صحبت کرد با زبان سریانی یا عبری؟»
«ابوقره» زبانش را درآورد و گفت: من از تو میپرسم درباره این زبان،
و معنی آن این است که آیا خدا با یک زبان مانند انسان با او صحبت کرد؟
امام خطای مبهم ابوقره را رد کرد و گفت: «خدا پاک و منزه است، از
چیزهایی که تو برای او توصیف میکنی، من به خدا پناه میبرم، از اینکه او شبیه خلقش باشد و یا مانند آنها تکلم کند، ولکن او پاک و منزه است و هیچ چیز شبیه او نیست و نه مانند او گویندهای و انجام دهندهای هست.
«ابوقره» پرسید: چگونه است آن؟
امام علیهالسلام گفت: «کلام خالق برای مخلوق مثل کلام مخلوق برای مخلوق نیست، او با باز کردن دهان و زبان صحبت نمیکند، به هر حال، او میگوید (به آن چیز) «باش»، امر و نهی که موسی (ع) مورد خطاب قرار میگرفت، بدون هیچ تردد در قلبش صورت میگرفت، سخن خدای متعال از طریق اندام (یعنی زبان) همان طوری که انسان تکلم میکند نیست، برای اینکه غیر ممکن است، برای او که با زبان تکلم کند و چیزی مانند او نیست.
این بیانات شیوای امام و پاسخ مستدل ایشان آنچنان طرف مقابل را زمینگیر کرد که «ابوقره» مبهوت شد و جلسه را ترک کرد.
این گونه مناظرات زیاد بوده است، همه افراد اعتراف کردند که شخصیتی به این گستردگی علم و مقام سراغ نداریم، وقتی امام از جلسه بیرون میآمدند، فرمودند، بدانید، نتیجه این مذاکرات و بحثها این است که مامون، حضور من برایش سنگین است و بالاخره من را ترور میکند و در نهایت همین گونه شد، مأمون نتوانست وجود امام را تحمل کند، در نهایت در کرسیهای نظریه پردازی، همگان اعتراف به شکست در برابر امام رضا کردند، به این گونه عالم آل محمد(ص) امام رضا(ع) بر همگان ثابت شد.
لفظ «غبیت» امام زمان به کرار در روایات امام رضا آمده است
* با توجه به اینکه همه ائمه معصومین عالم به دین اسلام بودند،چرا تنها امام رضا ملقب به عالم آل محمد (ص) است؟
-در این شکی نیست که همه ائمه هدی علام به دین بودند، اما در زمان امامت امام رضا علیهالسلام همه گروهها، احزاب، خط و خطوط و تفکرات وارد میدان شدند و جلسات تشکیل دادند، بعد همه در مقابل امام شکست خورند، این زمینهای بود که برای امام رضا(ع) فراهم شد و الا همه ائمه معصومین عالم آل محمد هستند.
* آیا احادیثی از امام رضا علیهالسلام در خصوص امام مهدی عجل الله تعالی فرجهالشریف داریم، با توجه به اینکه شرایط در جهت غیبت امام عصر پیش میرفت؟
– در کتاب «معجم احادیث امام مهدی» در جلد ۵، روایات متعددی از امام رضا علیهالسلام درباره امام زمان(عج) آوردهام، کتابی تحت عنوان «گفتار مهدوی در آیینه رضوی»در دست انتشار دارم که در این کتاب روایات متعددی از امام رضا در خصوص امام مهدی (عج) جمع کردهام.
امام رضا علیهالسلام تاکید داشتندکه «مهدی چهارمین فرزند من است، غایب میشود و غیبت خواهد کرد»، لفظ غیبت در کلمات ایشان زیاد آمده است، در واقع زمینه برای پذیرش جامعه در مسئله غیبت امام زمان را فراهم کردند.
در خصوص رفتار، منش و خصلت امام زمان عجل الله تعالی فرجهالشریف در روایات امام رضا علیهالسلام، احادیث زیادی به چشم میخورد، احادیثی که به دوران غیبت، وظیفه شیعه، علایم ظهور و خروج سفیاتی و یمانی اشاره دارند.
در روایتی است، هنگامی که امام رضا در اوج قدرت ظاهری بودند، «ابوصلت هروی» به امام رضا علیهالسلام عرض میکند که شما صاحب امرید؛ یعنی شما همان صاحب زمان زمان هستید؟ امام فرمودند « بله من صاحب امر هستم، اما نه آن کسی که ما منتظرش هستیم، آن کسی که منتظرش هستید، اگر دستش را به سمت تنومندترین درخت دراز کند، آن درخت را از ریشه میکند و اگر در میان کوهها فریاد بزند، کوهها ریزش میکنند، امام زمان کسی است که زمین در زیر پای او حرکت میکند و او کسی است که خداوند عزوجل او را تأیید میکند و ظلم را از جهان بر میچیند.»
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.