دوران ظهور، دورانى است كه حاكم آن امام معصوم (ع) است و بر كل جهان حكومت مىكند و اين حاكميت سراپا عدل و عدالت است و قابل مقايسه با هيچ حكومت و حاكميتى نيست و آرزو و نويد هميشگى همه معصومين(ع) تحقق اين چنين حكومتى بوده است.
.
اشاره: حجت الاسلام والمسلمين نجم الدين طبسى در سال 1334 در نجف اشرف به دنيا آمدند. دروس مقدماتى حوزه را در همين شهر و نزد پدر بزرگوارشان حضرت آيت اللّه حاج شيخ محمد طبسى آغاز كردند، اما به دليل شرايط نامناسبى كه حكومت بعثى براى طلاب حوزه هاى علميه فراهم آورده بود ناچار به مهاجرت از نجف و اقامت در شهر مقدس قم شدند. دروس سطح حوزه را در محضر اساتيدى چون حضرات آيات ستوده، اشتهاردى و حرم پناهى گذراندند و در مقطع خارج حوزه نيز از محضر اساتيدى چون آيات عظام گلپايگانى، وحيد خراسانى، فاضل لنكرانى و تبريزى بهره بردند. ايشان علاوه بر تدريس دروس حوزوى در مقطع سطح و خارج به تأليف و نگارش كتاب در زمينه مباحث مختلف فقهى، تاريخى و كلامى نيز اشتغال دارند كه از جمله اين كتابها مى توان به موارد السجن، موارد النفى والتغريب، امام حسين علیه السلام در مكه، عاشورا، چشم اندازى از حكومت امام مهدى علیه السلام و… اشاره كرد. آنچه در پى خواهد آمد حاصل گفتگوى ما با ايشان است كه اميدواريم مقبول طبع شما گراميان واقع شود.
با تشكر از اينكه وقت خود را در اختيار ما قرار داديد بفرماييد منظور از دو واژه «آخرالزمان» و «عصر ظهور» كه در روايات آمده است، چيست؟ و به كدام برهه از زمان اشاره دارند؟
بسم اللّه الرحمن الرحيم. الحمدللّه رب العالمين و صلّى اللّه على سيدنا محمد وآله الطاهرين. براى روشن شدن پاسخ اين سؤال بايد ببينيم كه در روايات از اين دو واژه چگونه تعبير شده است. با مرورى سطحى در جلد چهارم معجم الأحاديث الامام المهدى علیه السلام ديدم كه در روايات ائمه طاهرين علیهم السلام درباره «عصر ظهور» چنين تعبيراتى آمده است: «دولة القائم»، «ظهور الحق»، «إذا قام قائمنا»، «قام القائم»، «يخرج قائمنا» و «الذى يطهّرالأرض من أعداء اللّه» (كسى كه زمين را از دشمنان خدا پاك مى كند). گويا بزرگترين افتخارى كه ائمه معصومین علیهم السلام به خود نسبت مى دهند برخاستن قائم از ميان ايشان و برپايى دولت حق به دست آن حضرت است. درباره «آخرالزمان» هم به دو روايت از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) اشاره مى كنم كه در آنها به ويژگي هاى اين دوران اشاره شده است: امام صادق(ع) در روايت مفصلى پس از اشاره به سيره حكومتى امام على(ع)، خطاب به بريد بن معاويه كه راوى اين حديث است در توصيف زمان خود فرمودند: «لاواللّه ما بقيت للّه حرمة إلّا انتكهت»؛ به خدا قسم، ديگر هيچ حريم و حرمتى براى خدا نمانده مگر اينكه به آن حريم تعدى و تجاوز شده است. «ولا عمل بكتاب اللّه ولا سنّة نبيّه فى هذا العالم»؛ در اين جهان نه به كتاب خداوند و نه به سنت پيامبر او(ص) عمل نمى شود. «ولا أقيم فى هذا الخلق حدّ منذ قبض اللّه اميرالمؤمنين، صلوات اللّه و سلامه عليه»؛ از زمان شهادت اميرالمؤمنين على(ع) در ميان اين مردم حدى بر پا نشده است. پس از آن حضرت ادامه مىدهد: «ولا عمل بشىء من الحق إلى يوم الناس هذا»؛ و تا اين زمان به چيزى از حق عمل نشده است. مى توانيم بگوييم فتنه هاى آخرالزمان، هتك حرمتها، عمل نكردن هاى به قرآن، رواج انحرافات و ديگر ويژگيهايى كه براى آخرالزمان نقل مى كنند، از وقتى كه اميرالمؤمنين(ع) به شهادت رسيدند، شروع شد. اما اوج اين ويژگيها در دوران قبل از ظهور امام زمان(ع) نمايان مى شود، آن هم به حدى كه، به بيان برخى روايات، طلب و آرزوى منجى ورد زبان مردم مى شود. امام صادق(ع) در ادامه روايت مى فرمايند: «أما واللّه لا تذهب الأيّام والليالى حتى يحيى اللّه الموتى و يميت الأحياء و يردّاللّه الحقّ إلى أهله»؛ اما سوگند به خدا، دور روزگار به پايان نمى رسد تا اينكه خدا مردگان را زنده كند و زندگان را بميراند و حق را به اهلش برگرداند. «و يقيم دينه الذى ارتضاه لنفسه و نبيّه»؛1 و دينى را كه براى خودش و پيامبرش مى پسندد برپا سازد. در روايتى ديگر، امام باقر(ع) مى فرمايند: «لا يقوم القائم إلّا على خوف شديد منالناس و زلازل و فتنة و بلاء يصيب الناس»؛ دولت حق برپا نمى شود مگر در شرايطى كه ترس همه را فرا گرفته و همه كس و همه جا دچار فتنه و بلايا و زلزله و طاعون و ديگر بيماريها شده باشند. «وسيف قاطع بين العرب و اختلاف شديد بينالناس»؛ جنگ كشورهاى عربى را فرا گرفته و در ميان مردم اختلاف نظرها شدت يافته است. «و تشتيت فى دينهم و تغيير فىحالهم»؛ چنان مردم از حيث عقيدتى پراكنده شدهاند و حالات آن دگرگون شده است. «حتى يتمنّى المتمنّى الموت صباحا و مساء» چنان اوضاع عمومى سخت مىشود كه آرزوى مردم در هر صبح و شام مرگ مىشود. در ادامه روايت درباره علت اين موضوع چنين مى خوانيم: «من عظم ما يرى من كلب الناس و أكل بعضهم بعضا»؛ از شدت فشارها و ناراحتيها و اينكه مى بينند مردم همانند سگ به هم مى پرند و همديگر را تكه پاره مى كنند. در ادامه روايت، حضرت ظهور حضرت مهدى(ع) را چنين توصيف مى كنند: «فخروجه إذا خرج يكون عند اليأس و القنوط من أن يروا فرجا»2؛ هنگامى كه همه مردم نااميد شده اند و ديگر هيچ اميدى براى فرج باقى نمانده است، آن حضرت ظهور مى كنند. خلاصه در اين دوران افراد نه امنيت و آسايش دارند و نه هيچ خير و پناهگاهى مى يابند و وقتى چنين شد حضرت ظهور مى كنند. يعنى حضرتعالى آخرالزمان را همان دوران ظهور مى دانيد؟ اوج آخرالزمان را، بله! اوج آن همان دوران نزديك به ظهور است ولى اصل آن همانطور كه در روايت امام صادق(ع) ديديم از زمان شهادت حضرت امير(ع) شروع شد. پس چرا از حضرت رسول(ص) به عنوان پيامبر آخرالزمان ياد مى شود؟ اين دو مطلب با هم منافات ندارند؛ از آنجا كه پس از ايشان پيامبرى نيست، آن حضرت پيامبر آخرالزمان خوانده مى شوند و همانطور كه گفتيم آخرالزمان هم محدود به دوران نزديك ظهور نمى شود. دوران ظهور حضرت چه ويژگيهايى دارد؟ دوران ظهور، دورانى است كه حاكم آن امام معصوم(ع) است و بر كل جهان حكومت مى كند و اين حاكميت سراپا عدل و عدالت است و قابل مقايسه با هيچ حكومت و حاكميتى نيست و آرزو و نويد هميشگى همه معصومين(ع) تحقق اين چنين حكومتى بوده است. در چنين دورانى آيا ما تنها شاهد تحول در عرصه حكومت هستيم يا باقى عرصه ها هم دچار تحول مى شوند؟ تحقق حكومت امام زمان(ع) تحول عميقى را در جهان، جامعه و انسانها به وجود مى آورد. اين روزها شاهديم كه دولتهاى استكبارى براى دستيابى به منافع و مطامع پست مادى شان از آن سوى دنيا بلند شده و به منطقه خاورميانه آمده اند، اين همه جنايات مرتكب مى شوند و با اين حال نه تنها اصلاً ذره اى ناراحت و متأثر نمى شوند، بلكه اسم اين عمل شنيع را پيروزى مى گذارند. اما با ظهور امام زمان(ع) انسانها چنان متحول مى شوند كه خودخواهى در آنها كشته مى شود و به جاى كشتن همنوعان خود، به خدمت كردن به ايشان افتخار مى كنند. امام باقر(ع) در اين زمينه مىفرمايد: «إذا قام قائمنا وضع اللّه يده على رئوس العباد، فجمع بها عقولهم و كملت به أحلامهم»3؛ وقتى حضرت قائم(ع) ظهور كنند دستشان را بر سر مردم مى گذارند و عقلها و آرزوها و خلاصه اخلاقشان كمال مى يابد. طبيعى است وقتى كسى عقلش كامل شد و آرزوها و اخلاقياتش تغيير كرد، به قول پيامبر اكرم(ص) «ذهبت الشحناء والبغضاء»؛4 ديگر كينهتوزى از بين مردم رخت برمىبندد. آيا تحولى از اين بالاتر مىتوان تصور كرد؟ امام زمان(ع) چنان تحولى در افراد به وجود مى آورند كه وقتى اعلام مى كنند هر كس پول و جواهرات مى خواهد، بيايد بگيرد، جز يك نفر بلند نمى شود كه او هم بعدا از كرده خود پشيمان مى شود5. علت چنين حركتى غناى مردم نيست بلكه استغنايى است كه در آنها پديدار شده و تغييراتى است كه در روحيات آنها به وجود آمده است. آن كسى كه بلند مى شود و ابراز نياز مى كند چنان در دامنش پول و جواهرات مى ريزند كه نتواند جابه جا شود. او هم وقتى مى بيند كه فقط خودش بلند شده پشيمان مى شود و مى خواهد آنچه را گرفته، پس بدهد كه از او قبول نمى كنند. چنين تحول عميق و ريشه دارى مختص انسانها نيست بلكه حتى تجلى آن را در حيوانات هم مى توان مشاهده كرد. بنا بر بعضى روايات حيوانات درنده و غير درنده با هم صلح مى كنند6 و چوپانها خيالشان از گرگها راحت است، تازه خود گله هم در طول مسيرش تا چراگاه پا روى گندمها و دانه هاى درشت نمى گذارند.7 حاكميت جهانى حضرت چنين تحولى جهانى را به دنبال دارد. عمده اين تغييرها را در كدام عرصه ها مى توان ديد؟ در تمام عرصه هايى كه شما به نظرتان مى رسد، قطعا شاهد تغيير خواهيم بود. طبق رواياتى كه از امام صادق(ع) نقل شده: «إذا خرج القائم يقوم بأمر جديد و كتاب جديد و سنة جديدة و قضاء جديد»8 معناى اين سخن اين نيست كه نعوذ باللّه ايشان دينى غير از اسلام و كتابى غير از قرآن مى آورند، بلكه تحريفات در عرضه و تفسير اين دو، آنقدر زياد شده كه وقتى حضرت مى خواهند اصل مطلب و صحيح آنها را بيان كنند، براى مردم همانند امر جديدى وانمود مى شود. روش ايشان چيزى جز بيان قرآن و مفاهيم آن و احياى سنت رسول اللّه(ص) نيست با اين تفاوت كه براساس اسلام اصيل وناب محمدى(ص) در همه عرصه ها تغيير و تحول به وجود مى آورند؛ به عنوان مثال شما ببينيد، براساس آنچه در روايات آمده است تمام علومى كه انبيا براى بشريت از آدم تا خاتم(ص) آورده اند، دو حرف است حال آنكه در زمان حضرت مهدى(ع) علم بيست و هفت حرف خواهد شد9. يعنى حدود سيزده برابر. با اين تحول عظيم علمى ديگر تكليف همه چيز معلوم است كه چه خواهد شد. فرهنگ، صنايع، اقتصاد، كشاورزى و خلاصه همه چيز دچار تحولى اساسى مى شود. طبق بعضى روايات، در زمان ظهور حتى يك وجب زمين باير و لم يزرع روى زمين باقى نمى ماند10 و بيابانهاى مكه و مدينه با اشاره حضرت به نخلستان مبدل مى شوند و يا انارهايى كه از باغ ها در آن دوران به عمل مى آيند به گونه اى هستند كه مى توانند چند نفر را سير كنند11 و يا سلاحهايى كه حضرت از آنها استفاده مى كنند هر چند به ظاهر آهنين هستند (من حديد) ولى در واقع چيزى غير از آن12 و در سطح بالاترى است و اصلاً قابل قياس با تسليحات كنونى جهان نيست. در خصوص امنيت، الان هر چند سازمانها و تشكيلات بين المللى مدعى نظم و امنيت جهانى بسيارند وليكن جايى كه حقيقتا افراد بتوانند به آنها پناه ببرند و دادخواهى كنند وجود ندارد و اين همان چيزى است كه در روايات از آن با تعبير «لايجد ملجاء»13 ياد شده است. همين موضوع امنيت در زمان ظهور به قدرى تغيير مى كند كه از سويى حتى اگر به اندازه مقدار غذايى كه لاى دندان مى ماند14 حق كسى پايمال شده باشد آن را باز مى ستانند و از سويى ديگر خانم ها چه پير زن باشند و چه دختران جوان از يك سمت دنيا به سمت ديگر براى به جا آوردن حج مسافرت مى كنند و احدى متعرض آنها نمى شود.15 اگر روايات پيش و پس از ظهور را كنار هم بچينيم نكات جالبى به دست مى آوريم: پيش از ظهور، فرد بر سر قبر مردگان مى رود و آرزو مى كند كه كاش جاى آنها بود16 و بعد از ظهور شخص بر سر قبر برادرش مى رود و به او مى گويد: كاش تو هم بودى و از اين بركاتى كه ما بهره مند شده ايم متنعم مى شدى17. يا پيش از ظهور خونريزى مفصلى در منا به وجود مى آيد18 و پس از ظهور مردم آنقدر به حج اقبال مى كنند كه حضرت از آنها كه طواف مستحبى مى كنند، مى خواهند كه مطاف را براى آنها كه حج واجب دارند رها كنند19. مساجد پيش از ظهور زيبا و با شكوه اما خالى از مؤمنان و معنويت اند20 ولى پس از ظهور يكى از مساجدى كه ساخته مى شود پانصد در دارد كه حكايت از بزرگى و وسعت آن مى كند21 و يا آنها كه مى خواهند در نماز جمعه كوفه كه به امامت حضرت برپا مى شود، شركت كنند، صبح زود هم كه حركت مى كنند باز موفق به پيدا كردن جا نمى شوند.22 قبل از ظهور مرگهاى ناگهانى (موت فجاة)، بيماريهاى متنوع و همه گير نظير طاعون و وبا گسترش قابل توجهى دارند23 و مرگ و مير زياد چنان شايع مى شود كه درصد قابل توجهى از مردم مى ميرند24 ولى بعد از ظهور امام زمان(ع) افراد چنان عمر مى كنند كه حتى هزار فرزند بلاواسطه خود را مى بينند25 كه از آن علاوه بر كثرت اولاد، حد اعلاى صحت، سلامتى، نعمت و خدمات را مى توان برداشت كرد. خلاصه اين تحول در همه ابعاد و عرصه هاست. با توجه به اينكه دوران پيش از ظهور سياهى محض است و پس از آن روشنايى مطلق؛ گذار از آخرالزمان به عصر ظهور چگونه رخ مى دهد و چطور اين دو دوره كاملاً متفاوت به هم متصل مى شوند؟ با گسترش يافتن و شيوع فشارها و مشكلات، خود به خود توجه مردم به حكومتى كه منجى موعود برپا خواهد ساخت بيشتر مىشود و اين فشارها مقدمهاى است براى اين دگرگونيها و البته اصل اين تحول يك شبه انجام مىشود: «يصلح اللّه له أمره فى ليلة واحدة»26. از جمله صفاتى كه براى حضرت در دعاى ندبه بيان شده «هادم ابنية الشرك والنفاق» است. آيا مىتوان از اين بناهاى شرك و نفاق كه توسط حضرت درهم شكسته مىشوند، مصاديقى را نام برد؟ در جوابتان بهتر است روايتى از امام صادق(ع) را بخوانم كه در دل خود مطالب زيادى دارد. حضرت مىفرمايند: «يصنع كما صنع رسول اللّه»؛ حضرت مهدى(ع) همان كارى را كه پيامبر اكرم(ص) كرد، انجام مىدهند. «يهدم ما كان قبله»؛ همه بناهاى پيش ازخود را درهم مىشكند. «كما هدم رسولاللّه أمر الجاهلية»؛ همانند پيامبر اكرم(ص) كه بناها، اعتقادات، باورها و همه بافتههاى جاهليت را فرو ريختند حضرت مهدى(ع) نيز همه آثار دوران جاهليت بشر را متلاشى مىكنند؛ «و يستأنف الاسلام جديدا»27؛ اسلام را از نو بنا مىكنند. گسترش رعب، وحشت، آدمكشى چيزهايى نيستند كه براى كسى قابل تحمل باشند ولى همه اينها زير سر مشركين است كه در رأس آنها يهود قرار دارد و جالب اين است كه آقا اميرالمؤمنين(ع) قرنها قبل نسبت به اين مطلب در مسجد كوفه هشدار داده بودند. آن حضرت به مردم رو كرده و فرمودند: «واللّه لتسألن ماتؤمرون»؛ يا هر آنچه را به شما مىگوييم اطاعت و اجرا كنيد: «او لتركبن أعناقكم اليهود والنصارى28»؛ يا منتظر حاكميت يهود و نصارا بر خود باشيد. يا در جاى ديگر فرمودند: «ليستأمرون عليكم اليهود والنصارى…»29 چنان يهود و نصارا بر شما حاكم مىشوند كه عرصه را بر شما تنگ كرده و شما را از شهرهايتان بيرون خواهند كرد. مشركان در دوره حاكميتشان يك سرى بافتهها، عقايد و فرهنگ را بر مردم تحميل مىكنند كه از جمله عوارضش گسترش فساد، بىبند و بارى، بىعفتى و هدف قرار گرفتن اعتقادات مردم است. در كنار حاكميت يهود، حكومتهايى ديده مىشود كه تشكيل شده از مشركان، منافقان و همه آنهايى كه ظاهرا همراه مردمند ولى در حقيقت بقاى خود را وامدار همدستى و همراهى مشركان هستند. قبل از ظهور امام زمان(ع) دنيا گرفتار مشركان؛ يعنى يهود و نصاراست كه مصداق بارزش در جهان امروز همان آمريكا و مولود نامشروعش اسراييل است كه حكومتهاى دست نشاندهاى كه به جز رضايت آنها به هيچ چيز ديگرى فكر نمىكنند، همراهشان هستند. حضرت در همان ابتداى امر با تمام قوا با ايشان رودررو شده و جنگ خونينى با ايشان به پا مىكنند. در اين جنگ تمام عيار، حتى سنگها و درختها به يارى حضرت و سپاهيانش آمده و ايشان را خطاب مىكنند كه يك يهودى يا دشمن خدا پشت من پنهان شده، بياييد او را بگيريد و بكشيد.30 برخى روايات هم به جنگ حضرت با حكومتهاى عربى و دست نشاندههاى آنها اشاره مىكنند كه «على العرب شديد»31 «لا واللّه ما بينه و بينهم إلّا السيف»32؛ البته نكتهاى را كه مىبايست در اينجا متذكر شوم، اين است كه جنگهاى خونين و شديد حضرت تنها با حكومتهاى مشرك و سردمداران شرك و نفاق است والا اصل حكومت ايشان حكومت سفاك و خونريزى نيست كه بين عوام مردم شايع كردهاند. حضرت با شيطان درگير مىشود33 كه «إلى يوم وقت المعلوم»34 مهلت خواسته است؛ البته اينكه منظور همان ابليس است يا شيطان بزرگ بماند تا زمانى كه خود حضرت ظهور كنند. با استقرار حكومت حضرت چه كسانى از اين نعمت بهرهمند مىشوند؟ اولاً طبق برخى روايات، همه در دوران امام زمان(ع) موحد مىشوند و ديگر هيچ حد و مرزى باقى نمىماند كه فلانى مثلاً يهودى يا نصرانى است: «له أسلم من فى السموات والأرض»35؛ همه در دوران حكومت امام زمان(ع) مسلمان مىشوند. نكته دوم اينكه با توجه به بعضى ديگر از روايات كه مىفرمايد: «وضعاللّه يده على رؤس العباد»36 نه رئوس مؤمنان يا شيعيان، حضرت دست مباركشان را بر سر تمام بندگان مىگذارند و عقول همه بندگان كامل مىشود و نه عقل جمعيتى خاص. نكته سوم اينكه سرور ناشى از ظهور امام زمان(ع) حتى شامل حال اهل برزخ و مردگان هم مىشود37 يعنى علاوه بر شيعيان و كل انسانهاى زنده، مردگان هم از فرج بهرهمند مىشوند: «دخلتهم الفرحه»38. آيا مىتوان تعريف جامعى از حكومت حضرت ارايه كرد به طورى كه مشخص شود ابعاد، الگوها، قوانين و سيرهاى كه قرار است ايشان برقرار كنند چيست؟ مىدانيد كه ما ده قانون يا ده دين نداريم. در نگاه ما دين و قانون حق جز يكى و اسلام نيست: «إنّ الدين عند اللّه الإسلام»39. افتخار و هنر حضرت مهدى(ع) پياده كردن همان چيزى است كه رسولاللّه(ص) به بشر ارائه كردهاند؛ چرا كه به فرموده قرآن «لقد كان لكم فى رسول اللّه أسوة حسنه»40. به عبارت ديگر نه تنها سيره ايشان كه سيره حضرت على(ع) همان سيره رسول خدا(ص) بود و همگى افتخارشان اين است كه قدم جاى قدم پيامبر(ص) مى گذارند. البته نتيجه تأسى و عمل به اين سيره بنا بر آيه «ولو أنّ أهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء والأرض»41 وفور و نزول بركات از آسمان و زمين است و طبيعى است در چنين حالتى ديگر زمين با اهل خود قهر نيست و رود و درياچه اى خشك نمى شود و بسيارى مسايل از اين قبيل وجود نخواهد داشت. آيا براى تحقق چنين حكومتى زمينه سازى هم مى توان كرد؟ پاسخ اين سؤال به بحث انتظار برمى گردد كه مرحوم مجلسى در جلد 52 بحارالانوار بيش از هشتاد روايت در اين رابطه آورده اند كه در بعضى از آنها از انتظار با تعبيرى همچون «أحبّ الاعمال»42 يا «أفضل أعمال أمتّى»43 ياد شده و شخص منتظر را در برخى ديگر به كسى تشبيه كرده اند كه در خيمه رسول اللّه (ص) باشد.44 مسلما كسى كه در خيمه رسول اللّه(ص) باشد براى تهاجم به دشمن و ويران كردن ابنيه شرك و نفاق در حالت آماده باش به سر مى برد؛ يا وقتى حداقل ثواب انتظار را معادل ثواب هزار شهيد بدر و احد بيان مى كنند45 معنايش اين است كه هر منتظر بايد رنج و زحمتى معادل رنج و زحمت هزار شهيد بدر و احد را تحمل كند. به هر حال مردم بايد با اين موضوع و اين فرهنگ و خود امام(ع) و دشمنان ايشان آشنا شوند و براى مردم روشن شود كه دشمنان آن حضرت به دنبال چه مى گردند و چه هدفى را دنبال مى كنند. به نظر حقير بهترين وسيله براى آگاه كردن مردم، پياده كردن فرهنگ مهدويت و برحذر داشتن آنها از فرهنگ ضد آن است. بهترين حالت آن هم وقتى است كه حكومت به پا مى شود. با برپايى حكومت و دستيابى به امكانات بيشتر، مسئوليت هم بيشتر مى شود. مى بايست با استفاده از صدا و سيما و ديگر رسانه هاى گروهى ابعاد مختلف موضوع را براى مردم تبيين كرد و به معناى واقعى براى برپايى حكومت امام زمان(ع) مقدمه چينى نمود. البته در اينجا مجال پاسخ به آنها كه با استناد به حديث ضعيف السندى اصل تشيكل حكومت در عصر غيبت را زير سؤال مى برند، نيست و به همين قدر بسنده مى كنم كه به نظر بنده الان اوجب واجبات و اهم مسايل تشكيل و حفظ حكومت اسلامى است. با گذشت بيش از دو دهه از آغاز انقلاب در ايران عملكرد اصل نظام را در اين راستا چگونه مى بينيد؟ هر چند كه انتظار بيش از اين بوده ولى بينى و بين اللّه كوتاهى نكرده اند. يك تذكر و درخواست هم از آقايان دارم اينكه بياييد فرهنگ مهدويت را مثل كتابهاى مدارس كه به تناسب سطوح مختلف سنى نوشته شده، بازنويسى كنيم و براى هر مقطعى كتاب و اسلايد، سى دى، فيلم و برنامه هاى مختلف و مناسب داشته باشيم كه در اين راستا مى طلبد هم فضا و هم ابزار را به خوبى بشناسيم و هم مناسبترين نحوه استفاده از ابزار را در شرايط كنونى اعمال كنيم. در ورود به اين ميدان هم ان شاءاللّه موفق خواهيم بود. تا كنون در بين طلبه ها و عامه مردم چقدر در زمينه فرهنگ انتظار كار شده است؟ راستش را بخواهيد ما در برابر ساحت مقدس امام زمان(ع) سراپا تقصيريم. آبرو و اعتبار ما طلبه ها به همين عمامه هايمان است. اين عمامه ها هم اعتبارش به همان اصل و پشتوانه اش است. همانند پول كه كاغذى عادى است و با پشتوانه اى كه در بانك مركزى دارد معتبر مى شود. اين احترامى كه مردم به ما مى گذارند، دستمان را مى بوسند، وجوهات را براى صرف در امور مذهبى پيش ما مى آورند و خلاصه يك جور ديگر نگاهمان مى كنند همه به خاطر آن بزرگوار است و متأسفانه ما در واقع يك هزارم حقى را كه آن حضرت بر گردن ما دارند ادا نكرده ايم. از ساحت مقدس امام زمان(ع) پوزش مى طلبيم كه سرباز خوبى براى ايشان نبوده و نيستيم ولى اميدواريم به خوبى و بزرگى و بزرگوارى خودشان ما را عفو كرده و نظر لطفشان را از ما برنگردانند. در پايان اگر مطلبى ناگفته مانده بفرماييد. اميدواريم خداوند، عزّوجلّ، اين توفيق را به ما بدهد كه حكومت موعود جهانى را درك كنيم كه ان شاءاللّه به زودى شاهدش خواهيم بود. اميدواريم كه خيلى ها اين ايام را درك كنند و جزء ياران و سربازان حضرت باشند و باشيم و ان شاءاللّه از اجر شهادت در جبهه ايشان كه دو برابر اجر ديگر شهداست بهره مند شويم. در پايان اين گفتگو از شما و مجله وزين موعود تشكر و تقدير مى كنم كه سعى بليغ داريد و مجدانه در راه نشر فرهنگ مهدويت و آشنايى با اين بزرگوار تلاش مى كنيد و اميدواريم كه خود آقا در دنيا و آخرت پاداش شما را عنايت فرمايند. از اينكه وقت خود را در اختيار ما قرار داديد تشكر مى كنيم.
……………………………
پى نوشتها : 1 .محمدبن يعقوب كلينى، الكافى، ج3، ص538-536. 2 .محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج52، ص231. 3 .همان، ج52، ص328. 4 .سيدبن طاووس، الملاحم والفتن، ص152 به نقل از: نجمالدين طبسى، چشماندازى به حكومت مهدى(ع)، ص184. 5 .جامع احاديث الشيعه، ج1، ص34. 6 .محمدبن الحسن الحرالعاملى، اثبات الهداة، ج3، ص542، ح521. 7 .عقدالدرر، ص159. 8 .الملاحم والفتن، ص97 به نقل از: چشماندازى به حكومت مهدى(ع)، ص189. 9 .بحارالانوار، ج52، ص326. 10 .شيخ صدوق، كمالالدين و تمامالنعمة، ج1، ص331. 11.الملاحم والفتن، ص152. 12.ر.ك: چشماندازى به حكومت حضرت مهدى(ع)، ص118. 13.المستدرك على الصحيحين، ج4، ص514؛ عقدالدرر، ص150. 14.عقدالدرر، ص36؛ ملاحم، ص68. 15.شيخ صدوق، الخصال، ج2، ص626؛ بحارالانوار، ج52، ص316. 16.عقدارلدرر، ص236 به نقل از همان. 17.الاذاعه، ص119، به نقل ازهمان. 18.بحارالانوار، ج52، ص374. 19.همان، ج52، ص190. 20.همان، ج52، ص375. 21.همان، ج52، ص330 و 337. 22.همان، ج52، ص269. 23.بيان الائمه(ع)، ج8، ص102. 24.بحارالانوار، ج52، ص337. 25.عقدالدرر، صص 99-90؛ كشف الاستار: ص137. 26.بحارالانوار، ج52، ص352. 27.الغارات، ج2، ص333. 28.در منابع عين عبارت يافت نشد. 29.مسنداحمد، ج2، ص398. 30.بحارالانوار، ج52، ص349. 31.همان، ج52، ص355. 32.همان، ج60، ص254؛ اثبات الهداة، ج3، ص551. 33.حجر (15)، آيه 38. 34.آل عمران(3)، آيه 83. 35.ر.ك: پاورقى 3. 36.بحارالانوار، ج52، ص328. 37.كامل الزيارات، ص30. 38.آل عمران(3)، آيه 19. 39.احزاب (33)، آيه 21. 40.اعراف (7)، آيه 95. 41.بحارالانوار، ج52، ص123. 42.منتخب الاثر، ح570. 43.بحارالانوار، ج52، ص146. 44.همان، ج52، ص126. ————————————————————————————– منبع:ماهنامه موعود، شماره 45
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.