۱۳۹۰/۰۴/۲۶
میگویند امام زمان در جزیره خضراء تبعید است!
رهبر انقلاب در دیدار با اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت با اشاره به پرهیز از كارهای جاهلانه در زمینهی مهدویت فرمودند: «از جملهى چيزهائى كه ميتواند يك خطر بزرگ باشد، كارهاى عاميانه و جاهلانه و دور از معرفت و غير متكى به سند و مدرك در مسئلهى مربوط به امام زمان (عجّلاللَّه تعالى فرجه الشّريف) است… اينجور كارى مردم را از حالت انتظار حقيقى دور ميكند، زمينه را براى مدعيان دروغگو و دجال فراهم ميكند.» در گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین طبسی، استاد مركز تخصصی مهدویت، به این موضوع و آثار و عواقب آن پرداختهایم:
نتیجهی كمتوجهی در عرصهی مهدویت، بهویژه در دورانی كه مراكز تخصصی دربارهی مهدویت نداشتهایم، چه بوده است؟
در ابتدا باید گفت كه یكی از ابعاد اهمیت مهدویت، اخبار و آیات و احادیثی است كه دربارهی این موضوع وارد شده است. نزدیك به دوهزار روایت از شیعه و سنی، بیش از هفتصد مدرك و قریب به چهارصد آیهی قرآن كه از جهت تأویل، تفسیر و جهات دیگر به موضوع مهدویت مربوط میشوند، در مورد این مسئله در اختیار است. موضوعی كه اینقدر آیه و روایت به آن پرداختهاند، قطعاً اهمیتی فوقالعاده دارد. ما نباید این موضوع را دست كم بگیریم و ساده از كنارش بگذریم.
نتیجهی این كمتوجهی این شده كه هركسی حتی بدون داشتن تخصصی، به خود حق داده تا وارد این عرصه شود و خود را متولی این امر بداند. كتابی در دست بگیرد و از رویش بخواند و خود را رابط امام زمان(عج) معرفی كند. آن وقت عدهای حرفهای او را باور كنند و گوش به حرف او بشوند. یمانیها، حسنیها و نواب دروغین از اینجا و از این خلل پیدا شدهاند.
عدهای بحث ارتباط شخصی با امام زمان(عج) را مطرح كردهاند و از بینیازی به مرجعیت و نایب امام(عج) سخن گفتهاند؛ درست همان نقشه و طرحی كه طاغوت سالها كوشید انجامش دهد و مرجعیت و روحانیت را از این امور كنار بگذارد. اینها از راههای شیطانی نفوذ میكنند. تا آنجا كه چند سال پیش گروهی به نام جندالسماء در عراق مسلح شدند و آماده شدند تا در یك روز در ماه محرم، مراجع نجف را قتل عام كنند. البته بیشترشان هم از شیعیان بودند.
یقیناً خود شیطان بزرگ، یعنی آمریكا و نیز انگلیس و اسرائیل پشت این قضایا قرار دارند، اما این كارها را توسط جاهلان سادهلوحی پیش میبرند كه بعضاً از علاقهمندان و از عاشقان حضرت صاحبالزمان(عج) هم هستند. این افراد نمیدانند كه عدهای از عشق مهدی(عج) و از اعتقاد به مهدویت سوء استفاده میكنند و آنان را علیه خادمان و زمینهسازان حكومت حضرت بسیج میكنند، تا آنجا كه آنان را رو در روی مرجعیت قرار میدهند. این متأسفانه خطر بزرگی است كه ما را تهدید میكند.
ما در برابر این خطر باید چه وظیفهای داریم؟
باید مراكز تخصصی مهدویت را توسعه دهیم. در اینجا من میخواهم گلایهای از حوزههای علمیه بكنم. با اینكه من فرزند حوزه هستم و هرچه دارم از بركات حوزه است و از وقتی چشم بازكردهام در حوزه بودهام، اما همهی اینها مانع از این گلایه نمیشود كه چرا حوزهی مقدسه آنقدری كه به فقه و اصول فقه پرداخته، به اصول اعتقادات بها نداده و نمیدهد؟ فقه خوب و لازم است، اما من قبل از اینكه فقه را بشناسم، باید كسی را بشناسم كه فقه را از او میگیرم كه همان امام علیهالسلام است. ایكاش یكدهم و بلكه یكصدم توجهی كه در حوزه به فقه میشود، به موضوع اعتقادات و مهدویت هم بشود.
شما در دیدار رهبر انقلاب با اساتید و دانشآموختگان رشتهی تخصصی مهدویت حضور داشتید. مخاطبان اصلی دغدغه و فرمایشهای رهبری در این مورد را چه كسانی میدانید؟
مخاطب ایشان طبیعتاً حوزهی علمیه است. بحث ایشان این بود: كاری نكنیم كه رشته و زمام امور در این مسئله به دست نااهلان بیفتد. وقتی این عرصه بدون متولی و رها باشد، ممكن است نااهلان خود را متولی آن بدانند. شاید نظر رهبر انقلاب این باشد كه حوزه كه مسئول اصلی این مباحث است، نباید اجازه بدهد این مباحث اعتقادی و مهدویت كه عمود خیمهی نظام است، به دست غیر متخصصان بیفتد؛ ولو آنها صداقت هم داشته باشند، زیرا صداقت بدون تخصص كفایت نمیكند.
حوزه باید به این عرصه توجه بیشتری كند، زیرا مشروعیت و اعتبار حوزه به سندش است و سند اعتبار حوزه هم خود حضرت صاحب(عج) است. كما اینكه مردم وقتی به مرجع تقلیدشان احترام میگذارند، به اعتبار نیابت او از امام عصر(عج) این كار را میكنند. بنابراین حوزه باید به حضرت صاحب(عج) توجه بیشتری داشته باشد؛ همانطور كه حضرت به همهی ما توجه دارند.
در همان دیدار، رهبر انقلاب بر كارهای مستند و مستدل تأكید داشتند. به نظر شما این تأكید رهبر انقلاب با توجه به چه آسیبی مطرح شد؟
دلیل این تأكید به خاطر كارهای غیر معتبر و بیرویهای است كه دربارهی موضوع مهدویت انجام گرفته و عواقب وخیمی را به همراه داشته و خواهد داشت. كارهایی را تولید میكنند و اصلاً توجه نمیكنند كه كتابهای مورد استنادشان چقدر اعتبار دارد؟ یا مباحثی را كه مطرح میكنند، سندش كجاست؟ دو سال است كه مباحث مربوط به مهدویت به صورت كاملاً تخصصی و در درس خارج شروع شده است. در این دو سال 133 جلسه تشكیل شده كه تنها هشت موضوع از آن بررسی شده است. این مباحث مسائلی بسیار تخصصی هستند. رهبر معظم انقلاب حق دارند بفرمایند كه نگذارید این مباحث دست هركسی بیفتد تا طبق سلیقهی شخصی خودش تفسیر كند. نتیجهاش این میشود كه مثلاً حضرت صاحب(عج) را میبرند و تبعید میكنند به «جزیرهی خضراء». روی چه حساب و با تكیه بر كدام سند این كار را میكنند؟ در حالی كه ایشان در متن قضایا حضور دارند. ایشان در بین مردم هستند.
وقتی ایشان ظهور میكنند، فردی میگوید من ایشان را در فلان مسجد دیدهام. دیگری میگوید من هم ایشان را میشناسم. ایشان هر سال در حج حضور دارند. چرا عدهای اصرار دارند كه ایشان در جزیرهی خضراء است، در حالی كه ما باید بهای بسیار سنگینی را برای این انحراف بپردازیم؟ چرا برای چنین مسئلهای كه اساس و ریشهای هم ندارد، كاری میكنند كه قرآن و عصمت پیامبر(ص) و بعضی مباحث فقهی زیر سؤال برود؟
یعنی میگویید ورود غیر عالمانه به مباحث مهدویت به اساس مكتب خدشه وارد میكند؟
همینطور است، زیرا در حكم بد دفاع كردن است. دفاع بد، یك شیوهی تهاجم به مكتب است و بدترین ضربه است. یك نمونهی آن هم همین قضایای تطبیق شخصیتهای دورهی ظهور است. اولاً نفس تطبیق، خودش یك فاجعه است. مثلاً دربارهی روایت شعیب بن صالح باید بپرسیم این روایت مگر چقدر اعتبار دارد كه این همه روی آن مانور میدهید؟ اگر هم روایتی باشد، چند روایت آن از ائمه(ع) رسیده است؟ این همه تفصیلات مختلف كه مطرح میكنند، سند معتبر ندارد. یا اینكه بحث یمانی را مطرح میكنند. بر فرض كه یمانی ظهور كرد، چه كسی گفته ما در برابر یمانی وظیفهای برعهده داریم؟ میگویند ما منتظر یمانی هستیم. مگر به ما گفتهاند كه منتظر یمانی و شعیب و حسنی باشیم؟!
ما باید منتظر خود حضرت صاحب(عج) باشیم. در روایت آمده كه چهبسا ارادهی خداوند در یك شب به ظهور حضرت تعلق گیرد و حضرت بیایند. بنابراین اگر ما روی این علامات اینقدر مانور بدهیم و متوقف در آنها بشویم و از خود حضرت غافل بمانیم، راه را به خطا رفتهایم و همهی اینها به دلیل تخصص نداشتن است.
بعد از تولید محتوای مستند و مستدل دربارهی مهدویت، چگونه باید این مباحث را به درون جامعه وارد كنیم؟
باید در مورد مهدویت همان كاری را انجام دهیم كه دربارهی فقه انجام دادهایم. همانطور كه متخصصان حوزوی ما سالها و قرنها روی فقه كار كردهاند تا حاصل آنهمه تلاش و بررسی در قالب رسالهی عملیه و استفتائات در اختیار جامعه قرار دادهاند، اكنون هم باید چنین حركتی دربارهی مهدویت انجام گیرد. باید فضایی را ایجاد كرد تا همانگونه كه هیچ غیر فقیهی جرأت ورود به عرصهی فقه را ندارد، هیچ غیر متخصصی هم جرأت نكند كه به عرصهی مهدویت قدم بگذارد. البته قدمای شیعه به این امر اهمیت میدادند. شیخ صدوق، شیخ طوسی، مرحوم نعمانی و دیگر علما دربارهی امام زمان(عج) كتاب نوشتهاند و بحثها كردهاند. امروزه نیز حوزه باید بااقتدار وارد این عرصه شود و به تربیت متخصص بپردازد.
ویژگی اندیشهی مهدوی چیست كه دشمنان در پی ضربه زدن به آن و شبههپراكنی دربارهی آن هستند؟
همهی این توطئهها به این خاطر است كه دشمنان میدانند با ظهور مهدی(عج) عمر آنها به پایان میرسد. «أَيْنَ هادِمُ أَبْنِيَةِ الشِّرْكِ وَ النِّفاقِ؟»1 وگرنه چرا باید با مهدی(عج) مخالف باشند كه عصارهی همهی خوبیها است و سخن و عملش، سخن و عمل رسولالله است؟
ماجرایی را دربارهی این موضوع عرض میكنم؛ یكی از دوستان قدیم ما چند سال پیش به طور اتفاقی یكی از ژنرالهای آمریكایی را در كویت دیده بود و از او پرسیده بود: شما چرا اینقدر جنجال راه انداختهاید كه دنبال اسلحهی كشتار جمعی در عراق هستید؟ شما كه اگر یك فشنگ به كشوری بفروشید، هم فاكتورش را دارید و هم از مكان انبار آن مطلعید، چطور ممكن است از سلاحهای كشتار جمعی صدام بیاطلاع باشید؟ آن ژنرال با خنده گفت شما فكر میكنید ما این همه نیرو را برای مقابله با صدام آوردهایم؟ خیر. به ما خبر رسیده كه از این منطقه شخصی به نام مهدی ظهور میكند و ما برای مقابله با او به اینجا آمدهایم.
«أیْنَ مُعِزُّ الْأوْلِیاءِ وَ مُذِلُّ الْأعْداءِ»2 إنشاءالله به زودی وعدهی الهی محقق میشود و بساط ظلم برچیده میشود و در عالَم تنها یك پرچم برافراشته میگردد و یك حاكمیت و یك حكومت برپا میشود كه در رأس آن فرزند رسولالله(ص) است.
پینوشت:
1. فرازی از دعای ندبه؛ كجاست ویرانكنندهی بناهای شرك و نفاق؟
2. همان، كجاست عزتدهندهی به مؤمنان و ذلیلكنندهی دشمنان؟
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.