بسم الله الرحمن الرحیم ـ الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین سیما امام زمانناروحی وارواح من سواه لتراب مقدمه الفداء

سخن پیرامون بررسی روایات شعیب بن صالح است، در ادامه بحث جلسه قبل، روایت مرسل کتاب مشارق انوار الیقین حافظ رجب برسی را دنبال می‌کنیم، اين روایت معروف به خطبه تطنجیه است، همان طور که گفتیم برای ارزیابی این خطبه باید اول کتاب مشارق حافظ برسی را مولِفا و مولَفا بررسی کرده و سپس به بررسی کتاب دیگری که در رابطه با این خطبه است، پرداخته و سرانجام خود خطبه را مورد ارزیابی قرار دهیم.

امّا کتاب مشارق انوار الیقین:

جلسه قبل نظر مخالفین (مرحوم حر عاملی و مرحوم علامه مجلسی) و موافقین (سيد علي بروجردي، مرحوم علامه امینی و مرحوم مامقانی) پيرامون کتاب مشارق را بیان کردیم، در سیر بحث به بیان علامه امینی در الغدیر (ج 7، ص 33 – 38) پرداختیم، علامه امینی اشکالات وارده بر کتاب مشارق و مولف کتاب را وارد نمی‌دانند و در مقام جواب برمی آیند. ایشان اشکال غلو و اعتماد بر علم حروف و اختراع یک نوع صلوات و زیارت خاص بر ائمه صلوات الله علیهم اجمعین بر رجب برسی را وارد ندانسته و در مورد اختراع می‌فرمایند: اختراع دعا و زیارت، در صورت عدم انتساب به ائمه اشکالی ندارد، انسان در صورتی که قصد تشریع و ورود در دین را نداشته باشد، ابداع دعا و زیارت برای او مانعی ندارد. [بعضی از علماء زیارت ناحیه مقدسه را انشاء سید مرتضی یا شیخ مفید می‌دانند، آیا کسانی که قائل به چنین انشائی هستند، مخالف زیارت كردن امام معصوم با این زیارت غیر مأثوره [طبق مبنای خودشان] می‌باشند؟ در حالی که چنین مخالفتی از طرف این افراد مطرح نشده است. [هرچند بنده معتقدم که این زیارت از جانب امام وارد شده است[1]] علامه امینی اشکال دیگری که از جانب صاحب اعیان الشیعه وارد شده، جواب می‌دهد:

بیان اشکال صاحب اعیان الشیعه بر رجب برسی و جواب علامه:

«وأما قول سيدنا: ” وإن مؤلفاته ليس فيها كثير نفع وفي بعضها ضرر ولله في خلقه شؤون سامحه الله وإيانا ” فإنه من شطفة القلم صدر عن المشطف سامحه الله وإيانا (علامه امینی می‌فرماید: اما قول سید محسن امین[صاحب اعیان الشیعه] که معتقد است، تالیفات رجب برسی فایده چندانی ندارد و در بعضی از آن ها ضرر است، از سهو قلم سید است که خدا او و ما را ببخشاید. [برسی، صاحب تالیفات ذی قیمتی است که علامه امینی نام 13 نوع از تالیفات ایشان را ذکر می‌کند][2]

[ خلاصه کلام اینکه علامه می‌فرماید، تالیفات حافظ برسی با ارزش و سودمند است و این که سید امین بعضی از تالیفات وی را مضر می‌دانند، از سهو قلم او بوده است، بنده [استاد] عرض می‌کنم که متأسفانه چنین سهو قلمی هم از صاحب کتاب اعیان الشیعه (کتابی است وزین و ذی قیمت و مولف آن از مفاخر شیعه) نسبت به علامه مجلسی صورت گرفته است.]

نتیجه نهائی در مورد رجب برسی و کتاب او:

نظر بنده همان نظر علامه امینی است، نسبت غلو به رجب بُرسی غیر منصفانه است، ما باید بین ولایتمداران و متفانیان در محبت امیرالمومنین با غالیان فرق گذاریم، برسی، حافظ متفانی در محبت امیر المومنین است و علی را عبد و مخلوق و مرزوق خدا می‌داند، هر چند مخلوقی که با دیگران فرق دارد، او جان پیامبر است. و ماهم در کتابش، مطلب مضری که (طبق ادعاي سيد عاملي) بر خلاف اصول و موازین باشد، نیافتیم، پس کتاب و مولف مورد تایید است.

ولی آیا مشکل حل می‌شود؟ مرحوم حافظ رجب برسی این خطبه را از کجا نقل کرده اند؟ ایشان در کتاب مشارق ص 312، فصل 149[چاپ جدید] می‌فرماید:

«ومن خطبة له عليه السلام تسمى التطنجية » (در پاورقی کتاب آمده که در اصل «طبیخیه» است.) بُرسی خطبه چندین صفحه‌ای را نقل می‌کند، ولی منبع نقل خطبه را ذکر نمی‌کند، وقتی به کتب دیگر مراجعه می‌کنیم، نقل این خطبه را در کتاب «المجموع الرائق من أزهار الحدائق» می‌یابیم. این کتاب ظاهرا در سال 703 (اوائل قرن هشتم) به رشته تحریر آمده و اولین مصدر خطبه تطنجیه است. در مولف این کتاب اختلاف است، بعضی مولف را هبة الله موسوی و بعضی شیخ صدوق و برخی شیخ مفید میدانند. صاحب ریاض چهار دلیل برای نفی انتساب کتاب به شیخ صدوق و شیخ مفید ذکر می‌کند، اما آیا ادله‌ای هم برای اثبات انتساب تالیف کتاب به هبة الله موسوی می‌آورد؟ [بنده چنین ادله‌ای را نیافتم]

بیان مرحوم نوری درخاتمه مستدرک:

«كتاب المجموع الرائق من أزهار الحدائق: تأليف السيّد العالم الفاضل، السيّد هبة اللّه بن أبي محمد الحسن الموسوي. (مرحوم نوری کلامی را از حرعاملی نقل می‌کند که) قال في أمل الآمل: كان عالما، صالحا، عابدا، له كتاب «الرائق من أزهار الحدائق» (مرحوم عاملی هم قبول دارد که کتاب از هبة الله موسوی است.) صاحب ریاض هم این کتاب را منتسب به هبة الله موسوی می‌داند:

و في الرياض: السيّد هبة اللّه بن أبي محمد الحسن الموسوي، الفاضل العالم الكامل، المحدّث الجليل، المعاصر للعلّامة و من في طبقته (مرحوم موسوی، معاصر و هم طبقه علامه حلی است) صاحب كتاب «المجموع الرائق» المعروف، و هو كتاب لطيف، جامع لأكثر المطالب، و غلط من نسب هذا الكتاب الى الصدوق، أو الى المفيد (و کسانی که این کتاب را به شیخ صدوق و مفید، انتساب می‌دهند، اشتباه می‌کنند، چون)

ادله اربعه صاحب ریاض در رد انتساب «المجموع الرائق» به شیخ صدوق و مفید:

أولا:

فلأنّه غير مذكور في فهرس مؤلّفاتهما على ما ذكر في كتب الرجال. (در فهرست مولفات شیخ صدوق و مفید بنا به نقل کتب رجالی، نامی ازاین کتاب نیامده است،) [ البته به فرض این که فهرست مولفات در مقام استقصای کامل باشد، ذهبی در مورد شیخ مفید می‌گوید: شنیده ام که کتب شیخ مفید بیش از 200 کتاب است، هر چند خدا را شکر می‌کند که هیچ کدام از آن ها را ندیده است. شیخ صدوق معروف است که 300 کتاب نوشته است، آیا واقعا فهرست های موجود الان، تمام کتب را استقصاء کرده است، خود شیخ صدوق با تلاش و کوشش 150 کتابش را برای انتشار به طرف افغانستان (بخشي از خراسان امروز) برده است و بعضی از آن ها هم چاپ نشد، پدر بزرگوارش 200 کتاب داشت. پس دلیل اول در صورتی تام است که استقصای کامل در مورد فهرست ها صورت گرفته باشد.]

ثانيا:

فلأنّه يروي في هذا الكتاب عن جماعة من المتأخّرين عنهما و عن كتبهم (مولف کتاب «المجموع الرائق» از کسانی نقل می‌کند که متاخر از شیخ صدوق و مفید و کتب این دو بزرگوار می‌باشند. [این اشکال، اشکال خوبی است، مثل مقتل ابی مخنف که الان در دست ما است، ابی مخنف قبل از مرحوم کلینی بوده است، ولی در اين كتاب از کلینی نقل می‌کند،پس معلوم می‌شود که این مقتل، همان مقتل نیست يا در آن تصرف شده.])

ثالثا:

فلأنّه يظهر من مطاوي هذا الكتاب أنّه ألّف سنة ثلاث و سبعمائة.)مولف کتاب، تاریخ تالیف کتاب را سال 703 می‌داند، در حالی که وفات شیخ صدوق (381 ه.ق) و شیخ مفید (413ه.ق) می‌باشد.

رابعا:

فلأنّه صرّح نفسه مرارا في أثناء ذلك الكتاب باسمه، على ما رأيته في طائفة من نسخه. (مولف، بارها اسم خودش را در اثناء کتاب آورده است و من [مرحوم نوری] اسم اورا درنسخه هائی از کتاب دیده ام که می‌گوید: قال هبة الله الموسوی)

و بما ذكرناه من تأريخ التأليف يعلم أنّه ألّفه في أواخر عصر العلّامة. (و از ذکر تاریخ تالیف کتاب، دانسته می‌شود که مولف، کتاب را در اواخر عصر علامه حلی نوشته است)

دلیل بعضی بر انتساب کتاب به شیخ صدوق و مفید:

و لعل وجه هذا الظنّ أنّ في أوائل ذلك الكتاب أورد أكثر كتاب الاعتقادات للشيخ الصدوق، بل كلّه، و قد صدّر كلّ مبحث منه بقوله: قال‏الشيخ أبو جعفر محمد بن عليّ بن موسى بن بابويه. و كذلك ينقل من كتاب الشيخ المفيد أيضا. (و شاید دلیل این که بعضی،گمان کرده اند که کتاب از شیخ صدوق و یا شیخ مفید است، این است که در اوائل کتاب «المجموع الرائق»، بیشتر و یا همه کتاب اعتقادات شیخ صدوق را آورده است و درهر بحثی می‌گوید که: قال شیخ ابو جعفر محمد بن عليّ بن موسى بن بابويه و همچنین از شیخ مفید نقل می‌کند که: قال الشیخ المفید، پس این ها، ریشه ظن و گمان بعضی، برای انتساب کتاب به شیخ صدوق و مفید شده است)

و بالجملة كتابه هذا مجلّدان كبيران، و يشتمل على الأخبار الغريبة، و الفوائد الكلاميّة، و المسائل الفقهيّة، و الأدعية و الأذكار، و أمثال ذلك من المطالب، و هو محتو على اثني عشر بابا، كلّ مجلد ستّة أبواب، و هو كتاب معروف و إن لم يورده الأستاذ الاستناد في بحار الأنوار.

(کتاب مذکور دو جلد بزرگ است که مشتمل بر اخبار عجیبه و مسائل کلامی و فقهی، دعاها و ذکرها و مطالبی از این گونه است، کتاب 12 باب دارد که هر جلد دارای 6 باب است، کتاب معروفی است، ولی علامه مجلسی در بحارالانوار از این کتاب استفاده نکرده است،[ با این که کتاب معروفی است و شاگرد علامه مجلسی (سید علی طباطبائی صاحب ریاض العلماء) کتاب را دیده است، ولی علامه مجلسی از آن نقل نکرده، پس نمی‌توان گفت که کتاب در دسترس علامه نبوده و یا آن را ندیده است، بلکه کتاب را مشاهده کرده ولی اعتنائی به این کتاب نکرده است، اما چرا علامه مجلسی از این کتاب اعراض کرده است؟ (بزودی در مورد آن بحث می‌کنیم)

قلت: قد أورد في هذا الكتاب تمام كتاب «الأربعين» (در کتاب مجموع الرائق تمام کتاب اربعین آمده است) لجمال الدين يوسف ابن حاتم الشامي، تلميذ المحقّق- صاحب كتاب «الدّر النظيم في مناقب الأئمة اللهاميم- و «الأربعين» لجمال الدين الحافظ الفاضل أبي الخطّاب عمر الأندلسي، بقراءة المبارك بن موهوب الإربلي، سنة عشر و ستمائة، في مجلس واحد.

و قال في موضع من الكتاب: و ممّا ظفرتُ به من خطب أمير المؤمنين عليه السلام نقلتُه من الخزانة المولويّة الرضويّة الطاووسيّة، قدّس اللّه روح جامعها و مؤلّفها، و أمتع اللّه بدوام أيّام المولى الطاهر مالكها، و أعزّ نصره، من كتاب وجدته، عليه مكتوب بخطّ السيّد المولى السعيد رضيّ الدين، مؤلّف هذه الخزانة، و حاوي كتبها ما صورته. إلى آخره

(هبة الله موسوی می‌گوید: خطب امیرالمومنین را در کتابخانه سید ابن طاووس از کتابی که بر روی آن به خط سید رضی الدین، نوشته شده بود، یافتم،[پس خطبه تطنجیه را در کتاب خطی مربوط به سید رضی الدین، یافته است])

…و قال في أوّل الكتاب: فإنّي لمّا نظرت في بعض الكتب المسندة عند الفضلاء المعظّمين، و السادة النبلاء المقدّسين، و القادة علماء المصنّفين، آثرت‏ أن أجمع ما صنّفوه، و سبقوا الى جمعه و ألّفوه، و عرفوا صحّته و حقّقوه، و سبروا معانيه و وقفوه و رووه و صنّفوه، من منافع آيات القرآن الكريم، و ما يحترز به من العوذ و الحروز، و الروايات، و ما يستشفى به من طبّ الأئمّة، الى آخر ما ذكره ممّا يظهر منه تثبّته، و اعتبار ما نقله فيه [3]» و اللّه العالم

نتیجه بحث:

قبل از مرحوم رجب برسی، خطبه تطنجیه در کتاب مجموع الرائق (اوائل قرن 8) تالیف «هبة الله موسوی» آمده است.

ولی آیا باز مشکل حل می‌شود؟ طریق شما به این خطبه و کتاب چیست؟ کتاب وجاده است، لذا مرحوم نوری با این که در خاتمة المستدرک، از مولف تجلیل و از کتاب دفاع می‌کند، ولی در فیض القدسی حرفی را از علامه مجلسی نقل می‌کند بدین بیان:

«قال رحمه الله في آخر الفصل الثاني من المجلد الأول من البحار: ثم اعلم أنا سنذكر بعض أخبار الكتب المتقدمة التي لم نأخذ منها كثيرا لبعض الجهات مع ما سيتجدد من الكتب في كتاب مفرد سميناه بمستدرك البحار إنشاء الله تعالى الكريم الغفار إذ الالحاق في هذا الكتاب يصير سببا لتغيير كثير من النسخ المتفرقة في البلاد انتهى.

(مرحوم مجلسی فرموده: ما از بعضی کتب به خاطر بعض جهات، مطالب زیادی نقل نمی‌کنیم [علامه نام کتبی را که از آن ها نقل نمی‌کند، ذکر کرده است] لذا این کتب و کتاب های دیگری که در آینده می‌یابیم [که فعلا بنای نقل، از آن ها را نداریم] در کتابی جداگانه بنام مستدرک بحارالانوار می‌آوریم [علامه به دنبال تالیف مستدرک بحار بودند که عمر شریف شان کفاف نکرد] زیرا آوردن از این کتاب ها در بحار الانوار سبب مشکل می‌شود)

وقد عثر على كتب كثيرة لم ينقل عنها في البحار بل ذكرها في المقدمات ووجد كتب أخرى لم يكن عنده ولم يمهله الأجل لتأليف المستدرك ولا بأس بالإشارة إلى أسامي تلك الكتب التي أغلبها موجودة فلعل الله يوفق أحدا للاقدام في هذا الأمر المهم الذي فيه إحياء لآثار الأئمة الطاهرين [4]»

(مرحوم نوری می‌فرماید: علامه مجلسی، کتب بسیاری را دیده است [علامه لجنه و گروه های علمی داشت، ایشان حداکثر استفاده را از عمر شریف شان کردند، هرکجا مطلع می‌شد که کتابی موجود است افرادی را با امکانات و حمايت مالي برای تهیه کتاب اعزام می‌کرد] ولی از همه آن ها نقل نکرده و فقط نام آن ها را در مقدمه ذکر کرده است، هرچند کتب دیگری را بعدها یافته است، علامه برای تاليف مستدرک البحار، عمر شریف شان کفاف نکرد. سپس مرحوم نوری می‌فرماید: بنده کتبی را که علامه مجلسي موفق به ذکر آن ها در مستدرک نشد، نام می‌برم و اسم 50 کتاب را ذکر می‌کند که یکی از آن 50 کتاب، «المجموع الرائق» است.)

نتیجه بحث:

مدرک خطبه قبل از مشارق انوار الیقین برسی، در المجموع الرائق آمده است. علامه مجلسی از «المجموع الرائق» با معروفیت آن مطلبی نقل نکرده [مثل کتاب الدرالنظیم] ضمن این که جلد 28 تا جلد 42 (14 جلد) بحارالانوار که راجع به امیرالمومنین بحث کرده، اشاره‌ای به کتاب المجموع الرائق و خطبه تطنجیه نکرده است، در حد یک احتمال شاید بتوان گفت که علامه مجلسی این خطبه را مستند به معصوم نمی‌داند، پس تقطیع کردن خطبه و استناد به آن در جهت اثبات شعیب و تفصیلات او صحیح نمی‌باشد، ضمن این که تا سال (703 ه. ق) اثری از خطبه نبوده است.

خطبه تطنجیه در نگاه معاصرین:

وقتی از مرحوم تبریزی (ره) در مورد صحت خطبة البیان و تطنجیه سوال می‌شود که:

«هل خطبة البيان و الخطبة التطنجية صحيحتان؟»

ایشان می‌فرماید: «باسمه تعالى الخطبتان غير ثابتتين بطريق معتبر و إن كانتا تشتملان على أمور و مطالب و مضامين وردت في بعض الروايات، و اللَّه العالم. [5]»

(پس ما به قرینه روایات دیگر می‌توانیم، قسمتی هائی از این خطبه را صحیح بدانیم ولی خود خطبه مستند نیست.)

آیت الله سیستانی (دامت برکاته)

«هل یصح نسبة الخطبة التطنجیه الی مولانا امیرالمومنین علی بن ابیطالب؟»

جواب آیت الله سیستانی: «لا یصح [6]»

آقای سید جعفر مرتضي عاملي در مختصر مفید (14 جلد):

«اما الخطبة التطنجیه إنها هی الاخری تشارک خطبة البیان فی العدید من موارد الاشکال من قبیل أنها في بعض التراکیب غیر صحیح و بعض الاشتقاقات لا مع القواعد و بعض الاسماء لا نجد فی کتب التراجم و ایراد اسماء و اوصاف لا اصل لها فی کتب اللغة، علی الاقل لاتملک سندا… و انما ظهرت فی قرن الثامن»

(خطبه تطنجیه و البیان در اشکالات فراوان، شبیه هم هستند، اشکالات از قبیل ترکیب های غیر صحیح (ترکیب ها عربی نیستند) و اشتقاقاتی که با قواعد عربی سازگاری ندارد [در حالی که امیرمومنان امیر بیان بود و کلامش دون کلام خالق و فوق کلام مخلوق بود، بیانات مولا خصوصا خطبه های آن حضرت در نهایت بلاغت و فصاحت است] و اسم هائی در کتاب آمده که در کتب تراجم و رجال یافت نمی‌شود [البته اشکال اخیرشاید وارد نباشد، چون کتب رجالی استقصاء تام نکرده اند] و اسما و صفاتی در این خطبه آمده که در کتب لغوی، ریشه لغوی ندارد وکمترین اشکال وارد بر این خطبه نداشتن سند خطبه است، این خطبه در قرن 8 ظاهر شد.

دعوا نا أن الحمد لله رب العالمین

[1]. در كتاب «تا ظهور» به سند و دلالت زيارت ناحيه به تفصيل پرداخته ايم.

[2]. تآليفه القيمة 1 – مشارق أنوار اليقين في حقايق أسرار أمير المؤمنين، 2 – مشارق الأمان ولباب حقايق الإيمان ألفه سنة 813. 3 – رسالة في الصلوات علي النبي وآله المعصومين. 4 – رسالة في زيارة أمير المؤمنين طويلة قال شيخنا صاحب الرياض: في نهاية الحسن والجزالة واللطافة والفصاحة معروفة، 5 – رسالة اللمعة من أسرار الأسماء والصفات والحروف والآيات والدعوات فيها فوائد ولا تخلو من غرابة كما قاله شيخنا صاحب الرياض. 6 – الدر الثمين في خمسمائة آية نزلت في مولانا أمير المؤمنين باتفاق أكثر ‹ صفحه 38 › المفسرين من أهل الدين، ينقل عنه المولي محمد تقي الزنجاني في كتابه: طريق النجاة، 7 – أسرار النبي وفاطمة والأئمة عليهم السلام. 8 – لوامع أنوار التمجيد وجوامع أسرار التوحيد في أصول العقايد. 9 – تفسير سورة الاخلاص. 10 – رسالة مختصرة في التوحيد والصلوات علي النبي وآله. 11 – كتاب في مولد النبي وعلي وفاطمة وفضائلهم، 12 – كتاب في فضائل أمير المؤمنين غير المشارق 13 – كتاب الألفين في وصف سادة الكونين. (الغدير، شيخ علامه أميني، ج 7، ص 33 – 38) »

[3]. خاتمة المستدرك، مرحوم نوري، ج‏1، ص، 379 (اين کتاب واقعا درياي مطلب است، حتما مراجعه داشته باشيد)

[4]. فيض القدسي، بحار الأنوار، العلامة المجلسي،ج 102، ص 60 – 63 (شرح حال علامه مجلسي،به قلم مرحوم نوري)

[5]. الأنوار الإلهية، تبريزي، رسالة في لبس السواد، ص9

[6]. استفتاءات،السيد السيستاني، ص 125

.

.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *