بسم الله الرحمن الرحیم ـ الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین سیما امام زماننا روحی وارواح من سواه لتراب مقدمه الفداه
سخن پیرامون بررسی روایات رایات سود است. جلسه قبل ۴روایت از امیرالمومنین نقل شد
که به نظرما این ۴ روایت، در واقع یک روایت است که سند همه آنهایکسان است.
روایت پنجم:
«یا عامر إذا سمعت الرایات السود مقبله، فاکسر ذلک القفل وذلک الصندوق[۱] (اگرگرفتار چنین زندانی شدی و خبر پیشروی رایات سود را شنیدی قفل را بشکن و خودت را به آنها برسان) حتى تقتل تحتها، فإن لم تسطع فتدحرج (با حالت غلطان) حتى تقتل تحتها»[۲]
اولین کسی که از اهل سنت، روایت را نقل کرده سیوطی در جمع الجوامع است؛ وقبل از ایشان کسی نقل نکرده است[۳]
بعد از سیوطی، متقی هندی در کنزالعمال: ج ۱۱ ص ۲۷۸ ح ۳۱۵۱۴ روایت را از جمع الجوامع با تفاوت کمی نقل میکند (.. مقبله من خراسان، فکنت فی صندوق مقفل علیک )
(کتاب کنزالعمال متقی هندی تنظیم شده کتاب جمع الجوامع سیوطی است)
ازشیعه هم کسی روایت مذکور را نقل نکرده است، (فقط موسوعه احادیث امیرالمومنین و معجم أحادیث الإمام المهدی روایت راآوردهاند.)
بررسی روایت:
عامربن واثله که معروف به ابوالطفیل است روایت را از امیرالمومنین نقل میکند.
ابوالطفیل از دوستداران و ولایتمداران نسبت به امیر المومنیناست، هرچند بعضی میخواهند ایشان را جزء کیسانیه بشمارند و حتی اشعاری راهم از ایشان به عنوان موید کلامشان نقل میکنند؛ ولی این نسبت صحیح نیست. ابوالطفیل جزء کیسانیه نمی باشد و اشعارش هم دلالت بر کیسانیه بودن وی ندارد، بلکه دلالت بر اعتقاد وی به رجعت دارد. وی مخالف امویان بود و آخرین صحابی رسول خدا بودکه از دنیا رفت امتیازاتی دار دکه با مطرح کردن آن امتیازات میتوان با طرف مقابل محاجه کرد.
در جلسات قبل گفتیم که تشیع را ۴ قسم میکنند:
ابن حجر عسقلانى گوید: تشیع، دوستى على و مقدم داشتن او بر صحابه است، پس هر که او را بر ابو بکر وعمر مقدم بدارد غالى در تشیع است و به او رافضى گویند و اگر بر این دو نفر مقدم ندارد شیعى است. و اگر همراه این عقیده ناسزاگویى و دشمنى علنى را هم بیفزاید رافضى غالى است، و اگر معتقد به رجعت به دنیا هم باشد غالى سرسخت است.[۴]
لازم به ذکر است که قسم اخیر (غالی سرسخت) رادروغگو و گمراه و… میدانند، اکنون با این اوصاف در مورد ابوالطفیل چگونه حکم میکنند! زیرا:
آقای ابوالطفیل که ۸ سال دوران پیامبر را درک کرده است ودر صحابی بودن وی کسی شک ندارد، قائل به رجعت است.
بزرگان اهل تسنن یا باید از مبنای خودشان که همه صحابه عدول هستند دست بردارند و یا قبول کنند که این صحابی عادل قائل به رجعت است. و رجعت یکی از اعتقادات مسلمین است.
و اهانتهای اینان را به مختار ببینید، مختار را کذاب و پرچمش را پرچم ضلالت میدانند (چون وی خواب راحت را از چشم اربابانشان ربود)
پرچم دار مختار آقای ابوالطفیل بود، پس اگر مختار کذاب و ضال است، پرچم دار وی هم انحراف داشته و باید از مبنای عدول بودن همه صحابی دست برداشت و یا اینکه مختار کارش درست بوده و دلیلش هم وجود صحابه در لشکروی بوده است.
آقای ابوالطفیل چند مناظره با معاویه داشته و به صراحت بر علیه اینان و درحمایت علی سخن سر میدهد.
معاویه به ابوالطفیل گفت: روزگار از مهر على براى تو چه به جاى نهاد ؟ گفت: همان مهرى که مادر موسى به کودک خود داشت، و با این حال، عذر تقصیر به پیشگاه خدا میبرم[۵]
و یادر جلسه دیگری وقتی معاویه از او سوال میکند که چرا عثمان را در هنگام محاصره کشته شدن یاری نکردی؟ در پاسخ میگوید: تو چرا ای معاویه با این همه قدرت و لشکر چرا تو او را یاری ننمودی؟ معاویه میگوید، مگر نمی بینی که من از او حمایت میکنم؛ ابوالطفیل گوید: وقتی زنده بود یاریش نکردی، اکنون که مرده است از او حمایت میکنی! یاری و حمایت تواز عثمان برای سلطنت و فرمانروائی خودت است.
این روایت اگر تا عامربن واثله مشکل سندی نداشته باشد از نظر اهل سنت باید مورد قبول واقع شود (چون ایشان از صحابه است و مبنای اینان عدالت و وثاقت همه صحابه است) و از نظر ماهم مشکلی ندارد.
متن روایت متن خوبی است و لی ازکجای متن استفاده میشود که این رایات سود متصل به ظهور امام زمان است؟
دوران بنی امیه دوران وحشتناکی بود که مومن اصلا امید به حیات نداشت و ترس و آوارگی و… غلبه داشت. «…فَلَمْ یَبْقَ لِلَّهِ وَلِیٌّ إِلَّا خَائِفٌ عَلَى نَفْسِهِ أَوْ مَقْتُولٌ أَوْ طَرِیدٌ أَوْ شَرِید…»[۶]
بنی عباس بلائی بر سر بنی امیه آوردند که اموی بودن از زشت ترین کلماتی بود که به شخصی نسبت میدادند واین خفت و خواری تا حدی رسید که در ادبیات و امثله رسم شد:
أَذَلُّ مِنْ أَمَوِیٍّ بالکُوفَهِ یَوْمَ عَاشُورَاءَ[۷]
شایدرایات سود در روایت، همان رایات ابومسلم خراسانی است که طومار امویان را در هم پیچید، و امام اشاره به این دوران میکند که زوال حکومت پلیدامویان فرجی و فرصتی برای شیعه بود.
وآخر دعوا نا أن الحمد لله رب العالمین
[۱]. بنده به چشم خودم زندانهای خیام اسرائیلی در بنت جبیل را دیدم که سلولهای انفرادی بسیار کوچک که داخل این سلولها صندوقی بود که زندانیان را داخل ان برای مدتی زندانی می کردند. شخصی که ۱۱سال در این سلولها زندانی بود، برایم تعریف می کرد که بعضی اوقات به مدت ۴۸ ساعت اورا داخل این صندوقها زندانی می کردند
[۲]. معجم أحادیث الإمام المهدی (ع)، ج۴، ص ۱۱۰
[۳]. بعضی فکر میکنند سیوطی به خاطر کتاب عرف الوردی شیعی است ولی در واقع اینگونه نیست، کتاب القام الحجر سیوطی تعصب ایشان را به مذهبش می رساند.
[۴]. لسان المیزان، ج ۱، ص ۹- العتب الجمیل على اهل الجرح والتعدیل ( با اندکى تلخیص): فقد ذکر الشیخ ابن حجر العسقلانی فی مقدمه ( فتح الباری ) التشیع فی ألفاظ الجرح ثم قال: ” والتشیع محبه علی وتقدیمه على الصحابه. فمن قدمه على أبی بکر وعمر فهو غال فی تشیعه ویطلق علیه رافضی، وإلا فشیعی ”
[۵]. المجالس السنیه، ج ۳، ص۸۶ – سفینه البحار، ج۲، ص۱۷۰
[۶]. بحارالانوار، ج۴۴، ص ۱۲۷
[۷]. ترجمه المیدانی صاحب ” مجمع الأمثال “ج۱، ص۲۸۵
.
.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.