بسم الله الرحمن الرحیم ـ الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین سیما امام زماننا روحی وارواح من سواه لتراب مقدمه الفداء

مقدمه

بحث راجع به اشکالاتی بود که از طرف بعضی از بزرگان، بر روایت سعد اشعری وارد شده است. این روایت بین قبول و رد است، جمعی مثل شیخ صدوق، مجلسی اول و ثانی،مرحوم مازندرانی (صاحب متتهی المقال) و از معاصرین مثل مامقانی و آیت الله صافی و… روایت را می پذیرند و شبهات وارده را هم جواب می دهند. در مقابل، بعضی هم مثل شهید ثانی، مرحوم خوئی و تستری در پی اشکالات وارده بر روایت، آن را رد می کنند. بعضی مثل شهید ثانی تعبیرشان در مورد روایت این است که امارات موضوعه بودن آن، روشن است و بعضی مثل تستری، موضوع بودن را تصدیق می کنند. اکنون دلیل موضوع بودن روایت را از منظر این بزرگان بررسی می کنیم.

بیان قاموس الرجال تستری

مرحوم تستری در شرح حال سعد بن عبدالله اشعری که راوی جریان است، از عظمت یاد می کند.ضمنا کلام بعضی از بزرگان – که از سعد به بزرگی و جلالت نام می برند- را هم می آورد.مرحوم تستری می فرماید: نجاشى، ابتدا سعد بن عبد اللّه را توثيق و تجليل مى‌كند و درباره وى مى‌گويد: او با مولايمان ابو محمد 7 ديدار كرده است. و سپس تشكيك مى‌كند و مى‌گويد:

«رأيت بعض أصحابنا[1]يضعّفون لقاءه لأبي محمّد 7 و يقولون: هذه حكاية موضوعة عليه[2]» فأشار إلى خبر طويل رواه الإكمال في باب ذكر من شاهد القائم7»

(بعضى از دوستانم را ديدم كه ديدار سعد را با ابو محمد 7 تضعيف مى‌كردند و مى‌گفتند، اين ماجرا، ساختگى و غيرواقعى است.) پس این قول نجاشی – انکار ملاقات وموضوعه بودن روایت – اشاره به روایت مفصلی است که شیخ صدوق در کمال الدین[3] نقل می کند.

مرحوم تستری در ادامه می فرماید:

اشکال اول:

«و يوضح وضعه اشتماله على وفات أحمد بن إسحاق بعد منصرفه من عند العسكريّ7 و بعثه بطريق المعجزة كافور الخادم من سرّ من رأى إلى حلوان عند سعد لتجهيز أحمد، مع أنّ بقاء أحمد بعد العسكريّ7 مقطوع، كما تقدّم في عنوانه. »

(و چیزی که موضوع بودن این روایت را روشن می کند این است که طبق این روایت احمدبن اسحاق، در مسیر بازگشت به ایران – زمان حیات امام عسکری7– از دنیا رفته و حال آن که حیات احمدبن اسحاق بعد از شهادت امام عسکری7، قطعی بوده است.)

ما جواب از این اشکال را بطور مفصل در دو جلسه قبل (جلسه نوزدهم)[4] بیان کردیم و دیگر نیازی به تکرار نمی باشد.مرحوم تستری، سپس اشکال دوم را بیان می کند:

اشکال دوم:

«و اشتمل على أنّ العسكري7 كان يكتب، و الحجّة7 كان يمنعه عن الكتابة فيلهيه برمّانة من ذهب، مع أنّ في الأخبار الصحيحة أنّ صاحب هذا الأمر لا يلهو و لا يلعب[5]»

(در حدیث مذکور، حضرت حجت7، مانع از نوشتن پدرش می شد. امام عسکری7 او را با پرتاب توپ طلایی، مشغول می کرد؛ با این که در اخبار صحیحه وارد شده است که امام معصوم7، اهل لهو و لعب نمی باشد.)[6]

اشکال سوم :

«و تضمّن تفسير «كهيعص» بكربلاء و قضاياها، مع أنّ الأخبار الصحيحة فسّرته بغير ذلك»[7]

در این روایت، «كهيعص» را به قضایای کربلا تفسیر نموده‌اند، با اینکه اخبار صحیحه «كهيعص» را به غیر از این، تفسیر کرده‌اند.

اشکال چهارم:

و أيضا سنده منكر، فالصدوق إنّما يروي عن أبيه و ابن الوليد عن سعد، و قد رأيت أنّ الوسائط بينه و بين سعد في ذاك الخبر خمس، أربع منهم الأحمدون الثلاثة، و محمّد الكرماني لم يذكروا في الرّجال، و محمد بن بحر ذكر بالغلوّ و الارتفاع.

(و همچنین سند روایت سعد بن عبدالله اشعری، غیر مألوف و نامأنوس است، زیرا صدوق، هنگام نقل روایت از سعد ازطریق پدرش و ابن ولید،نقل می کند [ یک واسطه]، ولی در این روایت، واسطه های بین شیخ صدوق و سعد، پنج واسطه است. و محمد کرمانی در روایت، نامش در کتب رجالی نیامده و محمد بن بحر هم، به غلو و ارتفاع منسوب است.

اشکال پنجم:

و أيضا لو كان ذاك الخبر صحيحا لِمَ يقول مثل شيخ الطائفة[8] في سعد: «عاصر العسكري7 و لم اعلم أنّه روى عنه» ؟ (و اگر این خبر صحیح بود چرا شیخ طوسی می فرماید: سعد بن عبدالله، معاصر امام عسکری7 است، ولی من سراغ ندارم که ملاقاتی بین ایشان و امام عسکری7، صورت گرفته باشد)

اشکال ششم :

و المفهوم من تعبير النجاشي «يضعّفون لقاءه لأبي محمد7 و يقولون الخ» أنّ القائلين بوضع الخبر جمع، لا نفر»[9]

از تعبیر نجاشی «يضعّفون لقاءه لأبي محمد7…» فهمیده می شود که قائلین به وضع خبر، جمعی هستند و یک نفر نمی باشد.

جواب از اشکال چهارم

اشکال چهارم این بود که « و أيضا سنده منكر، فالصدوق إنّما يروي عن أبيه و ابن الوليد عن سعد…»

مرحوم صدوق بیش از 300 کتاب و مرحوم پدرش هم، 200 کتاب دارد. ایشان در کجا فرموده است که روایات سعد را فقط از والد بزرگوارش و ابن ولید، نقل می کند. مرحوم صدوق در کتاب فقیه می فرماید:

«کل ما کان فی هذا الکتاب عن سعد بن عبدالله الاشعری فقط رویتُه عن أبی و عن محمد بن الحسن »

از این عبارت استفاده می شود که در این کتاب فقط سند روایتش، اینگونه است در حالیکه شما – مرحوم تستری – آن را به کتب دیگر صدوق هم تعمیم داده اید و قیاس می کنید و سپس می فرمایید که روایت موضوع است.چرا شما طریق روایت این کتاب را به کتب دیگر هم، سرایت می دهید؟

آیا واقعا شیخ صدوق، روایت با سند غیر مألوف می آورد؟ اگر کسی بخواهد سندی را برای این روایت مفصل، جعل کند، سندی را جعل نمی کند که با اسناد صدوق، تطابق نداشته باشد. بنده قائلم که چنین سندی، دال بر صحت حدیث می تواند باشد نه اینکه دال بر جعل حدیث باشد.

جواب از اشکال در بیان منتخب الاثر

آیت الله صافی; مولف کتاب منتخب الاثر، از اشکال چهارم جواب می دهد. البته، ایشان، اشکال را از کتاب الاخبار الدخیله مرحوم تستری جواب می دهد.[ زمانی که ایشان در کلام مرحوم تستری مناقشه کردند آقای تستری در قید حیات بودند.]، آقای صافی، ابتدا اشکال را مطرح کرده و سپس جواب می دهند.

«قال صاحب كتاب الأخبار الدخيلة- دام بقاه- تعليقا على هذا الحديث: كما أنّ متنه يشهد بعدم صحّته، كذلك سنده، فإنّ الصدوق إنّما يروي عن سعد بتوسط أبيه أو شيخه ابن الوليد، كما يعلم من مشيخة فقيهه، و الخبر تضمن أربع وسائط منكرين، و من الغريب أنّ صاحب الكتاب المعروف بالدلائل رواه بثلاث وسائط مع أنّه يروي كالشيخ عن الصدوق بواسطة» (آقای صافی می فرماید: جناب تستری در تعلیقه خود بر این حدیث می فرماید: سند روایت مثل متن آن، شاهد بر عدم صحت روایت است، زیرا شیخ صدوق، هنگام نقل روایت از سعد ازطریق پدرش و ابن ولید،نقل می کند [ یک واسطه]، ولی در این روایت، واسطه های بین شیخ صدوق و سعد، چهار واسطه است…)

آقای صافی در ابتدا بحث مفصلی در مورد رجال روایت می نمایند که ما إن شاء الله در مراحل بعدی از آن صحبت می کنیم، فعلا خلاصه کلام ایشان را در مورد جواب از اشکال بیان می کنیم.

«و خلاصة الكلام: لنا ادّعاء القطع بأنّ الصدوق-رحمه اللّه-كان عارفا بحال هؤلاء الرجال و صدقهم، و إن اهمل ذكرهم فيما بأيدينا من كتب الرجال و لم يصل حالهم بالإجمال أو التفصيل إلى مؤلّفي المعاجم و الرجال، و لا يصدر من مثله الاعتماد على حديث لم يعرف رجاله بالصدق و الأمانة، و لم يطمئن بصدقهم في نقلهم هذا الحديث بالقرائن التي توجب الاطمئنان.»

ما یقین داریم که شیخ صدوق، عارف به رجال و صداقت روایان حدیث بوده است، گرچه نام چنین راویانی در کتب رجالی ذکر نشده و شرح احوالات شان، به دست صاحب معاجم نرسیده است. زیرا شیخ صدوق، حدیثی که رجال ناشناخته دارد و اطمینان به صداقت راویان آن ندارد در کتاب خود نمی آورد. [ کسی که به دعای امام زمان7، به دنیا آید و در زمان غیبت صغری آن حضرت، زندگی کند، آوردن روایتی که برایش مجهول باشد، دون شأنش می باشد.]

آقای صافی در قسمتی دیگر از کلام خود، می فرمایند:

«…فأقول: أمّا تضمّن الخبر أربع وسائط فليس كذلك، بل هو متضمّن لخمس وسائط، و أمّا كونهم منكرين فقد عرفت ما فيه و امّا كون تضمن الخبر أربع أو خمس وسائط شاهدا لعدم صحّة سنده مع أنّ الصدوق قد روى عنه بواسطة واحدة»

(اولا: روایت شیخ صدوق پنج واسطه – نه چهار واسطه طبق بیان مرحوم تستری- دارد، ثانیا: جواب این شبهه هم که؛ روایت دارای رجال ناشناخته است، داده شد. ثالثا: اینکه، گفته شود که شیخ صدوق، فقط با یک واسطه از سعد بن عبدالله اشعری، نقل روایت می کند ولی در این روایت با چهار واسطه نقل شده است، پس روایت صحیح نمی باشد،اینگونه جواب می دهیم:

«ففيه: أنّ الاستشهاد بذلك غريب، فإنّه كما يمكن أن يروي عن سعد بواسطة شيخ واحد يمكن أن يروي عنه بواسطة رجال متعدّدين متعاصرين، فكما يجوز أن يروي المعاصر عن المعاصر بغير واسطة يجوز أن يروي عنه بواسطة رجال متعاصرين»[10]

(چنین استدلالي از جناب تستری، عجیب است، زیرا ممکن است که شیخ صدوق، گاهی به یک واسطه و گاهی به چند واسطه نقل کند، مثل اینکه معاصری از معاصر خویش، با چند واسطه، مطلبی را نقل نماید.)

«و ما أظنّ به أبدا أنّه يريد أن يتّهم الصدوق-قدس سره- بجعل السند و وضع الحديث-العياذ باللّه-أو يزيد أن يتّهمه بأنّه لم يفهم ما يلزم من كثرة الوسائط بينه و بين سعد بن عبد اللّه و قلّتها و أنّ ذلك قد ينجرّ إلى تعارض إسناد بعض الروايات مع بعض، فروى عن سعد بواسطة خمسة أو أربعة رجال غير متعاصرين مختلفين في الطبقة و هو الذي يروي عنه بواسطة شيخ واحد أ فترى أنّه لم يدرك ذلك، أو أنّه لم ير في هذا السند و سائر أسناده إلى سعد تعارضا و تهافتا؟»

و من گمان نمی کنم که مرحوم تستری – از نقل چنین اشکالی- بخواهد مرحوم صدوق را به جعل سند یا حدیث، متهم کند و یا اینکه بگوید، شیخ صدوق، متوجه کثرت واسطه‌ها نبوده است و با اینکه همیشه از سعد با یک واسطه نقل می کرده، در این روایت با چند واسطه نقل کرده است و همین امر، موجب تعارض شده است. [این سند با سندهای دیگر شیخ صدوق که از سعد نقل کرده است تعارض دارد.]

«بل هذا يدلّ على أنّه كان عارفا بأحوال هذه الرجال الوسائط في هذا السند بينه و بين سعد بن عبد اللّه»[11]

بلکه، چنین امری، دلالت دارد بر اینکه، شیخ صدوق عارف به رجال واسطه در این حدیث بین خودش و بین سعد بن عبدالله اشعری، بوده است.إن شاء الله در جلسه بعد باقی مطالب را بیان می نماییم.

وَ آخِرُ دَعْوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين

 

[1]. ظاهرا ابن غضائری است که هم بحث ایشان بوده است.

[2]. نه اینکه روایت را جعل کرده باشد چون اگر متهم به جعل باشد، دیگر ثقه نمی باشد.

[3]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 454

[4]. ر. ک به جلسه نوزدهم، تاریخ 28/7/92

[5]. کلینی، کافی، ج‏1،ص 311 ( عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ7 عَنْ صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ فَقَالَ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَا يَلْهُو وَ لَا يَلْعَبُ وَ أَقْبَلَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى وَ هُوَ صَغِيرٌ وَ مَعَهُ عَنَاقٌ مَكِّيَّةٌ وَ هُوَ يَقُولُ لَهَا اسْجُدِي لِرَبِّكِ فَأَخَذَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ 7 وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ وَ قَالَ بِأَبِي وَ أُمِّي مَنْ لَا يَلْهُو وَ لَا يَلْعَب‏) صفوان جمال گويد: از امام صادق 7در باره صاحب امر امامت پرسيدم، فرمود: صاحب اين امر، اهل لهو و لعب نمی باشد.آن گاه موسی بن جعفر كه كودك بود و بزغاله‏اى مكى همراه داشت و به او مي‌گفت « «پروردگارت را سجده كن» وارد شد، امام صادق 7 او را در آغوش كشيد و فرمود:پدر و مادرم فداى كسى كه بازى و بيهوده‏گرى نكند.

[6]. من از شخصیتی مثل ایشان،تعجب می کنم که این حدیث متین را به خاطر اشکالاتی که دون شأن وی است،جعلی می داند.

[7]. ما حتی یک روایت صحیح بر خلاف چنین تفسیری نداریم،هرچند تفسیرهای دیگر ی داریم، إن شاء الله بیان می کنیم.

[8].إن شاء الله خواهیم گفت که رجال شیخ از رده خارج است. یک سری یادداشت های شیخ است که اشتباهات آن هم، تصحیح نشده است.

[9]. قاموس الرجال، تستری، ج 5، ص 60

[10].در این جا مناسب می دانم مثالی را عرض کنم: مرحوم والد;، جزء لجنه استفتائات آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی; بودند.ایشان طبق نقل کتاب «حدیث خوبان»، مطلبی را از آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی;، به واسطه مرحوم آیت الله خوئی; نقل می کنند، با اینکه خودشان، 15 سال از ملازمین حضرت بوده‌اند.

[11]. صافی، منتخب الاثر، ج3،ص 332

.

.

.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *