.

بسم الله الرحمن الرحيم ـ الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین سیما امام زماننا روحی وارواح من سواه لتراب مقدمه الفداه.

.

مقدمه

.

بحث، پیرامون بررسی ادله و شواهد کسانی است که مدعی اند، امام زمان4 ذریه و فرزندانی دارد که بعد از آن حضرت، امور را به دست می گیرند. یکی از آن ادله، خبری بود که يعقوب بن يوسف ضرّاب اصفهانی نقل می کند. طبق ادعای این ها، ایشان دعا را – کیفیت صلوات بر پیامبر9 و جانشینان آن حضرت – از امام زمان4 دریافت می کند که در دو قسمت از دعا، از ذریه حضرت نامی به میان آمده است. یک عبارت به این صورت آمده است:

.

«اللَّهُمَّ أَعْطِهِ فِي نَفْسِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ شِيعَتِهِ وَ رَعِيَّتِهِ وَ خَاصَّتِهِ وَ عَامَّتِهِ وَ عَدُوِّهِ وَ جَمِيعِ أَهْلِ الدُّنْيَا مَا تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَ بَلِّغْهُ أَفْضَلَ أَمَلِهِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ»

.

و در عبارت دیگر، این گونه بیان شده است:

.

«وَ صَلِّ عَلَى وَلِيِّكَ وَ وُلَاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَ مُدَّ فِي أَعْمَارِهِمْ وَ زِدْ فِي آجَالِهِمْ وَ بَلِّغْهُمْ أَقْصَى آمَالِهِمْ دِيناً وَ دُنْيَا وَ آخِرَةً إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِير»

.

در جلسه قبل گفته شد که اولین منبع چاپی که به دست ما رسیده و روایت را نقل کرده است، دلائل الامه جناب طبری شیعی می باشد. البته قبل از او ابو العباس احمد بن علی الرازی الخضیب الأیادی در کتاب الشفاء و الجلاء في الغیبة، نقل کرده است ولی این کتاب فعلا در دسترس نیست.

.

بررسی روایت

.

در پایان خبر این گونه آمده است که يعقوب بن يوسف ضرّاب اصفهانی می گوید: آن پیرزن به من گفت، [ آن شخص] می فرماید: وقتى درود بر پيغمبرت مي‌فرستى، چه مي‌گوئى؟ گفتم: مي‌گويم: «اللّهم صلّ على محمّد و آل محمّد و بارك على محمّد و آل محمّد كافضل ما صلّيت و باركت و ترحّمت على ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد»

.

فَقَالَتْ: لَا، إِذَا صَلَّيْتَ عَلَيْهِمْ فَصَلِّ عَلَيْهِمْ كُلِّهِمْ وَ سَمِّهِمْ. فَقُلْتُ: نَعَمْ.فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ نَزَلَتْ وَ مَعَهَا دَفْتَرٌ صَغِيرٌ قَدْ نَسَخْنَاهُ فَقَالَتْ: يَقُولُ لَكَ: إِذَا صَلَّيْتَ عَلَى نَبِيِّكَ فَصَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى أَوْصِيَائِهِ عَلَى هَذِهِ النُّسْخَةِ فَأَخَذْتُهَا وَ كُنْتُ أَعْمَلُ بِهَا.

گفت: نه! وقتى خواستى بر آنها درود بفرستى بر همه آنها درود بفرست و يك يك را نام ببر. گفتم: بله؛ فرداى آن روز نيز پير زن در حالى كه دفتر كوچكى در دست داشت از غرفه به زير آمد و گفت: مي‌فرمايد: وقتى خواستى درود بر پيغمبر 9 بفرستى‏ اين طور كه در اين نسخه نوشته است بر آن حضرت و جانشينانش درود بفرست. من دفترچه را گرفتم و از روى آن مي‌خواندم.

.

اشكال

.

* در عبارت «يَقُولُ لَكَ» نامی از امام زمان4 نیامده است بر خلاف آن چه که ادعا کرده‌اند.

.

وَ رَأَيْتُهُ عِدَّةَ لَيَالٍ قَدْ نَزَلَ مِنَ الْغُرْفَةِ وَ ضَوْءُ السِّرَاجِ قَائِمٌ وَ خَرَجَ، فَكُنْتُ أَفْتَحُ الْبَابَ وَ أَخْرُجُ عَلَى أَثَرِ الضَّوْءِ وَ أَنَا أَرَاهُ- أَعْنِي الضَّوْءَ- وَ لَا أَرَى أَحَداً حَتَّى يَدْخُلَ الْمَسْجِدَ، وَ أَرَى جَمَاعَةً مِنَ الرِّجَالِ مِنْ بُلْدَانٍ كَثِيرَةٍ يَأْتُونَ بَابَ هَذِهِ الدَّارِ، قَوْمٌ عَلَيْهِمْ ثِيَابٌ رَثَّةٌ يَدْفَعُونَ إِلَى الْعَجُوزِ رِقَاعاً مَعَهُمْ، وَ رَأَيْتُ الْعَجُوزَ تَدْفَعُ إِلَيْهِمْ كَذَلِكَ الرِّقَاعَ وَ تُكَلِّمُهُمْ وَ يُكَلِّمُونَهَا وَ لَا أَفْهَمُ عَنْهُمْ، وَ رَأَيْتُ مِنْهُمْ جَمَاعَةً فِي طَرِيقِنَا حَتَّى قَدِمْنَا بَغْدَادَ»[1]

بعد از آن هم چندين شب، همان مرد را مي‌ديدم كه از غرفه پائين آمد و نور چراغ پشت سر او باقى است. من در خانه را باز كرده و از پى آن روشنى مي‌رفتم ولى در آن روشنائى كسى را نمي‌ديدم تا آنكه بمسجد الحرام رفت. جماعتى از مردم را كه از شهرهاى متفرقه آمده بودند، مي‌ديدم كه به در آن خانه مى‏آمدند و بعضى نامه‏هائى كه با خود داشتند به پير زن مي‌دادند و پير زن هم نامه را بر مي‌گردانيد و به آن‌ها مي‌داد. آن‌ها با پير زن صحبت مي‌كردند و پير زن هم با آنها گفتگو مي‌نمود ولی من کلام شان را نمی‌فهمیدم و من بعضى از آنها را موقع برگشتن در راه بغداد ديدم.

.

منابع روایت

.

  • اولین ناقل روایت، جناب طبری (قرن 5) در دلائل الامامه (ص551، ح 524) است. طبری سند روایت را این گونه بیان می دارد: « نَقَلْتُ هَذَا الْخَبَرَ مِنْ أَصْلٍ بِخَطِّ شَيْخِنَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ الْغَضَائِرِيِّ (رَحِمَهُ اللَّهُ)، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْقَاسَانِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ سَنَةَ ثَمَانٍ وَ ثَمَانِينَ وَ مِائَتَيْنِ بِقَاسَانَ بَعْدَ مُنْصَرَفِهِ مِنْ أَصْبَهَانَ، قَالَ: حَدَّثَنِي يَعْقُوبُ بْنُ يُوسُفَ بِأَصْبَهَانَ، قَال:»[2]

.

* در جلالت غضائری هیچ بحثی نیست.

.

* ابوالحسن علی بن عبدالله کاشانی که در سند روایت است، ما نامی از او در کتب رجالی نیافتیم. آقای نمازی هم در مستدرکات (ج5 ص 405) در مورد ایشان می فرماید: لم یذکروه ( منظور از ذکر نكردن مرحوم نمازی این است که نام کاشانی در سه کتاب: معجم الرجال خوئی،تنقیح المقال مامقانی و جامع الروات اردبیلی ذکر نشده است)، پس این شخصیت، مهمل می باشد.

.

* اشکال دیگری هم که می توان وارد کرد این است که طبری شیعی از غضائری نقل نمی‌کند بلکه می گوید: « نَقَلْتُ هَذَا الْخَبَرَ مِنْ أَصْلٍ بِخَطِّ شَيْخِنَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ الْغَضَائِرِيِّ» یعنی وجاده است. ایا به وجاده می توان یقین پیدا کرد؟

.

* حسین بن محمد در این روایت چه کسی است؟ این نام مشترکات زیادی دارد. پس ضمن مشخص شدن او، باید موثق بودن او هم معلوم گردد.

.

* یعقوب بن یوسف اصفهانی، در دوران غیبت صغرا بوده و از قدماست لذا باید نامی از او به میان آمده باشد در حالی که نام او را هم نیافتیم. البته بنده نمی‌خواهم متن را رد کنم ولی بعضی عبارات آن با نصوص دیگر تعارض دارد و إلا مضمون روایت، قوی است.

.

  •  شیخ طوسی در الغیبه (ص 253) این روایت را نقل کرده است. سند روایت، این گونه است:

«أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى التَّلَّعُكْبَرِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الرَّازِيِّ قَالَ عَنْ أَبِي الْحُسَيْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْأَسَدِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ الْأَشْعَرِيُّ الْقُمِّيُّ قَالَ حَدَّثَنِي يَعْقُوبُ بْنُ يُوسُفَ الضَّرَّابُ الْغَسَّانِيُّ فِي مُنْصَرَفِهِ مِنْ أَصْفَهَانَ قَالَ‏»

.

عنوان فصلی که شیخ طوسی این خبر را نقل کرده، این است: «فصل أخبار بعض من رأى صاحب الزمان 4 و هو لا يعرفه أو عرفه فيما بعد» گویا، ایشان خبر را قبول کرده است.

.

* طبق سند شیخ طوسی، احمد بن علی رازی [ در جلسه قبل گفته شد] مشکل دارد.

.

  • · مصباح المتهجد، سیدبن طاووس، ص363 (در مصباح این گونه آمده است: «دعاء آخر مروی عن صاحب الزمان» گویا نسبت می دهند به صاحب الزمان)
  • · الخرائج و الجرائح، ج1، ص461؛ ایشان از دلائل نقل می کند.
  • · سید بن طاووس در جمال الاسبوع، ص494
  • · مرحوم حر عاملی در دو کتاب: الإيقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة، ص394 از مصباح المتهجدین و کتاب إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج3، ص 685 از الغیبه طوسی نقل می کند
  • · سید هاشم بحرانی در دو کتاب؛ تبصره،ج1، ص و کتاب مدینه المعاجز ج8،ص 123 از طبری
  • · بحارالانوار در دو جا این روایت را نقل می کند. (ج52،ص 17 از طوسی و ج 94، ص78 از جمال الاسبوع)
  • · مرحوم نوری، ج16، ص 89 از طوسی نقل می کند

.

* پس ناقلین این روایت؛ یا از طبری و یا از شیخ طوسی نقل می کنند و اگر کسی از جمال الاسبوع نقل نماید، در واقع به جد بزرگوار او یعنی شیخ طوسی برمی گردد.

.

در نتیجه: اگر مستند ما کتاب دلائل الامامه باشد، مشکلش این است که «وجاده» است و اگر مستند ما شیخ طوسی باشد مشکلش این است که از رازی نقل کرده است که او هم؛ غالی است هر چند بعضی دیگر هم که در سند روایت اند، مهمل هستند.

.

اشکالات دیگر روایت:

.

* در روایت نقل شده که پیرزن خود را خاله امام زمان4 معرفی می کند. شما جریان خریداری مادر امام زمان4 توسط قاصدی که امام هادی7 می فرستد و همچنین، جریان ولادت امام زمان4 را ملاحظه نمایید، هیچ اشاره ای به این مورد نشده است بنابراین، نقل مذکور، خبر شاذ است. ( مانند جریان علی بن مهزیار و یکی از دلائل کسانی که جریان علی بن مهزیار را قبول نمی‌کنند این است که مشتمل بر مطلب شاذ است و شاذ بودن آن این است که می گوید: امام زمان4 برادری به نام موسی دارد. البته ما در کتاب تا ظهور چنین استدلالی را نپذیرفتیم و نقل های متفاوت را  هم بیان کردیم)

.

* شخصیت این پیرزن چگونه است؟ با این که در روایات، اشاره ای به او نشده است، چگونه می توان در یک مسأله اعتقادی – ائمه از نسل امام زمان4 و اداره امور بدست فرزندان امام زمان4 بعد از او –  به چنین خبری اعتماد کرد؟

.

* در همه این روایت و جریان های آن، یک مورد هم تصریح به بودن امام زمان4 نشده است، بلکه در همه موارد، حدس و گمان بر بودن آن حضرت، جاری شده است.

.

* ما نمی‌خواهیم همه این متون را رد کنیم بلکه علم اجمالی به صدور بعضی از ادعیه در زمان غیبت صغرا داریم. ما بعضی از ادعیه را در جلد شش معجم الاحادیث المهدی4، گردآوری کرده‌ایم.

.

.

وَ آخِرُ دَعْوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين

.

————————————————————————————————————————————————-



[1].  دلائل الامامه، طبری، ص 551 ؛ طوسی، الغیبه، ص253؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏52، ص: 21

[2]. دلائل الامامه، طبری، ص 551

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *