به گزارش «شیعه نیوز»، نجم‌الدين مروجی طبسی، مدرس دروس خارج مهدويت و عضو هيئت علمی و عضو شورای علمی مراكز تخصصی مهدويت، در گفت‌وگو با ايكنا، با تأكيد بر اين كه اعتقاد به حيات منجی و زنده بودن او از اختصاصات شيعه نيست، عنوان كرد: اشتباهی تاريخی در اذهان پديد آمده و شكل گرفته است، مبنی بر اين كه همه اهل سنت بر اين عقيده‌اند كه حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) متولد نشده است؛ در حالی كه در بين اهل سنت افراد بسياری معتقد به حيات و زنده بودن ايشان هستند.
این استاد حوزه با اشاره به كثرت آيات و روايات در باب مهدويت در كتب فريقين (شيعه و سنی) گفت: ما به استناد ادله متقن و روايات متعدد و مشاهدات بزرگان در زمان خود امام حسن عسكری(علیه السلام) و ادله ديگر معتقديم كه امام زمان‌(عجل الله تعالی فرجه) حی و حاضر است و هرچند برخی از اهل سنت از تعابيری چون «سيولد» به اين معنا كه ايشان بعداً متولد می‌شود، استفاده می‌كنند، اما برخی ديگر نيز گفته‌اند كه ايشان متولد هم شده است.
هرچند ائمه(علیهم السلام) به علم پيامبر متصلند و علم پيامبر نيز متصل به وحی است و همگی به واسطه اين علم نور واحدند و در عين ترك دنيا ناظر بر امور دنيا هستند اما همچنين بنابر اعتقادات ما شيعيان وجود امام(علیه السلام) و حضور او بر زمين ضروری است تا با بهره‌مندی مردم از نور ايشان و با وساطت ايشان توازن زمين و جامعه برقرار شود
وی افزود: مرحوم والد، يعنی آيت‌الله محمدرضا طبسی در كتاب «الشيعة و الرجعة» (125- 98) فصلی با عنوان «المعترفون بولادة المهدی(عجل الله تعالی فرجه) من علماء العامه» آورده‌اند كه در آنجا از «كشف الاستار» مرحوم نوری نام 40 نفر از علمای اهل سنت را نقل می‌كنند كه معتقد به متولد شدن امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) هستند و حدود 20 مورد هم خود آيت‌الله طبسی بر اين تعداد افزوده‌اند؛ بنابراين و با يك بررسی محدود، نزديك به 60 نفر از علمای شافعی يا حنبلی يا حنفی و يا مالكی در كتاب «الشيعة و الرجعة» معرفی شده‌اند كه به حی بودن امام زمان(عجل الله تعالی فرجه)‌ معتقد و معترفند.
عضو شورای علمی مراكز تخصصی مهدويت با بيان اين كه اصل مهدويت مورد قبول همه مذاهب اسلامی بلكه همه اديان است، اضافه كرد: علاوه بر اختلافاتی كه در فروعات و جزئيات اين بحث مطرح است، نقطه برتری شيعه در اين است كه اعتقاد به منجی زنده سرلوحه عقايد شيعه و عمود اعتقادات شيعيان است.
استاد طبسی درخصوص اين مطلب اظهار كرد: روايات متواتر در اين زمينه و از جمله روايت «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهليه» كه بيان كننده ضرورت شناخت امام زمان خويش است، گويای اين امر است كه همواره امامی وجود دارد و در صورتی كه امامی نباشد، شناخت او و تأكيد بر شناخت او نيز معنا نمی‌يابد.
وی ديگر پشتوانه روايی اعتقاد به منجی و موعود زنده و امام حی را حديث ثقلين دانست و عنوان كرد: به تواتر نقل شده است كه پيامبر(ص) فرمودند «إِنِّی تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی؛ أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»؛ در اين حديث تعبير «لن» به كار رفته است كه افاده نفی ابدی می‌كند و در نتيجه معنای حديث منقول از نبی اكرم(صلی الله علیه و آله) اين خواهد بود كه قرآن و اهل بيت(علیهم السلام) هرگز و به هيچ شكلی تا قيامت از هم جدا نمی‌شوند.
عضو هيئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی مذاهب اسلامی افزود: بنابراين ممكن نيست كه بر بشريت زمانی بگذرد كه در آن فردی از اهل بيت(علیهم السلام) زنده نباشد و صدق اين روايت در گرو وجود فردی از اهل بيت(علیهم السلام) است و اگر امروز فردی از اهل بيت(ع) زنده نباشد اين روايت صدق پيدا نمی‌كند؛ يعنی قرآن از اهل بيت پيامبر(صلی الله علیه و اله) جدا شده است.
اين مدرس سطوح عالی حوزه علميه همچنين از روايات معرفی كننده‌ سلسله ائمه(علیهم السلام) به عنوان دليلی ديگر ياد كرد و گفت: اين دليل در كنار ساير دلايل و به عنوان مكمل آن‌ها، گويای اين امر است كه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) به عنوان آخرين نفر از سلسله معصومين(علیهم السلام) و فرزند امام حسن عسكری(علیه السلام) در سال 256 هجری قمری متولد شده‌ و به عنوان خاتم اوصياء همچنان زنده هستند.
وی در ادامه با يادآور شدن اين نكته در احكام فقهی شيعه كه فرد بايد مقلد مرجع تقليدی زنده باشد، اظهار كرد: فرد نمی‌تواند از مرجعی كه هزار سال پيش فوت شده است تقليد كند، چنين مرجعی نمی‌تواند برای وضعيت و مشكلات فعلی برنامه، پاسخ يا راهكاری مستقيم ارائه كند. بنابراين فلسفه تقليد از مرجع تقليد زنده اين است كه احكام بايد همگام با تحولات جامعه و جهان و با توجه به مسائل جديد و ناظر به وضعيت جهان اعلام شوند و مرجع تقليد بايد همگام با روح و اوضاع زمان باشد.
روايات متواتر در اين زمينه و از جمله روايت «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهليه» كه بيان كننده ضرورت شناخت امام زمان خويش است گويای اين امر است كه همواره امامی وجود دارد و در صورتی كه امامی نباشد شناخت او و تأكيد بر شناخت او هم معنا نمی‌يابد
وی همين امر را در مورد سلسله اولياء به گونه ديگری صادق دانست و گفت: هرچند ائمه(علیهم السلام) به علم پيامبر(صلی الله علیه و اله) متصلند و علم پيامبر(صلی الله علیه و آله) نيز متصل به وحی است و همگی به واسطه اين علم نور واحدند و در عين ترك دنيا ناظر بر امور دنيا هستند، اما همچنين بنابر اعتقادات ما شيعيان وجود امام(علیه السلام) و حضور او بر زمين ضروری است تا با بهرمندی مردم از نور ايشان و با وساطت ايشان توازن زمين و جامعه برقرار شود؛ چنانكه فرموده‌اند: «لَوْلا الْحُجَّهُ لَسَاخَتِ الارْضُ بِاَهْلِهَا وَ بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَری وَ بِوُجوُدِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء؛ اگر حجت بر روى زمين نباشد، زمين، مردم را به كام خود فرو مى‌كشد و به واسطه اوست كه ديگران روزی داده می‌شوند و به خاطر وجود اوست كه زمين و آسمان برجا ايستاده‌اند».
مدرس دروس خارج مهدويت همچنين با اشاره به حكمت و فلسفه امر غيبت گفت: عبدالله هاشم از امام صادق(علیه السلام) درباره علت غيبت سؤال كرد و پس از اين كه امام(علیه السلام) فرمودند كسی از علت غيبت آگاه نيست، عبدالله هاشم پرسيد حكمت آن چيست؟ و امام(علیه السلام) در پاسخ به او گفتند «انّ هذا الأمر امر من امر الله سرّ من سرّ الله غيب من غيب الله»؛ يعنی غيبت از‌ اسرار الهی است و از اموراتی است كه به حكمت خداوند عزوجل ارتباط دارد.
وی با بيان اين‌كه آشكار شدن سرّ غيبت موكول به ظهور حضرت قائم آل محمد(ع) است، افزود: شايد بخشی از اين سرّ به اين امر برگردد كه جان آخرين ولی خدا از خطرات حكام جائر در امان باشد؛ چرا كه فلسفه وجود امام(علیه السلام) قيام عليه ظلم است و در صورت ظاهر بودن و شناسايی شدن، ايشان از سوی حكومت‌های ظلم، بی‌شك مورد سوء قصد قرار می‌گيرند و همچون ساير ائمه(علیهم السلام) كه توسط چنين حاكمانی به قتل رسيدند، ايشان را نيز به قتل می‌رسانند.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *