بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و تشکر از شما استاد محترم که وقت خودتان را در اختیار مرکز خبر حوزه قرار دادید و ضمن تسلیت ایام شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیها به عنوان اولین سئوال نگاهی به وضعیت جامعه مسلمین بعد از رحلت پیامبر اعظم داشته باشید و چطور شد که کار به جایی رسید که ما شاهد شهادت صدیقه کبری هستیم ؟
بعد از حمد و ثنای پروردگار عز و جل و درود بر پیامبر اکرم و خاندان معصوم ایشان مخصوصاً ولی نعمتمان امام زمان علیه السلام من هم ایام شهادت فاطمه زهرا سلام الله علی‌ها را تسلیت عرض می‌کنم و مصیبت دیگر هم کشتار برادران مسلمان ما بدست حکام سرزمین‌های اسلامی و در واقع بدتر از یهود است
امروز ما شاهد جنایت حکام سرزمین‌های مسلمان در لیبی و شاهد نسل کشی شیعه در بحرین بدست حکام ظالم و خائن ایشان با پشتیبانی حکومت‌های بزرگ هستیم ، اگر یک زمانی می‌شنیدیم که وهابیت عامل استعمار است امروز با چشمان خود از نزدیک می ینیم وهابیت یعنی تجاوز به مسلمین ، وهابیت یعنی ریختن خون مسلمین ، وهابیت یعنی دفاع از شاهنشاهی ، وهابیت یعنی در ظرف کمتر از بیست روز تخریب 159 مسجد و حسینیه و مراکز عبادت من نمی‌خواهم از جنایتکاران صهیونیسم و یهود حمایت کنم که آن‌ها اساس شر در بلاد اسلامی هستند ولی بلاد اسلامی 60 سال توسط یهود اشغال شد ولی در 60 سال شاید 60 مسجد هم خراب نکرده باشد ولی وهابیت ظرف کمتر از یک ماه بالغ بر 150 مسجد تخریب کرده‌اند و صدها نفر را ربوده‌اند و جنایت کردند و کشتند و من این مصیبت بزرگ را به امام زمان و رهبر انقلاب و ملت بحرین و کل مسلمین تسلیت عرض می‌کنم و این را هم بدانیم که این وقایع که الان در بلاد مسلمین شاهد آن هستیم بدون تعارف عرض می‌کنم و شفاف می‌گویم که این‌ها همه پس لر زه‌های نرفتن زیر پرچم غدیر است و همه این‌ها پس لرزه های عدم اطاعت از ولی امر مسلمین و کنار گذاشتن مولایمان علی بن ابیطالب است .
اما در پاسخ سئوال اول شما ؛ من به عنوان کسی که سال‌هاست درباره تاریخ اسلام مخصوصاً دوران رسول الله و بعد از آن مطالعات زیادی داشته‌ام عرض می‌کنم این مسئله غصب خلافت امیر المومنین ریشه دار بوده است از زمان حیات پیامبر اعظم دست‌ها و زد و بندهایی بوده است عده‌ای با هم تصمیم داشتند که نگذارند خلافت به امیر المومنین برسد در خود مکه عده‌ای نشستند و این قرارها را گذاشتند شما احوالات سالم بن ابی حذیفه را که نگاه کنید این مطلب را می‌یابید ؛ روایت از امام باقر در این زمینه وارد شده است که ایشان و چند نفر دیگر نشستند و این قرار داد را با هم امضا کرده‌اند یا اینکه در جریان غدیر روایات داریم که ایشان و عده‌ای در گوشه‌ای نشسته بودند و باز همان مطالب و حرف‌ها را بیان می‌کردند که ما نخواهیم گذاشت خلافت به اهل بیت پیامبر منتقل شود و بر این حرفشان بودند و مسئله سیاست منع از حدیث بی ارتباط با مسئله غصب خلافت و نرسیدن موقعیت مولای متقیان و رابطه تنگاتنگ پیامبر اکرم با علی بن ابیطالب به نسل‌های جدید و کشورهای جدیدی که توسط مسلمین فتح می‌شود نبود این‌ها بعد از پیامبر اکرم پروژه سقیفه را بر پا کردند و با مخالفین هم با خشونت تمام برخورد می‌کردند و مخالف در هر سطحی باشد یا او را ترور می‌کردند یا در جامعه علیه او آنقدر تبلیغات می‌کردند که از نظرها ساقط و بی اعتبار شود یا تهدید می‌کردند جامعه بعد از پیامبر اکرم دچار سقیفه شد و این‌طور نیست که همه امت اسلام موافق سقیفه بودند مخالفین زیادی داشت و لا اقل در مسجد در یک روز 12 نفر اعتراض کردند غیر از سلمان و ابوذر و مقداد و عمار 8 نفر دیگر اعتراض کردند و آنچنان اعتراض ایشان کوبنده بود که حاکمیت عقب نشینی کرد و تا چند روز نیامدند و بعد از سه چهار روز افرادی مثل معاذ بن جبل و خالد بن ولید و سالم بن ابی حذیفه و..سلاح بروی مردم کشیدند و هر کدام با هزار نفر کمتر و بیشتر دوباره حاکمیت را برگرداندند و به مردم اخطار دادند و تهدید کردند پس این‌گونه نیست که بعد از پیامبر حاکمیت به راحتی منتقل شده باشد مخالفت‌های زیادی شد امثال سعد بن عباد مخالفت کرد و از مدینه خارج شد و تعقیب شد و ترور شد خود علی بن ابی طالب رئیس مخالفین بود و شیعه و سنی می‌گوید: مولای ما تا شش ماه بیعت نکردد البته عقیده من این است که اصلاً بیعت نکردند ولی در خود بخاری دارد که تا شش ماه حضرت بیعت نکردند باز سمعانی در انساب الاشراف می‌گوید : حاکمیت افرادی را فرستاد که در نماز صبح علی را ترور کنند و این قصه در احتجاج هم آمده و در انساب سمعانی در شرح حال عباد رواجنی آنجا این مطب اجمالاً نقل شده است
لذا انتقال قدرت به راحتی نبوده است مخالفت‌هایی شده است و خون دل خورده‌اند و مولی می‌فرماید : «صبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجا» ( نهج البلاغه خطبه سوم ) همانند کسی که استخوان در گلو و خار در چشم داشته باشند و اوضاع 25 سال اوضاع خوشی نبود
شیوه‌های که حضرت زهرا برای احقاق حق امیر المومنین داشته‌اند چه شیوه‌هایی بود و آیا نتیجه‌ای هم در برداشت؟
فاطمه زهرا به اعتراف همه صدیقه است و به اعتراف همه سرور زنان بهشت است و سرور تمام زنان عالم است و این فاطمه با این جایگاه با پروژه سقیفه مخالفت کرد حالا منتظر نتایج فی الوقت آن نیستیم همین که شخصیتی که پاره تن رسول الله هستند با پروژه سقیفه علنی مخالفت کند و به مسجد بیاید و آن خطبه غرا فدک را بخواند و کاری کند که مردم منقلب شوند و شورش کنند و بگویند : ما حاکمی غیر از علی نمی‌خواهیم و کار به جایی برسد که حاکمیت بلافاصله اعلامیه رسمی صادر کند و دست به سلاح شود که جلوی جوانان را بگیرید پیداست که موضع گیری‌ها فاطمه زهرا ؛ اولاً بجا بوده و ثانیاً موثر بوده است و مخالفت زهرا اختصاص به قضیه فدک ندارد و همین که حاکمان مدینه به التماس نزد زهرا آمدند و حضرت موافق نبود تا ابنکه مولا اشاره‌ای کردند و حضرت هم رو برگرداند و اصلاً نگاه به حاکمان مدینه نکرد و فرمود : من اصلاً از شما راضی نیستم و بعد هم سفارش کردند جنازه من را شب دفن کنید در آن زمان اصلاً رسم نبود جنازه کسی در شب دفن شود و آن هم جنازه کسی مثل فاطمه زهرا و بعد از آن رسم شد و هر کس با حاکمیت مخالفت داشت جنازه او را شب دفن می‌کردند و بعد آن هم زنان مدینه که نزد حضرت به عیادت آمدند سه روایت در بحار الانوار در ج 42 سه روایت به یک مضمون البته حضرت از مردان ایشان ابراز ناراحتی کرد که چرا مردان شما علی که تربیت شده پیامبر و متخصص در دین هست کنار گذاشته‌اند و از همه این‌ها که بگذریم در جلسات خصوصی و در مصاحبه‌هایشان یک قدم عقب نشینی نکردند
شما کتاب “کفایه الاثر” از ابوالقاسم خزاز قمی از علمای قرن 4 در ص 198 جریانی را محمود بن لبید از فاطمه نقل می‌کند : در آنجا دارد که در احد کنار قبر حمزه زهرا را دیدند که کنار قبر حمزه گریه می‌کنند و من از حضرت سوال کردم که من یک مسئله سیاسی دارم و حضرت فرمود سئوال کنید ؟ پرسیدم : « هل نص رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم قبل وفاته علی علی بالإمامة ؟ » آیا پیامبر اکرم قبل از وفاتشان تعیین و تنصیص بر امامت علی بن ابی طالب کرد ؟ حضرت فرمود: « واعجباه أنسیتم یوم غدیر خم » و پرسیدم آیا پیامبر چیزی اضافه بر غدیر به شما فرمودند : حضرت فرمود که خدا را شاهد می‌گیرم که پیامبر فرمودند :« أشهد الله تعالی لقد سمعته یقول : علی خیر من أخلفه فیکم » بهترین انسان‌هایی که من او را خلیفه قرار دادم علی است «وهو الإمام والخلیفة بعدی» و بعد از علی دو سبط من و بعد از آن‌ها نه نفر از ائمه ابرار و بعد پیامبر فرمود اگر از ایشان تبعیت کنید ایشان را هادی و مهدی می‌بینید و اگر با ایشان مخالفت کنید بین شما اختلاف و دو دستگی است تا قیامت و من سئوال کردم ، پس چرا علی از حق خودش دفاع نکرد؟ بعض ماهواره‌ها وابسته به وهابیت تبلیغ می‌کنند که اگر حق با علی است پس چرا قیام نکرد و ایشان فکر می‌کنند که هر کس حق با اوست باید دست به سلاح ببرد پیامبر اکرم هم حق با او بود 13 سال در مکه بود ولی دست به سلاح نبرد و کسی که در نبوت پیامبر خاتم شک کند مسلمان نیست مراد از دفاع چیست ؟ حتماً شمشیر کشیدن است ؟ نه پس اگر منظور این است که علی بن ابیطالب در نمازهایشان و در جبهه‌های آن‌ها شرکت نکرد و با چهره گرفته با حکام برخورد کردند امیر المومنین این کارها را انجام داد و در جنگ‌ها شرکت نکرد بله اگر بلاد اسلامی در خطر بود مولی اظهار نظر می‌کرد ند اما نه حسنین و نه خودشان و هیچ یک از اهل بیت در جبهه شرکت نکردند چون ایشان را قبول نداشتند و بعضی‌ها اصرار دارند که نه حضرت در جنگ‌ها شرکت می‌کرده است و روایت طبری را نقل می‌کنند از علی بن مجاهد که خودشان می‌گویند کذاب وضاع پس اگر مراد از حق دست به سلاح بردن باشد این تلازم غلط است و اگر مراد مخالفت در سخنرانی و جلسات باشد که آن واقع بوده است لذا محمود بن بلید می‌گوید :من به فاطمه زهرا عرض کردم چرا حضرت از حق خودش دفاع نکرد و حضرت فرمودند: مثل امام مثل کعبه است «مثل الإمام مثل الکعبة إذ تؤتی ولا یأتی» مردم سراغ کعبه می‌روند نه کعبه و این هم یک جواب بسیار حساب شده بعد فاطمه فرمود اگر حق را به اهلش می‌سپردند دو نفر در جامعه اسلامی اختلاف نمی‌کردند و همین طور حکومت می‌رفت تا برسد به مهدی «ولکن قدموا من أخره وأخروا من قدمه الله» کسی که خدا او را کنار زده جلو انداختند و بعد فرمودند: ایشان ادعا کردند که به رای مردم بوده است لکن این‌گونه نیست «واختاروا بشهوتهم وعملوا بآرائهم» انتخابشان از روی شهوات نفسانی بوده است و به نظرات خودشان عمل کردند و به رای مردم هم برنگشتند یعنی چه که ما به رای مردم عمل کردیم ؟! خدا در مسئله امامت می‌فرماید :
«..ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَة »(القصص : 68) در مسئله امامت حق انتخاب با خداست و گویا این آیه را نشنیدند لکن شنیده‌اند که ، تبا لهم أو لم یسمعوا الله یقول ” وربک یخلق ما یشاء ویختار ما کان لهم الخیرة بل سمعوا ولکنهم کما قال الله سبحانه ” فإنها لا تعمی الأبصار ولکن تعمی القلوب التی فی الصدور ” ،
سپس حضرت خیلی حضرت تاسف خورند و فرمود «هیهات بسطوا فی والدین آمالهم» امیدداشتند که سال‌ها و قرن‌ها زنده باشند «اما نسوا اجالهم»اجل‌های خود را فراموش کردند [1]
اگر امروز 400 میلیون شیعه داریم ؛ اگر امروز علی رغم تبلیغاتی که می‌شود با تمام احترامی که برای برداران اهل سنت قائل هستیم در بعضی کشورها اکثریت قاطع آن شیعه‌اند اگر ایران عزیز اکثریت قاطعش شیعه است اگر اکثریت عراق شیعه است اگر در بحرین اکثریت قاطعش شیعه است هر چند همان سیاستی که اسرائیل در فلسطین اشغالی انجام داد و مسلمانان را آواره می‌کرد و یهود را از سراسر دنیا جمع می‌کند و به فلسطین می‌آورد همان سیاست را هم آل خلیفه و آل سعود در بحرین انجام می‌دهند ولی با همین حال اکثریت قاطع بحرین شیعه است همچنین نصف بیشتر کویت شیعه است یک پنجم عربستان سعودی شیعه است اما مخفی می‌کنند و اگر این جمعیت فراوان شیعه و توجه خاصی که الان به فرهنگ شیعه هست را شاهدیم همه این‌ها آثار آن موضع گیری‌های زهرای اطهر است یعنی نه تنها اینکه ذوب نشدن و در برابر واقعیت موجود تسلیم نشدند بلکه به دیگران و آیندگان راه را نشان دادند و این تشیعی که امروز افتخار ملت ایران است ولایت تشیع و پیروی اهل بیت که افتخار ماست همه به خاطر موضع گیری‌ها حضرت است پس موضع گیری ای حضرت نتیجه داد و نگوییم نتیجه نداد واقع مطلب غدیر نتیجه خودش را داده است اما به برکت آن موضع گیری‌ها و خون دلی که حضرت زهرا خورد .
استاد بفرمایید آیا خطبه فدکیه حضرت زهرا در منابع اهل سنت ذکر شده است یا نه ؟
اهل سنت که می‌گویید کتاب‌هایشان در دوره‌ای تحت فشار حکومت‌ها و غالباً طبق سلیقه حکومت‌ها نوشته شده است اگر در بخاری از قاتل امیر المومنین حدیث نقل می‌کند ؛ از دشنام دهنده به امیر المومنین حدیث نقل می‌کند ولی از امام جعفر صادق حدیث نقل نمی‌کند آیا می‌شود این را اتفاقی بدانیم؟! اتفاقی نیست اگر به جناب بخاری حسن ظن داشته باشیم اما به جو حاکم دوران بخاری حسن ظن نداریم ، ما می‌گوییم این‌ها تحت فشار سیاست آن روز و جو حاکم سعی می‌کردند چیزی بنویسند که موافق نظر سیاست آن روز باشد زهرای اطهر پرچم اشهد ان علی ولی الله را دست گرفت با اینکه بازوی او را زدند و پهلوی او را شکستند و با قساوت با او برخورد کردند پرچم را نینداخت و این یعنی مخالفت با حاکمیت و در طول تاریخ غالباً حاکمیت در دست غیر اهل بیت بوده است لذا به نفعشان نیست که خطبه فدک را در کتاب‌هایشان بیاورند اما در عین حال ابن طیفور نقل کرده است و ده‌ها کتاب قدیم این خطبه را نقل کرده‌اند اما اگر هم نقل نکنند چیز تازه‌ای نیست شما ببینید آقا امام رضا وارد نیشابور شدند حاکم نیشابوری می‌گوید 20 و اندی هزار کسانی بودند که روایت امام را می‌نوشتند ولی می‌بینیم فرمایش ایشان در کتاب‌ها کمتر آمده است علت چیست ؟! همه محدث بودند چه شد اگر هر یک یک کتاب داشتند باید در بیست و چند هزار کتاب می‌آمد اما چه شد ؟! چون امام رضا سخن از حقانیت علی بن ابیطالب و حقانیت این راه داده بودند لذا فرمایش امام رضا را سانسور می‌کنند فرمایش زهرای اطهر را هم سانسور می‌کنند زهرای اطهر حاکمیت روز را زیر سئوال برد ولی در عین حال در کتاب‌های ما و در کتاب‌های خودشان هم بعضاً این خطبه نقل شده است .
در منابع اهل سنت نحوه رحلت حضرت را به چه نحوی بیان کرده‌اند ؟
عنایت کنید ما هم دلمان می‌خواهد که زهرای اطهر که پاره تن رسول الله است بعد از رحلت پیامبر اکرم معزز باشد و مورد اهانت قرار نگیرد و خیلی آرزو داشتیم که این حرف‌های تلخی که راجع زهرای اطهر می‌شنویم نشنویم چون خیلی زجر دهنده و سوزناک است و خیلی مصیبت بزرگ است ما هم خیلی دلمان می‌خواست که این‌گونه نبود و می‌گفتیم چنین چیزی نیست اما چه کنیم کتاب‌های حدیثی خود اهل سنت کتاب‌های تاریخی خود اهل سنت این‌ها را نقل کرده‌اند و ما نمی‌توانیم از کنار قضیه به راحتی بگذریم من قبل از اینکه منابع برای شما نقل کنم یک جمله می‌گویم امیدوارم که عزیزانمان تامل کنند ، من نیت سوئی ندارم و انشاء الله صادقانه عرض می‌کنم آیا شما از کنار قتل عثمان خلیفه سوم به راحتی می‌گذرید ؟آیا تا همین حال در خطبه‌های نماز جمعه وقتی اسم خلیفه سوم را می‌آورید نمی‌گویید شهید ؟ و قاتلانش را نفرین نمی‌کنید ؟ با اینکه قاتلان خلیفه سوم به قول ابن شبه در تاریخ المدینه می‌گوید 80 نفر از صحابه بودند اما در عین حال این مانع نمی‌شود که شما پافشاری کنید که جناب خلیفه سوم شهید است و از قاتلین او هم تبری می جوئید من سئوال می‌کنم آیا از کنار قاتلان خلیفه سوم می‌گذرید ؟ مگر عبید الله بن عمر فرزند خلیفه دوم بعد از ترور خلیفه دو م سلاح نکشید و چند نفر را کشت هرمزان را کشت دخترش را کشت و اگر نریخته بودند و سلاح را از او نگرفته بودند حمام خون راه می‌انداخت جناب عبید الله بن عمر آیا از کنار قاتل خلیفه می‌گذرید قطعا نه ! جریان فاطمه زهرا را فرض کنید در همین حد است اجازه بدهید و منصفانه وارد مباحث تحقیق شوید با اینکه سانسور خبری بوده و کتابی که بوی انتقاد از حاکمیت داشت از رده خارج می‌شد و نویسندگان سعی داشتند چنین حرف‌هایی را نقل نکنند اما در عین حال مطالبی آمده است و من به عنوان نمونه چند مورد نقل می‌کنم
المعجم الکبیر الطبرانی
او از شخصیت‌های بزرگ اهل سنت و حنبلی مذهب است( م 260-360 ) ذیل مما اسند ابوبکر الصدیق عن رسول اله روایاتی را که ابوبکر صدیق از پیامبر اکرم نقل می‌کند در آنجا حدیثی می‌آورد که ابوبکر می‌گوید : سه چیز است انجام دادم که‌ای کاش انجام نمیدام «فوددت أنی لم أکن کشفت بیت فاطمة وترکته وأن أغلق علی الحرب» ای کاش دستور حمله به خانه فاطمه را نمی‌دادم هرچند این در بروی من بسته شد به عنوان اعلان جنگ [2]
مصنف عبد الرزاق متوفی 235
این کتاب اعتبار بیشتری از کتاب طبرانی دارد ، ابن ابی شیبه در زمان متوکل عباسی بود اتفاقاً سند این روایت از فرزند عمر ابن خطاب است ایشان می‌گوید : وقتی که با ابوبکر بیعت شد علی و زبیر وارد بر فاطمه زهرا می‌شدند و راجع قضیه سقیفه با ایشان مشورت می‌کردند و خبر به عمر رسید و او در آن ایام عمر خلیفه نبود و یک شهروند بود عمر آمد وارد خانه فاطمه شد . گفت ای دختر رسول خدا من به شما علاقه‌مندم اما به خدا قسم اگر این دفعه این دو نفر به اینجا آمدند دستور می‌دهم خانه را به آتش به کشند بعد عمر رفت و زهرای اطهر فرمودند عمر قسم خورده که اگر دفعه بعد آمدید این جا را آتش بزند بعد فاطمه فرمود به خدا قسم عمر این کار می‌کند ؛ ما هم مثل خیلی‌ها دوست داشتیم اینگونه نباشد [3]
انساب الاشراف بلاذری م 279
بلاذری ندیم متوکل بود و کسی نبود که دلش برای اهل بیت بسوزد لذا اگر یک حرفی هم درباره فاطمه گفته خیلی‌هایش سانسور شده و یک حرفی از او مانده است او می‌گوید: خلیفه کسانی را فرستاد برای بیعت با ابوبکر و مولی بیعت نکرد آمد و با آتش به درب منزل زهرا رفتند و زهرا به استقبال رفت و جلویش را گرفت و فرمود یا آمده‌ای خانه مرا آتش بزنی عمر گفت برای حفظ دین خانه تو را باید آتش بزنم و در جای دیگر می‌گوید ابوبکر عمر را فرستاد خدمت امیر المومنین و به عمر گفت با خشونت و قساوت علی را به بیاور و این قساوت یعنی همان که در صفحه قبل گفت که با آتش آمد [4]
الاموال ابن سلام متوفی 224
عبد الرحمن بن عوف می‌گوید خدمت خلیفه اول رسیدم و او بیمار بود دیدم خیلی ناراحت است و متأسف و او گفت : سه کار بود کاش انجام نمی‌دادم انی وددت ان لا تفعل کاش کذا و کذا را انجام نمی‌دادم نویسنده می‌گوید ابوبکر گفته است راوی هم گفته ولی من نمی‌خواهم بگویم ، ببینید خیانت تا چه حد است ! ولی در پاورقی مطلب آمده است که ابوبکر گفته است «فوددت أنی لم أکن کشفت بیت فاطمة» [5]
الامامة و السیاسة
معاصرین مخصوصاً سلفی‌ها تلاش می‌کنند که بگویند این قضایا نبوده است چرا که این حرکت خیلی سنگین بود و اصلاً اگر حمله به بیت فاطمه هم نمی‌کردند و فقط تهدید می‌کردند باید توجه داشت که درب کدام خانه است ؟ شما کتاب سیر اعلام النبلاء ج 2 ص 134 را ببینید که راجع به فاطمه زهرا و راجع آمدن پیامبر به خانه فاطمه چه می‌گوید : انس بن مالک می‌گوید پیامبر اکرم « رسول الله ( ص ) کان یمر به بیت فاطمة إذا خرج إلی صلاة الفجر » نماز صبح که می‌خواستند بیایند کنار خانه فاطمه می‌آمد و می‌فرمود : « الصلاة أهل البیت إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا » آن وقت جسارت به این خانه ولو در حد تهدید کار پسندیده‌ای نیست در مکه هم پیامبر اکرم مورد تهدید قرار گرفت اما از جانب مشرکین حالا از جانب مسلمین خاندان او مورد تهدید قرار گرفته است حالا ما نگوییم آتش بوده سوزانده‌اند و نگویم زدند اما آتش که آورده‌اند
این مطالب را این قتیبه دینوری ( م213 – 276)در الامامه و السیاسه ص12 چاپ مصر نقل می‌کنم شده می‌گوید : «فدعا بالحطب» خلیفه دوم هیزم آورد و خطاب کرد به خانواده امیر المومنین و گفت و « والذی نفس عمر بیده» قسم به خدا . «لتخرجن أو لأحرقنها علی من فیها» تحصن را بشکنید و بیرون بیاید خانه را با اهلش آتش می‌زنم گفتند ای خلیفه در خانه زهرا است گفتند «و ان» [6] لذا من یک برداشت خاصی دارم و نظرم این است که خود زهرا هم هدف بود نه اینکه فقط مولی علی هدف بود این‌طور نیست که فقط حاکمیت علی بن ابی طالب را سنگین می‌دانست نه فاطمه زهرا هم وجودش برای ایشان سنگین بود چون فاطمه زهرا همان پشتیبان و همان سند غدیر است زهرای اطهر حامل پیام غدیر است و پرچم‌دار غدیر است لذا زهرا هم هدف بود خیلی‌ها تلاش می‌کنند که بگویند چیزی نبوده است و از کنارش بگذرند من هم دلم می‌خواهد این حوادث تلخ اتفاق نیفتاده باشد و من در این یک ساعت مصاحبه همه را از کتب اهل سنت نقل کردم و چیزی از کتب شیعه نیاوردم ولی من چه کنم وقتی خود ذهبی در سیر اعلام النبلاء ج 2 ص 129در شرح حال فاطمه زهرا در دو جای کتابش می‌گوید: ابوبکر خدمت فاطمه زهرا آمد و عذر و خواهی کرد از چیزی که پیش آمده است باز در جای دیگر هم همین را دارد ص 121 می‌گوید: ابوبکر اجازه خواست و مولی اجازه داد و وارد فاطمه زهرا شد و حلالیت می‌طلبید از چه حلالیت می‌طلبید ؟ اگر اتفاقی نیفتاده چرا حلالیت و عذر خواهی می‌کند ؟ من در اینجا سئوالی دارم و بعضی تلاش می‌کند روابط را عادی نشان دهند و من هم امیدوارم عادی باشد آن فاطمه زهرا که به سفارش پدر بزرگوارش شب را به بالین سر نمی‌گذاشت الا اینکه دعا برای مؤمنین می‌کرد «اللهم اغفر للمومنین و المومنات» برای همه دعا می‌کرد و سر به بالین می‌گذاشت من امیدوارم همین‌طوری که بعضی اصرار دارند که اتفاقاتی نیفتاده است همین‌طور باشد ولی وقتی که ما به تواریخ خودشان نگاه می‌کنیم نه به تواریخ ما و وقتی به کتب احادیث خودشان مراجع نمی‌کنیم می‌بینیم که بوی خون و بوی آتش به مشام می‌رسد صدای چکمه به گوش می‌رسد سر و صدا به گوش می‌رسد کسانی که درب خانه هستند کسانی هستند با سوابق سنگین افرادی که تاریخ می‌گوید خون‌ریز و سفاک بوده‌اند مغیره 13 نفر را که با هم هم‌سفر بودند سرشان را می‌برد و اموالشان را غارت می‌کند و می‌آید مدینه تا مسلمان شود او جلوی در خانه امیر المومنین بود یا خالد و قصه بنی حزیمه و کشتن ده‌ها نفر و حمام خون را انداختند و در زمان خلیفه اول هم همین‌طور درگیری با مالک بن نویره و کشتن ده‌ها نفر و در جای دیگر سوزاندن عده‌ای از مردم و باز همین جناب خالد در جای دیگر یک زن را کشته است این خالد با این سوابق که هیچ ارتباط دوستی هم با امیر المومنین نداشته است و این خالد و امثال او بر در خانه علی چه می‌کنند یا قنفذ ؛ خود جناب خلیفه دوم می‌فرماید قنفذ آدم جلفی است آدم بد دهان و خشن و بد اخلاقی است این قنفذ تند خو و آن خالد که به قول جناب خلیفه دوم « إن فی سیفه رهقا » [7] از شمشیر او خون می‌چکد این شمشیر شمشیر طغیان است من کتابی نوشته‌ام و بزودی منتشر می‌شود و در آن پرونده مهاجمین را بررسی کرده‌ام به نام المهاجمون علی بیت الزهرا سئوال من این است که اگر به یک عاقل بگویید یک مشت با این سوابق روز موعود در خانه کسی ایستاده‌اند از این چه برداشت می‌کند ؟ غیر از اینکه برای درگیری آمده‌اند ؟ اصلاً نمی‌خواهد صحبت از احراق و… کنیم این مهاجمین با این سوابق در خانه فاطمه بودند یا نه ؟ آیا ارتباطی داشتند با امیر المومنین ؟ نه ما کشف انی می‌کنیم فاجعه‌ای به پا شده است و این مطالبی را که آوردم این‌ها بخشی از قضایاست و فاجعه سنگین تراز این بوده است و نباید از کنار این فاجعه به این راحتی بگذریم الان در قرن 21 هستیم و دنیا دنیایی است که دم از تمدن و حقوق بشر می‌زند این تمدن و دنیای متمدن در روز روشن دارند با لیبی چه می‌کنند با مسلمین و شیعیان بحرین چه می‌کنند و همه نظاره گر هستند اگر نگوییم خودشان عامل هستند و اگر شما به 1400 سال قبل برگردید ببینید چه بودند و فاطمه و علی چه کشیدند علی در هنگام دفن فاطمه می‌گوید من تا زنده هستم اعلام عزا می‌کنم تا زنده‌ام عزادار هستم اما حزنی فسرمدا اما لیلی فمسهر و من اصلاً آرامش ندارم برای چی آیا فقط رابطه همسری و زناشویی بوده است نه به خاطر عمق فاجعه است خود ذهبی در ج 2 سیر اعلام النبلا دارد می‌گوید زهرا کانت تذوب [8] در حال ذوب شدن بود من می‌گویم منصفانه برخورد کنید و یک بام و دو هوا نباشید در حادثه کربلا بعضی یزید را تبرئه کردید بعضی می‌گویید خبر نداشت و بعضی می‌گویید مجتهد بود بعضی می‌گویید توبه کرد و بعض می‌گویید گناه گردن ابن زیاد بود ولی لعنش نکنید و بعضی می‌گویید امام حسین مقصر بود روح المعانی الوسی ج 3 و 4 چه چیزهایی نقل می‌کند از بعضی و فاجعه خانه فاطمه را هم ساده می‌گذرید اگر از کنار این قضایا ساده می‌گذرید از قضایای قبل هم ساده بگذرید ابن ملجم را هم می‌گویید که مجتهد بود یعنی در قتل علی ثواب هم برده است شما با همین ادبیات با قاتلین خلیفه دوم و سوم هم برخورد کنید و بگویید : شاید مجتهد بوده‌اند و ثواب برده‌اند من می‌گویم چرا با دو ادبیات ؟ امروز نسل جوان نسل پرسشگری است و این طور نیست هر چی بگویید قبول کنند و اگر دائم مخفی و رفوگری کنید و صورت مسئله را پاک کنید این‌ها به عقلتان و تفکرتان می‌خندند این‌ها به تعصب بی جایتان می‌خندند امروز وهابیت مضحکه دنیا شده است همین چند روز پیش از عده‌ای لز اهل سنت همه هم نخبه و اهل علم بودند از آفریقا اینجا بودند و اعلام بیزاری از وهابیت می‌کردند یکی از کارهای وهابیت مخفی کاری و تقلبیب حقایق است همه که سلفی نیستند همه اهل سنت که وهابی نیستند افراد تحصیل کرده و اهل مطالعه هم دارند علمای بلاد بیایند حقایق را بیان کنند بجای اینکه بگویند فرائد السمطین مال شیعه هست یا کتاب الامامة و السیاسة مال دینوری نیست و…. عوض انکار بیایند این مطلبی را که در فرائد السمطین آمده است توضیح دهید نویسنده جوینی خراسانی (م 370 )جوینی استاد ذهبی است او در کتاب معجم محدثی الذهبی ص 150 از او تجلیل می‌کند و می‌گوید « الامام المحدث شیخ المشایخ کان ذا اعتنا فی هذا الشان» متخصص در فن بوده است و « و اسلم علی یده ملک غازان خان » یک شاه به دست او مسلمان شده است و بعد هم می‌گوید من درسش بوده‌ام او در فرائد السمطین ج 2 ص 26 می‌گوید مطلبی را از پیامبر به نقل از فاطمه نقل می‌کند که پیامبر که نگاهش به فاطمه افتاد گریه کرد انی لما رایت‌ها ذکرت ما علی‌ها من بعدی این‌ها همه پیشگویی‌هاست شما فتوحاتی که دارید می‌گویید طبق پیش بینی پیامبر اکرم بوده است آن قبول اما این هم یک پیشگویی پیامبر فرمود نگاهم که به زهرا افتاد یادم افتاد آن بلاهایی که سر دخترم می‌آید و گویا می‌بینم که ذلیل شده و ذلت به خانه‌اش وارد شده است « وانتهکت حرمت‌ها » گویا می‌بینیم که حرمت زهرا را شکستند «وغصبت حق‌ها » و حقش را غصب کرده‌اند « ومنعت إرثها »و ارثش را از او منع کرده‌اند « وکسرت جنبتها » و پهلویش را شکسته‌اند « وأسقطت جنین‌ها » و حملش را سقط کردند « وهی تنادی یا محمداه فلا تجاب ، وتستغیث فلا تغاث »هر چه استغاثه می‌کند کسی نیست کمک کند این‌ها در کتاب‌های خود اهل سنت آمده است بجای انکار بیایند این مسائل را تحلیل کنند چون نسل جدید این‌ها را مطالعه می‌کند امیدوارم خداوند مملکت امام زمان را صدقه سری مهدی برای ما و شما و همه مسلمین حفظ کند و امیدوارم عزیزان ما ان حقایق را برای دیگران بدون تعصب حفظ و نقل کنند چون حفظ حقوق اهل بیت پیامبر برای به مرتب مهم‌تر است از حفظ منافع دیگران هر کس که باشد من اگر مقداری شفاف صحبت کردم یاد سخنان مقام معظم رهبری افتادم که ایشان در نماز جمعه و جای دیگر هم فرموده بودند : ما هرگز از غدیر و از المد الله الذی جحعل من المتمسکین بولایة علی دست بردار نیستیم و از معتقداتمان دست بردار نیستیم و با کسی هم مخالف ما باشد دعوا نمی‌کنیم و آقا به نقل از ثقه ای در جلسه‌ای فرموده بودند : تاریخ را همانطور که هست بگویید اما جریحه دار نکنید سب و لعن نکنید و حرف متین است و اگر من قدری شفاف صحبت کردم به خاطر همین مطلب بود.
با توجه به حوادث اخیر در کشورهای اسلامی و بحرین این حوادث را چگونه ارزیابی می‌کنید ؟
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی و ادامه این انقلاب به رهبری رهبر انقلاب موج بیداری و حق طلبی و بازگشت مردم به حقیقت اسلامی خودشان بعد از سال‌ها تحقیر بود بحرین هم یکی از آن‌ها است بحرین 900 هزار جمعیت دارد و صد هزار تای آن غیر شیعه هستند و معلوم نیست از کجا آمده‌اند از سودان و.. تا توازن را بر هم بزنند ایشان هم انسان هستند و مطالبه حقوقشان را می‌کنند و می‌گویند تا کی یک اقلیتی با پشتیبانی وهابی‌های سعودی بر ما حکومت کنند تا کی به خارجی‌ها کار و زمین و شهرک سازی می‌کنید و ما در کشور خودمان بیکار هستیم ولی از سودان و برمه و دیگر کشورها می‌آیند به ارتش و نظام آل خلیفه می‌روند و ایشان می‌گویند تا کی یک اقلیتی بر ما حکومت کند ولی در برابر منطق سلیم اگر منطق سلیمی بود تسلیم می‌شد اما در مقابل ایشان منطق زور را به کاری میبرند و آل سعودی که تاریخ نشان نمی‌دهد که حتی یک فشنگ برای فلسطین فرستاده باشد اما هلی کوپتر و ستون‌های ارتشی را می‌فرستند تا مساجد و حسینیه‌ها را خراب کنند زن‌ها را دستگیر کنند و زیر شکنجه بکشند به هر حال جریان بحرین جریان انتقام مستکبرین از ملت‌های بیدار شده منطقه است آنها حریف ایران و مصر و تونس نشدند و الان زورشان به بحرین رسیده است آل خلیفه که کسی نیست یک مشت انسان‌های فاسد و شهوتران هستند و عرضه این کارها را ندارند فعلا ملت مظلوم بحرین زیر چکمه وهابیت و آل سعود و آل خلیفه آمریکا و انگلیس له می‌شوند اما خدا دارند ؛ ایشان از صدام قوی‌تر نیستند و به دست مردم به چوبه دار کشیده شد و همین سرنوشت هم منتظر ال خلیفه و آل سعود خواهد بود
[1] – کفایة الأثر – الخزاز القمی – ص 197 – 200
قال حدثنا محمد بن الحسین الکوفی ، قال حدثنا محمد بن علی بن زکریا ، عن عبد الله بن الضحاک ، عن هشام بن محمد ، عن عبد الرحمن ، عن عاصم بن عمر ، عن محمود بن لبید قال : لما قبض رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم کانت فاطمة تأتی قبور الشهداء وتأتی قبر حمزة وتبکی هناک ، فلما کان فی بعض الأیام أتیت قبر حمزة رضی الله عنه فوجدتها صلوات الله علی‌ها تبکی هناک ، فأمهلتها حتی سکتت ، فأتیتها وسلمت علی‌ها وقلت : یا سیدة النسوان قد والله قطعت أنیاط قلبی من بکائک . فقالت : یا با عمر یحق لی البکاء ، ولقد أصبت به خیر الآباء رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم ، واشوقاه إلی رسول الله ، ثم أنشأت علی‌ها السلام تقول : إذا مات یوما میت قل ذکره * وذکر أبی مات والله أکثر قلت : یا سیدتی إنی سائلک عن مسألة تلجلج فی صدری . قالت : سل . قلت : هل نص رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم قبل وفاته علی علی بالإمامة ؟ قالت : واعجباه أنسیتم یوم غدیر خم . قلت : قد کان ذلک ، ولکن أخبرینی به ما أسر إلیک . قالت : أشهد الله تعالی لقد سمعته یقول : علی خیر من أخلفه فیکم ، وهو الإمام والخلیفة بعدی ، وسبطی وتسعة من صلب الحسین أئمة أبرار ، لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیین ، ولئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم إلی یوم القیامة . قلت : یا سیدتی فما باله قعد عن حقه ؟ قالت : یا با عمر لقد قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم : مثل الإمام مثل الکعبة إذ تؤتی ولا یأتی أو قالت : مثل علی – ثم قالت : أما والله لو ترکوا الحق علی أهله واتبعوا عترة نبیه لما اختلف فی الله تعالی اثنان ، ولورثها سلف عن سلف وخلف بعد خلف حتی یقوم قائمنا التاسع من ولد الحسین ، ولکن قدموا من أخره وأخروا من قدمه الله ، حتی إذا ألحد المبعوث وأوذعوه الحدث المحدوث واختاروا بشهوتهم وعملوا بآرائهم ، تبا لهم أو لم یسمعوا الله یقول ” وربک یخلق ما یشاء ویختار ما کان لهم الخیرة بل سمعوا ولکنهم کما قال الله سبحانه ” فإنها لا تعمی الأبصار ولکن تعمی القلوب التی فی الصدور ” ، هیهات بسطوا فی الدنیا آمالهم ونسوا آجالهم ، فتعسا لهم وأضل أعمالهم
[2] – المعجم الکبیر الطبرانی ج 1 ص 62
[3] – مصنف عبد الرزاق ؛ج 8 چاپ دار الفکر ص 572
[4] – انساب الاشراف بلاذری ج 2 ص 268
[5] – الاموال ابن سلام نشر دارالفکر ص 174
[6] – الامامة والسیاسة – ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الزینی – ج 1 – ص 19
کیف کانت بیعة علی بن أبی طالب کرم الله وجهه قال . وإن أبا بکر رضی الله عنه تفقد قوما تخلفوا عن بیعته عند علی کرم الله وجهه ، فبعث إلیهم عمر ، فجاء فناداهم وهم فی دار علی ، فأبوا أن یخرجوا فدعا بالحطب وقال : والذی نفس عمر بیده . لتخرجن أو لأحرقنها على من فیها ، فقیل له یا أبا حفص . إن فیها فاطمة ؟ فقال وإن
[7] – سیر أعلام النبلاء – الذهبی – ج 1 – ص 377
[8] – این مطلب را ابن کثیر نیز در کتاب البدایه و النهایه ج 6 ص 367 نقل کرده است

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *