بسم الله الرحمن الرحیم
مرز بندی عرفان صادق و کاذب
باید بین عرفان صادق و کاذب مرز بندی کنیم مکتبهای عرفانی که سر از تبرئه یزید و شمر در میآورد عرفان نیست و خرفات است آیا یزید یکی از وسائل قرب الی الله است؟! اگر اینگونه بود باید شیطان را هم تبرئه کنیم. اینها همان القائات شیاطین است و ما باید شخصیت هایی مانند سید علی آقای قاضی را معرفی کنیم و مردم را با ایشان آشنا کنیم تا گرفتار چنین عرفان هایی نشویم من در این بحث اشاره ای به زمینه های رشد و شکل گیری شخصیت عارف کامل مرحوم سید علی قاضی طباطبایی خواهم داشت .
الف ) مجاورت حرم امیر المومنین علیه السلام
یکی از ویژگیهای مجاورت با ائمه معصومین بالاخص امیر المومنین روحی فداه این است که اگر کسی زمینه و لیاقت رشد و تعالی و رسیدن به معنویات را داشته باشد مجاورت حضرت، او را به آن مقامات میرساند و این مسئله یک امر طبیعی است ، کسی که مسکن او کنار عطر فروش باشد بوی عطر میدهد و کسی که مسکن او کنار زغال فروش است رنگ و روی زغالی میگیرد مجاورت با امیر المومنین این خصوصیت را دارد که افراد لایق را به مقامات عالیه میرساند و در نجف اشرف کسانی بودهاند که مصداق این روایت قدسی شدهاند « عبدي أطعني أجعلك مثلي، أنا حيّ لا اموت اجعلك حيّا لا تموت، أنا غنيّ لا أفتقر أجعلك غنيّا لا تفتقر، أنا مهما أشاء يكون أجعلك مهما تشاء يكون؛الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)، ص: 709» در روايت قدسى از قول خداوند بلند مرتبه آمده كه مىفرمايد: بندهام، به من اطاعت كن تا تو را مانند خود سازم. همان طورى كه من زنده هستم و نمىميرم تو هم هميشه زنده باشى. همان طورى كه من غنى هستم فقير نمىشوم تو هم هميشه غنى باشى. همان طورى كه من هر چه را اراده كنم مىشود تو را هم همين طور سازم.و در سایه قرب نوافل به مقامی میرسد که حق تعالی چشم و گوش و بصر او میشود « إن العبد يتقرب إلى بالنوافل حتى أحبه فإذا أحببته كنت سمعه و بصره و لسانه و يده و رجله فبي يسمع و بي يبصر، و بي ينطق، و بي يبطش، و بي يمشي ؛ اصول كافى، ج 4، ص 53،« كتاب الايمان و الكفر»،« باب من اذى المسلمين و احتقرهم»، حديث 7.» بندهاى از بندگان من به من نزديك نمىشود به چيزى( عملى) كه نزد من محبوبتر باشد از آنچه بر او واجب كردهام. و همانا بنده به وسيله نافله به من نزديك مىشود تا آنجا كه او را دوست بدارم؛ پس چون دوستش داشتم، در آن هنگام گوش او هستم كه بدان مىشنود و چشمش كه بدان مىبيند و زبانش كه با آن سخن مىگويد و دستش كه با آن مىگيرد. اگر مرا بخواند جوابش مىدهم و اگر از من( چيزى) بخواهد عطايش كنم و « إِنَّ الْمُؤْمِنَ يَنْظُرُ به نور اللَّه ؛ بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج1، ص: 80» مومن با نور خدا میبیند و نور خدا راهگشای اوست و راه را روشن میکند و اهل باطن میشود . مرحوم قاضی به حق یکی از مصادیق این روایات و کلمان نورانی میباشند.
ب ) نسل شریف و پاکیزه
ایشان در خاندان بزرگی متولد شد که از نسل امام حسن مجتبی علیه السلام میباشند و از اجداد معروف ایشان مرحوم سید کمال است که در قرن ششم در شهر زواره از توابع اصفهان بودهاند و از نسل این بزرگوار شخصیتهای بزرگی مانند آیت الله العظمی بروجردی ؛ آیت الله مدرس ؛ آیت لله قمی ، آیت الله سید حسین قاضی طباطبایی والد مرحوم قاضی و سید علی آقا قاضی طباطبایی می باشد .
پدر مرحوم قاضی اهل معناست و سالها مجاور حرم عسکریین علیهم السلام بوده اند و از شاگردان برجسته آیت الله العظمی میرزا محمد حسن شیرازی می باشند و از ایشان اجازه اجتهاد داشت. درباره ایشان گفته اند زمانی که قصد داشت سامرا را ترک کند و به زادگاه خویش تبریز باز گردد استادش میرزای شیرازی به وی فرمود در شبانه روز یک ساعت را برای خودت بگذار.
یک سال بعد چند نفر از تجار تبریز به سامرا مشرف می شوند و با آیت الله میرزا محمد حسن شیرازی ملاقات می کنند؛ وقتی ایشان احوال شاگرد خویش را جویا می شود، می گویند: « یک ساعتی که شما نصیحت فرموده اید، تمام اوقات ایشان را گرفته، و در شب و روز با خدای خود مراوده دارند. » زمینه اگر بود مثل سید علی قاضی تربیت میشود .
ج ) اساتید بزرگ
زمانی که ایشان وارد نجف میشود به حرم امیرالمومنین مشرف می شود و از حضرت درخواست می کند : « راهی جلوی پای من بگذار که رضایت خدا در آن باشد» « وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ ؛ توبه 72 » ایشان بالاتر ین درخواست را از باب الله میکند و رضایت خدا را میطلبد و در این راه جدیت کردند و اساتید خوبی نصیب ایشان گردید اساتیدی که هر یک از ایشان سرقفلی دارد لذا مرحوم قاضى مىفرموده است: چنانچه كسى كه طالب راه و سلوك طريق خدا باشد براى پيدا كردن استاد اين راه اگر نصف عمر خود را در جستجو و تفحّص بگذراند تا پيدا نمايد ارزش دارد.و مىفرموده است: كسى كه به استاد رسيد نصف راه را طى كرده است « رساله سيرو سلوك منسوب به بحر العلوم، ص: 196 » .
ایشان از اساتید بزرگواری مانند آخوند سید محمد کاظم خراسانی، سید محمد کاظم یزدی ؛ سید حسین قاضی طباطبایی ( پدر مرحوم قاضی ) ، میرزا موسی تبریزی صاحب کتاب اوثق الوسائل از شاگردان شیخ انصاری ، میرزا فتح الله شریعت اصفهانی که ایشان در نهضت شیعبان عراق ضد استعمار انگلستان نقش بسزایی داشتند ؛ مرحوم شیخ محمد حسن مامقانی پدر شیخ عبد الله مامقانی صاحب تنقیح المقال ، مرحوم سید احمد کربلایی ، آیت الله شیخ محمد بهاری ….. دیگر بزرگان استفاده های فراوانی برده اند و اگر مرحوم قاضی طباطبایی به معنویات و مقاماتی رسیده است به برکت چند امر است الف ) زمینه خانوادگی خوب ب) اتصال به باب مدینه علم رسول الله ج) استفاده از اساتید بزرگ .
برخی از توفیقات مرحوم سید علی قاضی :
الف ) تربیت شاگردان ممتاز
مرحوم سید علی آقای قاضی توفیق تربیت شاگردان ممتازی را یافت افرادی مانند آیت الله شیخ محمد تقی آملی که توفیق دیدار حضرت صاحب الامر نصیب ایشان گردید و ایشان از دوستان صمیمی پدرم بودند و قضایای زیادی درباره ایشان نقل شده است از جمله آن قضایا؛ جریان دیدار ایشان با مرحوم سید احمد کربلایی است ، مرحوم آملی قصد گرفتن دو استخاره داشت اول برای ترک نجف ؛ دوم هجرت به تهران! لذا به خدمت مرحوم سید احمد کربلایی میرسد و قبل از استخاره از ایشان می پرسد چگونه میتوان به مقامات عرفانی رسید؟! مرحوم کربلایی می فرماید : اگر کسی بر سه کارمداومت نمایددرهایی از معارف به روی او باز می شود : « در نجف باشد و روزی یکبار بر حضرت سلام کند ، هفتهای یکبار به زیارت وادی السلام برود ؛ حداقل ماهی یکبار به زیارت سید الشهداء برود» مرحوم آملی عرض می کند لابد شما دوام بر این امور داشته اید و حقایقی را دریافت نموده اید اگر ممکن است مطلبی بفرمایید ! ایشان می فرمایند : صبح از کنار مزار مومنین عبور می کردم از قبری صدایی بلند شد و به من گفت : فاتحه ات را بخوان به منزل برو چون آقای آملی می آید و دو استخاره میخواهد یکی برای ترک نجف و دیگری برای هجرت به تهران؛ این آقای سید احمد کربلایی یکی از اساتید مرحوم قاضی است و آیت الحق قاضی طباطبایی افرادی مثل شیخ محمد تقی آملی را تربیت کرده است و از دیگران تربیت شدگان مکتب عرفانی مرحوم قاضی آیت الله سید یوسف حکیم می باشد که از نزدیک ایشان را دیده بودم بسیار زاهد و اهل معنا بودند حتی مرجعیت بعد از پدر به سمت او رفت و ایشان نپذیرفت و به آیت الله خویی ارجاع دادند امام راحل بعد از شهادت عده ای از خاندان حکیم در پیام تسلیتی فرمود : سید یوسف حکیم کسی بود که نگاه به او انسان را به یاد آخرت میانداخت [i] ، سید محمد همدانی صاحب تفسیر انوار درخشان و ……همه از شاگردان مکتب قاضی بودند .
سفارشات مرحوم قاضی :
ولایت مداری
از خصوصیات خاص آیت الله قاضی ولایت مدار بودن ایشان است و عجیب به این مسئله اعتقاد داشتند قبل از ایام غدیر خود را آماده ی جشن غدیر می نمود و در مجلس ایشان خطبه غدیر خوانده می شد ایشان به وضع ظاهری خود دقیق میرسید و شیرینی و میوه میگرفت با اینکه بی بضاعت بود بطوری که در هنگام وضع حمل خانواده اش پول قابله نداشت با این وجود در غدیر فامیل و دوستان را دعوت میکند و خطبه غدیر رامی خواند ؛ غدیر یعنی جوهره تشیع این بزرگوار نسبت به غدیر بسیار حساس بود
تاکید بر عزاداری سید الشهداء
مسئله عزاداری ابا عبد الله از اموری است که مرحوم قاضی نسبت به آن توجه ویژه می دهند دشمن می خواهد شیعه را از عزاداری سید الشهداء دور کند و به فرموده امام هر چه داریم از محرم و صفر است لذاست که مرحوم قاضی به این مسئله توجه خاص می دهد و این نکات از وصیت نامه و سیره عملی ایشان قابل کشف است .
وصیت نامه
وصیتنامه علما بابد مورد اهتمام قرار بگیرد باید این وصایا جمع آوری شود ، وصیت نامه جناب قاضی نیز سرشار از نکات مهم و تکان دهنده است.
عمده آنها نماز است. نماز را بازارى نكنيد، اوّل وقت بجا بياوريد و با خضوع و خشوع؛ اگر نماز را تحفّظ كرديد همه چيزتان محفوظ مىماند. و تسبيحه صدّيقه كبرى سلام الله عليها، و آية الكرسى در تعقيب نماز ترك نشود.
آن اهمّ واجبات است. و در مستحبّات ترك تعزيهدارى و زيارت حضرت سيّدالشّهداء مسامحه ننمائيد.
و روضه هفتگى ولو دو سه نفر باشد اسباب گشايش امور است. و اگر از اوّل عمر تا آخرش در خدمت آن بزرگوار از تعزيت و زيارت و غيرهما بجا بياوريد هرگز حقّ آن بزرگوار اداء نمىشود. و اگر هفتگى ممكن نشد دهه اوّل محرم ترك نشود.
ديگر آنكه اگر اين حرفها آهن سرد كوبيدن است ولى بر بنده لازم است بگويم: اطاعت والدين، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن، وترك خدعه و حيله، و تقدّم در سلام و نيكوئى كردن با هر برّ و فاجر مگر در جائى كه خدا نهى كرده. اينها را كه عرض كردم و امثال اينها را مواظبت نمائيد.الله الله كه دل هيچ كس را نرنجانيد.
گفتگو تنظیم : حمید کرمی
[i] – الگو بودن مردم ايران براى ملت عراق – امروز در مقابل شما چه درندگانى واقع شدهاند! وقتى انسان مىبيند كه شهيد آقاى صدر آن عالم فاضل را و همچنين همشيره ايشان را با چه وضعى شهيد كردند، و بعد هم با بيت مرحوم آقاى حكيم كه آن قدر خدمت كردند و با آقاى آقا يوسف حكيم – آقاى سيد يوسف حكيم، فرزند ارشد آقاى سيد محسن حكيم (از مراجع عظام تقليد)، كه رژيم بعثى عراق بيش از ده تن از فرزندان و بستگان نزديك ايشان را به شهادت رسانيد- كه وقتى انسان ايشان را مىديد، به ياد قيامت مىافتاد، آن گونه رفتار نمودند و نود نفر از بيت مرحوم حكيم را گرفتند، شديداً متأثر شده و مىفهمد كه اينها چه سبعهايى هستند. من مىدانم كه مردم عراق از اين جهت منزجر هستند. آخر كدام انسانى است كه اين فشارها را ببيند و متأثر نشود. « صحيفه امام، ج18، ص: 136 »
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.