بسم الله الرحمن الرحیم ـ الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین سیما امام زماننا روحی وارواح من سواه لتراب مقدمه الفداه

در جلسات قبل عرض شد که نظریات مربوط به رایات سود متفاوت است یک نظریه رایات سود را تطبیق بر انقلاب مقدس ما و حضرت امام خمینی (ره) میدهد، هر چند این تطبیق بصورت قطع و یقین کار اسانی نمیباشد. نظریه دیگر این است که مساله رایات سود با اینکه از علائم ظهور است ولی اتفاق یافته و بر عباسیان تطبیق دارد (علامت بودن رایات سود با اتفاق افتادن آن در زمانهای ماقبل منافاتی ندارد.) صاحب این نظریه مرحوم صدر است که ما در این جلسه بحث را بامحوریت سخن ایشان مطرح میکنم.

مرحوم صدر برای مقدمه بحث خود چند روایت میاورد که ما از بحارالانوار ج42 ص60 به بعد نقل میکنیم:

1 – تاريخ الطبري و البلاذري و صحيحي المسلم و البخاري أنه لما أراد النبي ص أن يخرج إلى بدر اختار كل قوم راية فاختار حمزة حمراء و بنو أمية خضراء و علي بن أبي طالب ع صفراء و كانت راية النبي ص بيضاء فأعطاها عليا يوم خيبر لما قال لأعطين الراية غدا رجلا الخبر…

2 – أن النبي ص رأى العباس في ثوبين أبيضين فقال إنه لأبيض الثوبين و هذا جبرئيل يخبرني أن ولده يلبسون السواد.

3 – عبد الله بن أحمد بن حنبل في كتاب صفين أنه نشر عمرو بن العاص في يوم صفين راية سوداء الخبر.

4 – وَ فِي أَخْبَارِ دِمَشْقَ عَنْ أَبِي الْحُسَيْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الرَّازِيِّ قَالَ ثَوْبَانُ قَالَ النَّبِيُّ ص يَكُونُ لِبَنِي الْعَبَّاسِ رَايَتَانِ مَرْكَزُهُمَا كُفْرٌ وَ أَعْلَاهُمَا ضَلَالَةٌ إِنْ أَدْرَكْتَهَا يَا ثَوْبَانُ فَلَا تَسْتَظِلَّ بِظِلِّهِمَا

أبي بن كعب أول [1] الرايات السود نصر (پیروزی) و أوسطها غدر (حیله) و آخرها كفر فمن أعانهم كان كمن أعان فرعون على موسى.

5 – تَارِيخُ بَغْدَادَ قَالَ أَبُو هُرَيْرَةَ قَالَ النَّبِيُّ ص إِذَا أَقْبَلَتِ الرَّايَاتُ السُّودُ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ فَإِنَّ أَوَّلَهَا فِتْنَةٌ وَ أَوْسَطَهَا هَرْجٌ وَ آخِرَهَا ضَلَالَةٌ

تاريخ الطبري إن إبراهيم الإمام أنفذ إلى أبي مسلم لواء النصرة و ظل السحاب و كان أبيض طوله أربعة عشر ذراعا مكتوب عليها بالحبر أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ فأمر أبو مسلم غلامه أرقم أن يتحول بكل لون من الثياب فلما لبس السواد قال معه هيبة فاختاره خلافا لبني أمية و هيبة للناظر و كانوا يقولون هذا السواد حداد (لباس عزا) آل محمد ص و شهداء كربلاء و زيد و يحيى.

مرحوم صدردر ادا مه میفرمایند: از مجموع این روایات استفاده میکنیم که مصب این روایات بنی عباس است لذا این روایات را بر بنی عباس حمل میکنیم و بعد ایشان (مرحوم صدر) با اشاره به بعضی از روایات بیان میدارد: پیامبر و ائمه طاهرین راجع به حکومت بنی عباس روشهای مختلفی را به کار گرفته، که عبارتند از:

1 – محکوم کردن حکومت بنی عباس بخاطر انحرا فشان و در این زمینه چند روایت نقل می‌کند.

2 – إخبار پیامبر و ائمه طاهرین به هلاکت بنی عباس و زوال حکومتشان

3 – مدح بنی عباس و تمجید بعضی از خلفایشان (هرچند این مورد در مصادر شیعه نمی‌باشد)

4 – إخبار پیامبر از خروج رایات سود از خراسان. (که یکی از علائم ظهور می‌باشد)

بعد از بیان شيوه‌هاي چهار گانه میفرماید:

والمهم الان، هو تمحیص و تحقیق هذا الاحتمال و هو أن یکون المراد بهذه الرایات ثورة أبی مسلم الخراسانی علی الامویین، تلک الثورة التی مهدت لقیام الدولة العباسیه. و معه تکون هذه العلامة مما قد تحققت فی الخارج، و إن فصل بینها و بین الظهور زمان طویل. فان ذلک لا ینافی کونها علامة علیه، کما سبق.

خلاصه کلام اینکه: مرحوم صدر روایات رایات سود را بر عباسیان تطبیق میدهد و بعدِ تطبیقش، دو ترجیح ذکر می‌کند. اما ترجیحات:

1- و یرجح هذا الاحتمال: ان شعار هذه الثورة کان هو السواد و بقی شعارا للعباسین بعدها

2- و یرجحه ایضا ماورد فی البحار عن رکاز بن أبی رکاز الواسطی، قال:

َ قَبَّلَ رَجُلٌ رَأْسَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَمَسَّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ثِيَابَهُ وَ قَالَ مَا رَأَيْتُ كَالْيَوْمِ أَشَدَّ بَيَاضاً وَ لَا أَحْسَنَ مِنْهَا فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذِهِ ثِيَابُ بِلَادِنَا وَ جِئْتُكَ مِنْهَا بِخَيْرٍ مِنْ هَذِهِ قَالَ فَقَالَ يَا مُعَتِّبُ اقْبِضْهَا مِنْهُ ثُمَّ خَرَجَ الرَّجُلُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع صَدَقَ الْوَصْفُ وَ قَرُبَ الْوَقْتُ هَذَا صَاحِبُ الرَّايَاتِ السُّودِ الَّذِي يَأْتِي بِهَا مِنْ خُرَاسَانَ ثُمَّ قَالَ يَا مُعَتِّبُ الْحَقْهُ فَسَلْهُ مَا اسْمُهُ ثُمَّ قَالَ إِنْ كَانَ عَبْدَ الرَّحْمَنِ فَهُوَ وَ اللَّهِ هُوَ قَالَ فَرَجَعَ مُعَتِّبٌ فَقَالَ قَالَ اسْمِي عَبْدُ الرَّحْمَنِ قَالَ فَلَمَّا وَلِيَ وُلْدُ الْعَبَّاسِ نَظَرْتُ إِلَيْهِ فَإِذَا هُوَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ أَبُو مُسْلِمٍ. بحارالانوار، ج‏47، ص 133

سپس ایشان میفرمایند: هر چند دو اشکال برا ین احتمال (تطبیق روایات رایات سود بر عباسیان) موجود است که در صورت حل دو اشکال، مانعی از تطبیق نمیباشد.

ا ما اشکال اول: چون مبنای ما التزام به رعایت تشدد سندی (سخت گیری در سند روایت) است بنابرا ین روایت مرجح مذکور از بحارالانوار به خاطر وجود مجاهیل، مشکل سندی دارد.

اشکال دوم: روایت مرجح با دو روایت دیگر از پیامبر تعارض دارد زیرا آن دو روایت (به خاطر عبارت فإن فيها خليفة الله المهدي وارتباط نزدیک بین رایات سود وظهور امام زمان ع) قابل تطبیق بر عباسیان نمیباشد. علاوه بر اين كه ركاز واسطي مجهول است. اما دوروایت معارَض

روایت اول:

إذا رأيتم الرايات السود خرجت من قبل خراسان فأتوها ولو حبوا على الثلج، فإن فيها خليفة الله المهدي

روایت دوم:

إنا أهل بيت اختار لنا الله الآخرة على الدنيا، وإن أهل بيتي سيلقون بعدي بلاء وتشريدا وتطريدا، حتى يأتي قوم من قبل المشرق معهم رايات سود. يسألون الحق فلا يعطونه. فيقاتلون فينصرون فيعطون ما سألوا فلا يقبلونه، حتى يدفعوا إلى رجل من أهل بيتي، فيملؤها قسطا كما ملؤوها جورا، فمن أدرك ذلك منكم فليأتهم ولو حبوا على الثلج، فإن فيها خليفة الله المهدي[2]

جواب از دو اشکال: (دو اشکال به احتمال تطبیق رایات سود بر عباسیان وارد نمی‌باشد)

جواب از اشکال اول:

مبنای ما (رعایت تشدد سندی) در جائی است که روایات جنبه پیشگوئی دارد، بنابرا ین چون روایت مذکور بحار الانوار اشاره به پیشگوئی و خبر از آینده ندارد پس عدم رعایت مبنا (تشدد سندی) مشکلی ندارد.

استاد: ایا واقعا روایت بحار الانوارإخبار ازاینده نیست؟ ایا عبارت صَدَقَ الْوَصْفُ وَ قَرُبَ الْوَقْتُ هَذَا صَاحِبُ الرَّايَاتِ السُّودِ الَّذِي يَأْتِي بِهَا مِنْ خُرَاسَانَ… اشاره به مستقبل ندارد؟ { مگر ایشان بگوید مستقبل دو نوع است: مستقبل محقق شده، مستقبل محقق نشده و منظور ما از إخبار آینده، مستقبلی است که هنوز اتفاق نیفتاده است.}

جواب اشکال دوم: در وا قع معارضه بین دو خبر (دو روایتی که به عنوان مرجح ذکر شد) است که طبق قاعده تعارضا تساقطا، این دو خبر کنار گذاشته و تنها خبر مذکور از بحار بدون معارض باقی میماند.

استاد: قاعده الجمع مهما امکن اولی من الطرح (ولو جمع تبرعی) باید رعایت شود ضمن اینکه تعارض بیان شده توسط مرحوم صدر قابل تامل است (بین دو خبر تعارضی نیست) که انشاء الله تبیین مساله در جلسه آینده بیان میشود.

وآخر دعوا نا أن الحمد لله رب العالمین

[1]. ابی بن کعب غیر از کعب الاحبار است چون کعب ازنظر ما مردود و از نظر خود اهل سنت هم بعضا مشکل دارد ولی ابی بن کعب در نظر اهل سنت بخاطر صحابی بودن ودر نظر ما بخاطروثاقت مورد قبول است

[2] . معجم احاديث الامام المهدي، ج1، ص38.

.

.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *