بحث ما راجع به دابة الارض، روایات فریقین، نظرات نسبت به دابه و مصداق دابة الارض بود.در حتمیت و وجود دابة الارض بحثی نیست چون آیه شریفه و روایات کثیری هم از فریقین داریم، آنچه که مهم ومورد بحث ماست این است که

اولاً آیا دابة الارض قبل از ظهور حضرت است که در این‌صورت جزء علامات می‌شود. و یا مقارن و هم زمان با ظهور حضرت می‌باشد و یا بعد از ظهور حضرت می‌باشد که بعضی آن را جزء رجعت می‌دانند؟

بحث دیگر اینکه دابة الارض از جنس انسان با ویژگی خاصی است یا غیر انسان است؟.

سوم اینکه این انسان با ویژگیهای فوق العاده آیا امیرالمؤمنین است یا طبق نظر بعضی از مفسرین امام زمان (عج) است؟ یا شخصی تحت امر حضرت علی است؟

همه این موارد قائل دارد وبه آن معتقد هستند.ولی بحث مهم تر ارائه ادله ومستندات برمدعاست مثلا کسی که می‌گوید امیرالمومنین مصداق دابة الارض است باید دلیل قوی ارائه کند.ظاهرا ما با بررسی در روایات خاصه دلیل متقنی نیافتیم.

این را هم بگوییم که نفی مصداقیت امیرالمؤمنین، با فضایل ایشان دو بحث جداگانه است یعنی قائل به نفی مصداقیت، فضایل ایشان را منکر نمی شود. و هيچ تلازمي با هم ندارند

بیان مجلسی اول در شرح زیارت امام علی

مجلسی اول در شرح (صاحب المیسم و صراط المستقیم) در زیارت امام علی که از شیخ صدوق نقل شده است می‌فرمایند:

«السلام علي الملائکة المقربین، السلام علیک یا امیرالمؤمنین، السلام علیک… أشهد أنك عمود الدين و وارث علم الأولين و الآخرين و صاحب المیسم والصراط المستقیم»[1]

«و صاحب الميسم الذي يكون لدابة الأرض أي الشخص الذي يخرج من الأرض و له عصا يضرب على وجوه الكافرين و المنافقين فيُكتب عليها أنه كافر حقا و الميسم الذي يضع علي جباه المؤمنين فيكتب عليه: إنه مؤمن حقا و ذكر العامة في تفاسيرهم أخبارا بأنه أمير المؤمنين عليه السلام (أو) المراد به أنه مكتوب على وجوه قلوب شيعتهم، الإيمان فكأنه صلوات الله عليه وسمهم به على أن يكون دابة الارض غيره فإن خروج الدابة متيقن بنص القرآن و الأخبار و أما إنه أمير المؤمنين عليه السلام فالأخبار التي وردت فيه ضعيفة عندنا و عندهم و لا استبعاد في حقيتها.» [2]

میسم [3] آهن یا ابزاری است که به وسیله آن به پیشانی افراد می‌زنند، مومن و کافر بودن آنها بر پيشاني آنان نقش می‌بندد. ایشان (مجلسي) برای میسم دو تفسیر بیان کردند:

احتمال اول: میسم از ویژگیهای دابة الارض است که با آن صورت مؤمنان شناخته می‌شود، که تطبیق آن برامیرالمومنین درروایات ضعیفی از شیعه وسنی وجود داردکه این مطلب هم، ازحقیقت به دور نیست.

احتمال دوم: اینکه مولی، دابة الارض نیست بلکه از اول علامتگذاری کرده است، از همان اول در روز ازل روی قلب شیعیان نقش بسته است[4]«انه مومن حقا».

یعنی ایشان در تطبیق اشکال کرده ولی اصل دابة الارض را مسلم دانسته است با اینکه ایشان دارای سعه ی مشرب است تطبیق این روایات را نپذیرفته اند، و ضعیف میدانند. ولی استبعاد از تطبیق هم نیست.

بیان مجلسی اول در ذیل جامعه کبیره

ایشان ذیل زیارت جامعه روایت (انا صاحب العصا و المیسم) نقل می‌کنند: و كان اميرالمؤمنين كثيرا ما يقول: انا قسيم الله بين الجنة و النار و انا الفاروق الاكبر و انا صاحب العصا و الميسم

«أما قوله عليه السلام أنا صاحب العصا و الميسم فالظاهر أنه إشارة إلى أنه صلوات الله عليه دابة الأرض كما روى العامة و الخاصة عن حذيفة أن النبي صلى الله عليه و آله و سلم قال: دابة الأرض طولها ستون ذراعا لا يفوتها هارب فتسم المؤمن بين عينيه و تسم الكافر بين عينيه، و معها عصا موسى و خاتم سليمان فتجلو وجه المؤمن بالعصا و تختم أنف الكافر بالخاتم حتى يقال يا مؤمن و يا كافرو تسميته عليه السلام بدابة الأرض باعتبار خروجها من الأرض.

و عن أمير المؤمنين عليه السلام أنه سئل عن الدابة فقال أما و الله ما لها ذنب و إن لها لحية قيل و في هذا إشارة إلى أنها من الإنس و يظهر من هذا الخبر و غيره من الأخبار الكثيرة في الزيارات و غيرها أنه هو صلوات الله عليه و بالجملة فإنه صلوات الله عليه مظهر العجائب و لا استبعاد في أمثال هذه‏.»[5]

از این بیان ایشان « تسميته عليه السلام بدابة الأرض باعتبار خروجها من الأرض » معلوم می‌شود که ایشان گویا آن بیان قبلی را اصلاح کرده و پذیرفته است که مصداق دابة الارض امیر المؤمنین است.ولی هیچ روایت صحیحی ارائه نکرده است.

بیان ملا صالح مازندرانی

مرحوم صالح مازندرانی (ج 5) هم ذیل روایت امام باقر در کافی[6] (ماجاء به آخذ و نهی عنه فانتهی…. انی لصاحب العصا والمیسم و الدابه التی تکلم الناس) بیاناتي دارند

« دابه عطف بر عصا و میسم است {یعنی انا صاحب العصا، انا صاحب المیسم، انا صاحب الدابه}دابه همان است که با مردم به گونه ای صحبت می‌کند که مردم می‌فهمند.{ودابة الارض جزء آخرین علامتهای قیامت است. (و ذکروا انها آخر علامات قیام الساعه) و روایتی از تفسیر علی بن ابراهیم به عنوان مؤید آورده و همان روایت (قم یا دابه الله است اخرجک الله فی احسن صوره) بعد حرف ابن اثیر در «النهایه» را ذکر می‌کند }که طول آن دابه 60 ذراع و..در شب جمعه از صفا سربر می‌آورد، در حالی که مردم به سوی منا هستند{قبل از ایام ذی حجه وهمچنین قبل ازمحرم می‌شود ممکن است از علائم است}ونیز گفته شده از طایف می‌آید.»[7]

و روایتی ازحرف قاضی عیاض را نقل می‌کند: قال المفسرون انها خلق عظیم یخرج.. »سپس حرفهای عجیب وغریب بعضی از مفسرین را نقل می‌کند انه ثعبان، یا اینکه دابه چهار پا دارد که اگر تطبیق دهیم اینها اهانت به مقام امیرالمؤمنین است وحق همان صحبت علامه طباطبایی است که از آوردن آنها خودداری کرد.

در پاورقي شر ح ملا صالح مازندرانی در انتهای کلام او یک حرفی از معلق دارد که سخن متين و جالبی است:

قوله: ” من أشراط الساعة دابة الأرض ” ورد ذكر دابة الأرض في القرآن الكريم وورد ما يشبهه في مكاشفات يوحنا من كتب النصارى أيضا واختلف في تفسيرها والحق الإيمان بظاهرها والتسليم لما أراد الله منها ورد علم ذلك إلى أهله وعدم التكلم فيه بغير برهان ظاهر وحجة قاطعة وما ورد من أن المراد بها أمير المؤمنين (عليه السلام) فإن ثبت صدوره عن الأئمة (عليهم السلام) فهو الحق الذي لا يمترى فيه وإن لم نعلم حقيقته ووجه التعبير عنه وإن لم يثبت إلا بطريق ظني فالوجه التوقف. وأما نفس هذه الرواية فضعيفة جدا لا حجية فيها لأن أبا صامت وأبا عبد الله الرياحي مجهولان وعلي بن حسان مشترك بين رجلين أحدهما ضعيف غال كذاب قالوا في حقه: إنه لا يتعلق من الإسلام بشئ. وإنما يقتصر في هذه الروايات على القدر الذي يوافق أصول المذهب وكذلك في جميع الروايات الضعيفة، وعلي بن حسان الذي قلنا إنه مشترك بين رجلين إذا صرح بروايته عن عبد الرحمن بن كثير فهو تصريح بكونه الضعيف الغالي وقد مر مثله في هذا الكتاب إلا أنه لم يكن مضمونه مخالفا للأصول.»

«اصل دابة الارض در قرآن آمده است ونظیر این قضیه در مکاشفات یوحنا در کتب نصاری آمده است فقط اختلاف در تفسیر آن است که به ظاهرش ایمان داشته باشیم و تسلیم آن باشیم ولی اين دابه چه است انسان یا غیر انسان ؟باید به اهلش برگردانیم، وبدون دلیل صحبت نکنیم.اگر صدورش ثابت شود ما می‌پذیریم اما نفس روایت کافی شریف ضعیف است ابو صامت، ابوعبدالله ریاحی مجهول و علی بن حسان مشترک است ما قائل به توقف می‌شویم.»[8]

در ادامه نظرات معاصرین و سپس بیانات عامه را بررسی می‌کنیم

خلاصه

بحث در دابة الارض و مصداق آن بود اصل این مسأله با توجه به آیه قرآن و روایات متعدد فریقین مسلم است.

بحث در این است که آیا قبل یا بعد و یا مقارن ظهور است؟ آیا دابة الارض انسان است با ویژگی خاص یا غیر انسانست ؟ مصداق این دابه کیست؟ امام مهدی یا امیرالمومنین و یا…

با توجه به ده روایات گذشته روایت و دلیل متقنی بر ترجيح هیچ یک از این اقوال یافت نشد.هرچند قائلانی دارد.در این جلسه سخن مجلسی اول وملا صالح مازندرانی را هم بررسی کردیم اما دلیل متقنی نیافتیم. و ما بر تطبیق آن بر حضرت علی تأمل و توقف داریم ولي نیافتن دلیل بر تطبیق :

1.انکار دابة الارض نیست

2.انکار فضایل امیرالمؤمنین نیست. و بگوییم حالا که روایت ثابت نشد باید فضایل را بزنیم و رد كنيم!! خیر، دشمن، فضایل علی را از روی حقد و دوست از روی ترس مخفی کرد ولی با همه اینها، فضایل حضرت زمین وزمان را خافقين پر کرده است.

[1].کتاب المزار، باب الفعل والقل عند دخول الکوفه و مصبا ح المجتهدج2،ص83، و بحارالانوار در اعمال دخول کوفه جز 97،ص318

[2]. روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج‏5، ص:412

[3]. : المِيسَمُ اسم للآلة التي يُوسَم بها، و اسْمٌ لأَثَرِ الوَسْمِ أَيضا(لسان العرب ج12، ص636)

[4].قلب شیعیان آکنده از محبت اهل بیت است چنانچه شاعر معروف عرب می فرماید:

لو فتشوا قلبی وسطه سطرین قد خطا بلاکاتب    العدل والتوحید فی جانب و حب اهل بیتی فی جانب

[5].روضه المتقین ج5ص461

[6].توضیحات آن در قسمت روایات (روایت دومی) ذکرشد.

[7]. من أشراط الساعة دابة السابقين والثاني. قوله: (وإني صاحب الكرات) الكرة: المرة والجمع الكرات وهو صاحب الكرات لعرض كل أحد عليه مرات مرة عند كونه روحا مجردا نورانيا في عالم القدس حيث عرض عليه الملائكة فوحدوه لتوحيده وسبحوه لتسبيحه وهللوه لتهليله. ومرة في الميثاق أخذ منهم العهد بولايته ومرة في الرحم إذ لا يتصور أحد إلا بحضوره. ومرة في غدير خم حيث أخذ له الولاية من الحاضرين وأمر بتبليغ ذلك إلى الغائبين. ومرة عند الموت فإنه يحضر موت كل أحد ومرة في القيامة فإنه يعرض عليه كل أحد فمن قبله فهو مقبول ومن رده فهو مردود. أو لكونه صاحب حملات في الحروب. أو لكونه صاحب الرجعة والله أعلم بحقيقة كلام وليه.: (والدابة) التي تكلم الناس بكلام يفهمونه، الظاهر أنه عطف على العصا قال في النهاية: من أشراط الساعة دابة الأرض قيل إنها دابة طولها ستون ذراعا ذات قوائم أربع ووبر وقيل: هي مختلفة الخلقة تشبه عدة من الحيوانات ينصدع جبل الصفا فتخرج منه ليلة الجمعة والناس سائرون إلى منى، وقيل: من أرض الطائف ومعها عصا موسى وخاتم سليمان (عليه السلام) لا يدركها طالب ولا يعجزها هارب، يضرب المؤمن بالعصا ويكتب في وجهه مؤمن ويطبع الكافر بالخاتم ويكتب في وجهه كافر، وقال عياض: قال المفسرون: إنها خلق عظيم يخرج من صدع من الصفا لا يفوتها أحد فتسم المؤمن فينير وجهه ويكتب بين عينيه مؤمن وتسم الكافر فيسود وجهه ويكتب بين عينيه كافر. وعن ابن عباس أنها الثعبان الذي كان بين الكعبة فاختطفته العقاب. وذكروا أنها آخر الآيات لقيام الساعة ويغلق عندها باب التوبة والعلم والعمل. ويحتمل أن يكون عطفا على قوله لصاحب العصا ويؤيده ما رواه علي بن إبراهيم في تفسيره قال: حدثني أبي عن ابن أبي عمير، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: ” انتهى رسول الله (صلى الله عليه وآله) إلى أمير المؤمنين وهو نائم في المسجد قد جمع رملا..»شرح اصول کافی ملا صالح مازندرانی ج8ص309

[8] . پاورقي شرح اصول كافي ملا صالح مازندراني، ج8، ص309.

.

.

.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *