بحث جدید را با عنایت خداوند وحضرت مهدی (عج) شروع می‌کنیم من همه شما را در عرفات یاد کردم بدون اغراق ومبالغه، همه شما وعزیزانی که در خصوص درس مهدویت شرکت میکنید تا فرهنگ مهدوی را گسترش دهند و جلوی بعضی از جریانات انحرافی را بگیرند وفرهنگ ناب ارائه دهند، همه را در مظان استجابت دعا ياد كردم. قبل از شروع بحث جدید (دابة الارض) یک تتمه واستدراکی به بحث سفیانی در مورد خسف بالبیدا داشته باشیم ما قبلا اشاره کردیم که سفیانی سرانجام در، در اثر خسف در بیدا فرو میرود.الان این خسف کجاست و وضعیت فعلی بیدا چیست؟

در سفر اخیر به مکه کتابی را به نام «معجم معالِم الحجاز» در ده جلد یافتم که نویسنده اش اهل حجاز و معاصر است و طبق روش کتاب معجم البلدان ولي فقط در چارچوب حجاز انجام داده است.ایشا ن وضعیت فعلی «بیدا» را توضیح میدهد.

«البیدا : هی تلک الارض الجردا التی تخرج من ذوالحلیفه جنوباً…» بیدا زمینی است که هیچ جیز در آنجا نیست (زمینی خالی و لم يزرع) که از مسجد شجره به طرف جنوب که حرکت میکنیم به آنجا میرسیم یعنی متصل می‌شود به مدینه.ولی امروزه اینگونه (مانند قبل يعني زمین لم یزرع و خالی) نیست زیرا الان در همان سرزمین بیدا، ساختمانهایی از وزارت آموزش وپرورش، و در قسمت شمالی آن پادگانهایی بنا شده که اصلاً امروزه جزء خود شهر مدینه شده است.»

بعد از این مطالب، تعریف بیدا از یاقوت حموی (معجم البلدان)را مورد نقد وبررسی قرار می‌دهد.

«بیدا اسم للارض ملسا (صاف)بین مکه والمدینه والی مکه اقرب» تعریف درست نمی باشد، زیرا که بیدا به مکه نزدیک نیست بلکه به مدینه نزدیک است.» (معالم الحجاز، ج1، ص……)

پس در نتیجه بیدایی که محل خسف جیش سفیانی، دجال یا جیش سومی هم باشد اکنون جزء خود مدینه است.ولی اینجا باز یک اشکالی پیش می‌آید و آن اینکه درروایاتی که نقل شده است سفیانی نمی توانند وارد مدینه بشوند و در بيداء فرو مي‌رود ودجال همه جا را می‌گیرد مگر مدینه. پس چگونه بااین مطلب قابل جمع است ؟ چون بيدا طبق اين بيان در درون مدينه است

بحث جدید دابة الارض

بحث در دابة الارض است معنای لغوی و اصطلاحی آن چیست؟ و آیاتی که در خصوص آن آمده اشاره به چه معنا اشاره دارد؟ آیا از نشانه ی ظهور است و یا مربوط به بعد از ظهور است؟ ایا در کتب اربعه روایتی در این خصوص آمده؟ تفسیر و تطبیق روایات موجود در کتب اربعه چگونه است؟

در قرآن حدود 14 آیه به عنوان دابه آمده[1] و آیه مورد بحث 82 از سوره نمل است. وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ (82)

«و چون فرمان عذاب آنها رسد جنبنده ای را از زمين براى آنها بيرون آريم تا با آنها تكلم كند و بگويد كه اين مردم آيه‏هاى ما را باور نمى‏كرده‏اند

«دابه ای از زمین بیرون می‌آید و با آنها سخن می‌گوید.»مراد از دابه در این آیه چیست؟ایا جزئ نشانهای ظهور است یا نه؟بین مفسرین اختلاف وجود دارد ؟

قبل از بررسی تفاسیر و روایات ابتدا معنای لغوی آنرا بیان می‌کنیم در لسان العرب به طور مفصل در ریشه دبب، دابه ودبب بحث کرده است

«حرکت مورچه وغیر مورچه بر زمین راگویند و اجمالاًبه حرکت آرام «دبب» می‌گویند و هر جنبده ای که بر روی زمین حرکت کند چه انسان و چه حیوان باشد چه عاقل و چه غیر عاقل باشد را «دابه»می گویند.بعد مثال به آیه قرآن میزند که اگر فقط برای غیر عاقل بکار می‌رفت (فمنها)یا (فمنهن)می آمد.» [2]

پس معنای لغوی شامل انسان هم می‌شود پس اگر بر انسان کامل یا حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) تطبیق شد بعضی حمل بر بی ادبی و توهین نیست.

درتفسیر کلمه « دابه» اختلاف وجود دارد

بعضی گفته‌اند «حیوان غیر مألوف تتحدث عن الایمان و الکفر و تفضح المنافقین…»حیوان عجیبی است که مردم قبلاً با او آشنایی نداشتند ویک شکل عجیب و غریبی دارد و (برای او عجایبی که شبیه خارق العاده است) واین حیوان در آخرالزمان می‌آید علامت گذاری می‌کند (این غالبا در کتب اهل سنت است) و

بعضی گفته‌اند که «دابه» انسان فوق العاده ای است که مومن را از غیر مومن تمیز می‌دهد و معه عصا موسی و خاتم سلیمان و این دو کنایه ازاقتدار، حکومت و سلطنت الهی است.

مرحوم فیض کاشانی در جلد دوم اصفی به ضرس قاطع بر حضرت علی در زمان رجعت تطبیق کرده و فرموده اند: « وقع القول »اشاره به رجعت امیرالمؤمنین در هنگام ظهورحضرت مهدی (عج) دارد همچنان که درروایات کثیره دارد «و هو ما وعد به من الرجعه عند قیام المهدی کذا ورد..»

« (وإذا وقع القول عليهم) * (وهو ما وعدوا به من الرجعة عند قيام المهدي) كذا ورد{تأويل آیات الظاهره، مجمع البیان، جوامع اجامع}. (أخرجنا لهم دابة من الارض) * (وهو أمير المؤمنين صلوات الله عليه حين يكّر) كذا ورد في أخبار كثيرة. (تكلمهم أن الناس كانوا بآياتنا لا يوقنون). قال: (كلم الله من قرأ تكلمهم يعني بالتخفيف. قال: ولكن تكلمهم بالتشديد) (3). قال: (والله ما لها ذنب وإن لها للحية). وقال: (معها خاتم سليمان وعصا موسى، يضع الخاتم على وجه كل مؤمن فينطبع فيه: هذا مؤمن حقا، ويضعه على وجه كل كافر فيكتب: هذا كافر حقا. قال: وذلك بعد طلوع الشمس من مغربها، فعند ذلك ترفع التوبة، فلا تقبل توبة ولا عمل يرفع (ولا ينفع نفسا إيمانها لم تكن آمنت من قبل أو كسبت في إيمانها خيرا)»[3]

ایشان می‌فرمایند روایات کثیری داریم انشاءالله بررسی کنیم (سنداًودلالتاً)آایا واقعاً روایات فراوان است یانه ؟

پس طبق بعضی روایات حیوان عجیب و بعضی انسان خارق العاده است. در بعض روایات بنا بر تفسیر دوم این دابه حضرت امیر تطبیق شده است.

مرحوم ابوالفتوح در تفسیر خود ذیل آیه می‌گوید طبق روایاتی که از اصحاب رسیده ان دابة الارض کنایه عن المهدی

طبق این احادیث ممکن است گفته شود که دابة الارض مفهوم وسیعی دارد که ممکن بر هریک از امامان درآخر الزمان تطبیق بشود که تمییز بین مومن و منافق می‌دهد ونیز اطلاق این تعبیر «دابة» بر انسان و غیر انسان، استفاده می‌شود هرچند غالبا در غیر انسان استعمال می‌شود

در ادامه نگاهی به تفاسیر و سپس به روایات خواهیم داشت.

[1]. بقره 164، انعام 38،هود6، هود56، هحل42، نور45، عنکبوت60، لقمان10، سبأ14، فاطر45، شوری29، جاثیه4

[2]. دبب: دَبَّ النَّمْلُ و غيره من الحَيَوانِ على الأَرضِ، )يَدِبُّ دَبّاً و دَبِيباً: مشى على هِينَتِه.، و كلُّ ماشٍ على الأَرض: دابَّةٌ و دَبِيبٌ.. و الدَّابَة: اسمٌ لما دَبَّ من الحَيَوان، مُمَيِّزةً و غيرَ مُمَيِّزة. (هر جنبنده ای که در روی ززمین حرکت می کند چه عاقل وچه غیر عاقل را دابه می کویند)

و في التنزيل العزيز: و اللّه خلق كلَّ دابَّةٍ مِنْ ماءٍ، فَمِنْهُم مَنْ يَمْشِي على بَطْنِه؛ و لمَّا كان لِما يَعقِلُ، و لما لا يَعْقِلُ، قيل: فَمِنْهُم؛ و لو كان لِما لا يَعْقِلُ، لَقِيل: فَمِنْها، أَو فَمِنْهُنَّ، ثم قال: مَنْ يَمْشِي على بَطْنِه؛ و إن كان أَصْلُها لِما لا يَعْقِلُ، لأَنَّه لمَّا خَلَط الجَماعَةَ، فقال منهم، جُعِلَت العِبارةُ بِمنْ؛ و المعنى: كلَّ نفس دَابَّةٍ. (لسان‏العرب، ج 1، صفحة 370)

[3]. تفسیر آصفی، فیض کاشانی،ج2،ص916

.

.

.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *