بسم الله الرحمن الرحیم ـ الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین سیما امام زماننا روحی وارواح من سواه لتراب مقدمه الفداه.

بحث ما راجع به روایات سفیانی، شیصبانی، خسف و تحولاتی که در نزدیکی مدینه وبلاد اتفاق می‌اُفتدو به مناسبت در خسف بالبیداء که برای سفیانی و دجال است بحث نزول حضرت عیسیشدکه گفتیم بنابرفرمایش مرحوم مجلسی اول، حضرت عیسیدر مکه نزول میکند و روایاتی داریم که میفرمود: افضل و اشرف بقاع مکه است.

سؤال: اگر مکه افضل واشرف بقاع است پس چگونه روایاتی داریم که میگوید کربلا بافضیلت ترین نقطه است؟

در جلد 14 وسایل الشیعه شیخ حر عاملی ص 515 چندین روایت به این مضمون وجود دارد که اشرف بقاع کربلاست ونیز در باب استحباب التبرک بکربلاء روایاتی از کامل و تهذیب نقل می‌کند که خداوند قبل از مکه کربلا را خلق کرد.

روايت دوازدهم

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَزَوْفَرِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ «خَلَقَ اللَّهُ كَرْبَلَاءَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْكَعْبَةَ بِأَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِينَ أَلْفَ عَامٍ وَ قَدَّسَهَا وَ بَارَكَ عَلَيْهَا فَمَا زَالَتْ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ الْخَلْقَ مُقَدَّسَةً مُبَارَكَةً وَ لَا تَزَالُ كَذَلِكَ وَ جَعَلَهَا اللَّهُ أَفْضَلَ الْأَرْضِ فِي الْجَنَّةِ»[1]

بر طبق این روایت، کربلا مبارک و مقدم بر مکه است و با فضیلت ترین نقطه در بهشت کربلاست.و در مستدرک نیز روایاتی به همین مضمون آمده است و این روایات باعث شده که بگویند کربلا افضل است.

اشکال: این گونه روایات منشا اشکال برای سلفیها وبعضی از خودیها شده و ایراد میگیرند که چگونه سرزمینی می‌تواند افضل از کعبه باشد؟

ابتدا در پاسخ به این سؤال، که آیا سرزمینی در دنیا وجود داردا که افضل از کعبه باشد؟ می‌گوییم بله بعضی از ائمه اهل سنت مانند احمد حنبل ومالک، و هم چنین کسانی از خود اهل سنت، مدینه را از مکه افضل می‌دانند.شیخ طوسی در الخلاف ج2ص451 این مطلب را آورده

مكة أفضل من المدينة. وبه قال الشافعي، وأهل مكة، وأهل العلم أجمع إلا مالكا فإنه قال: المدينة أفضل من مكة. وبه قال أهل المدينة دليلنا: إجماع الفرقة، فإنهم رووا «أن صلاة في المسجد الحرام بعشرة آلاف صلاة». «وصلاة في مسجد النبي صلى الله عليه وآله بألف صلاة»، فدل ذلك على أن مكة أفضل.[2]

پس بالاخره اشکالی بر ما وارد نمی شود زیرا کسانی از اهل سنت هم هستند که قائل به افضلیت سرزمینی بر مکه باشند.

خوب، حالا بررسی می‌کنیم که آیا نظر شیعه همین است که بالاخره کربلا أعظم از مکه معظمه است یانه؟ شیخ حر عاملی بعد از دکر روایت ذیل فرمایشی دارند:

حدثنى محمد بن جعفر القرشى الرزاز، عن محمد بن الحسين بن ابى – الخطاب عن ابى سعيد – عن بعض رجاله – عن ابى اجارود (قال: قال على بن – الحسين: اتخذ الله ارض كربلاء حرما آمنا مباركا قبل ان يخلق الله ارض الكعبة و یتخذها حرما باربعة و عشرين الف عام [3]،

خداوند متعال بيست و چهار هزار سال قبل از اينكه زمين كعبه را خلق كند و آن را حرم قرار دهد زمين كربلاء را آفريد و آن را حرم امن و مبارك گرداند،

شیخ حر عاملی در توضیح روایت می‌فرمایند: «تقدم در خلقت، مستلزم تقدم در شرافت، بر کعبه نیست. (بعد یک مثال می‌زند) چنانچه تقدم انبیاء بر پیامبر مستلزم شرافت انبیاء بر پیامبر نیست.»

خوب این فرمایش حر عاملی شبهه را درست حل نکرد و جواب کامل نیست

مرحوم شهید اول در دروس مطلبی را ذکر کرده اند: «مكة أفضل بقاع الارض ما عدا موضع قبر رسول الله صلى الله عليه وآله، و روي في كربلاء على ساكنها السلام مرجحات، والاقرب أن مواضع قبور الائمة عليهم السلام كذلك، أما البلدان التى هم بها فمكة أفضل منها حتى من المدينة»[4].

شهید در دروس بعد از ذکرافضلیت مکه فرمود: «ماعدا موضع قبر رسول الله و روی فی کربلا علی ساکنها السلام..» پس طبق نظر شهید موضع قبور ائمه مثل محل دفن پیامبر از کعبه اشرف است «والاقرب ان مواقع قبور الائمه کذلک لاالبلدان.. (نه اینکه کربلا افضل از مکه باشد) . فمکه افضل منها حتی من المدینه»

. «المؤمن أعز من الکعبه»وقتی مؤمن از کعبه عزیزتر است پس هیچ بعدی ندارد که مَوضع دفن امام حسیناز مکه اشرف باشدهرچند مرحوم مجلسی در سند حدیث این روایت اشکال کرده است.

ادامه بحث بیانات علماء در مورد سفیانی:

روايت سيزدهم

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كَيْفَ أَنْتَ إِذَا وَقَعَتِ الْبَطْشَةُ بَيْنَ الْمَسْجِدَيْنِ- فَيَأْرِزُ الْعِلْمُ ( احتمال فتح عین هم داده اند) كَمَا تَأْرِزُ الْحَيَّةُ فِي جُحْرِهَا وَ اخْتَلَفَتِ الشِّيعَةُ وَ سَمَّى بَعْضُهُمْ بَعْضاً كَذَّابِينَ وَ تَفَلَ بَعْضُهُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا عِنْدَ ذَلِكَ مِنْ خَيْرٍ فَقَالَ لِي الْخَيْرُ كُلُّهُ عِنْدَ ذَلِكَ ثَلَاثاً[5]

«أبان نقل می‌کند که امام صادق از من پرسید: چه وضعی خواهید داشت زمانی که بگير و ببند و با قساوت شدید انجام شود که این واقعه بین دو مسجد اتفاق می‌اُفتد (این اتفاق اشاره به چیست) که باعث می‌شودعَلَم‌ها (بنابر قرائت مازندرانی) عِلم برچیده می‌شود همانگونه که مار در لانه اش جمع می‌شود و شیعیان با یگدیگر در گیر می‌شوند و بر روی یگدیگر آب دهان می‌اندازند. به امام گفتم درگیری، جنگ، رانش زمین، أخذ به شدت، بلای آسمانی و امنیت به خطرمی اُفتد ومردم دلهایشان باهم نیست پس خیری در آن زمان نیست سپس امام 3 مرتبه فرمود: تمام خیر آن موقع است.»

مرحوم مجلسی بعد از ذکر روایت می‌فرمایند:

بررسی سند:

«صحيح: إذا لظاهرأن علي بن الحسن‏ هو الطاطري، و في بعض النسخ علي بن الحسين فيكون مجهولا.

{أبان بن تغلب: مقبول الطرفین است یعنی هم شیعه آن را قبول دارد هم سنی}[6]

و البطشة[7]: الأخذ بالعنف و السطوة، الأخذ الشديد (با قساوت و شدت چیزی را گرفتن) و المسجدان‏: مسجد مكة و مسجد المدينة، أو مسجد الكوفة و مسجد السهلة، و الأول أظهر و هو إشارة إلى واقعة عظيمة من حرب أو خسف أو بلاء تقع قريبا من ظهور المهدي، فالخير هو ظهور القائم أو قريبا من وجوده أو من غيبته الكبرى، فالخير لكثرة الأجر و قوة الإيمان كما مر.قال المحدث الأسترآبادي رحمه الله: كأنه إشارة إلى وقعة عسكر السفياني بين المسجدين، و إلى الفتنة التي تظهر من عسكره في عراق العرب (احتراز از عراق عجم) ، و ظهور رجل مبرقع من الشيعة في العراق، و دلالته (مزدور مبرقع) عسكر السفياني على الشيعة، و المراد من الخير كله‏ ظهور القائم انتهى.»[8]

این اتفاق یک رخداد عظیمی از جنگ و خسف و در گیری است که تقع من ظهور: که اگر خسف باشد خسف جیش سفیانی است که از عللایم ظهور است ومنظور از «الخیر»ان ظهور قائم آل محمداست.

بيان مرحوم مازندرانی در مورد این روایت

شرح اصول کافی ج6 مرحوم مازندرانی در مود حوادث به ضرس قاطع مکه و مدینه را میداند و علم بالتحریک (پرچم که کنایه از حکومتها است) بخوانید و حجر را به ضم جیم (به معنای لانه ی موش بزرگ) . و معنای تفل را بیان کردند و آن را اشاره به قیام های حسنی و سفیانی می‌داند که همه بین المسجدین می‌دانند. بل فی اقطار الارض و من الشیعه ابن بغی صاحب… دلالت السفیانی علی الشیعه و منازلهم

و في قرب الإسناد في الصحيح عن البزنطي قال: قال الرضا: إن قدام هذا الأمر علامات حدث يكون بين الحرمين، قلت: ما الحدث؟ قال: عصبة تكون، و يقتل فلان من آل فلان خمسة عشر رجلا، و قيل: المراد ما وقع في خلافة المتوكل في سويقة و هي قرية من أعراض المدينة في جنب الروحاء، قال صاحب القاموس: سويقة موضع بنواحي المدينة يسكنه آل علي بن أبي طالب، و قال السمهودي في كتاب خلاصة الوفاء: سويقة عين عذبة كثيرة الماء لآل علي، و كان محمد بن صالح الحسيني خرج على المتوكل فأنفذ إليه جيشا ضخما فظفروا به و بجماعة من أهله‏ فقتلوا بعضهم و أخربوا سويقة و عقروا بها نخلا كثيرا و ما أفلحت السويقة بعد، و جُل سويقة لآل علي و كانت من صدقات علي، انتهى. و هذه الواقعة أفضت إلى غيبة صاحب الزمان، و سمعت من رأى سويقة مرارا مع الشريف زيد و عسكره يقول: إن المشهور عند شيعة تلك الأماكن أن سويقة منزل صاحب الزمان، انتهى.»[9]

[1].وسايل الشيعه، ج14، ص515

[2].ازشيعه :الخلاف، شيخ طوسي، ج2، ص451 واز اهل سنت :مجموع النووي، ج7،ص407 و فتح الملک معبود، ج7، ص470 و عمدة القاري، ج10ص235 و محلي ابن حزم، ج7، ص272

[3]. ادامه حديث در کتاب کامل الزيارت: «و انه اذا زلزل الله تبارك و تعالى الارض و سيرها رفعت كما هى بتربتها نورانية صافية، فجعلت فى افضل روضة من رياض الجنة، و افضل مسكن فى الجنة، لا يسكنها الا النبيون و المرسلون، او قال او لوالعزم من الرسل – و انها لتزهر بين رياض الجنة كما يزهر الكوكب الدرى بين الكواكب لاهل الارض يغشى نورها ابصار اهل الجنة جميعا، و هى تنادى : ان ارض الله المقدسة الطيبة المباركة التى تضمنت سيد الشهداء و سيد شباب اهل الجنة ).حدثنى ابى - – و على بن الحسين ؛ و جماعة مشايخى، عن على ابن – ابراهيم، عم ابيه، عن محمد بن على، عن عبدا ابى سعيد العصفرى – عن رجل – عن ابى الجارود قال : قال على بن الحسين – و ذكر مثله -.

[4].الدروس في الفقه الاماميه، شهيد اول، ج1، ص470

[5] کافي، ج1، ص341 و معجم الاحاديث، ج4،ص51

[6] أبان ابن تغلب کسي ااست که ريشه تفکراتش از امام باقر وامام صادق است زيرا بيش از 30000 حديث حفظ بوده است و وقتي ابان فوت شد امام فرمود:«إن موته أوجع قلبي »(موت او دل مرا به درد آورد) وايشان عراقي بود. هرگاه مدينه مي آمد اما م به او مي فرمود:«اي ابان براي مردم سخنراني کن دوست دارم ببينم که اين چنين پيرواني دارم(اُحب أن اري في شيعتکم مثلکم)» و هرکاه ايشان سخنراني ميکرد تمام سخنرانيها تعطيل مي شد.

[7].در بعضي روايات ه جاي بطشه سبطه آمده است.و في غيبة النعماني: يأتي على الناس زمان يصيبهم فيها سبطة يأرز العلم فيها كما تأرز الحية في جحرها فبينا هم كذلك إذ طلع عليهم نجم، قلت: فما السبطة؟قال: الفترة، إلى آخر الخبر

[8].مرآة العقول في شرح احبار آل الرسول،ج4،ص 51

[9]. مرآة العقول في شرح اخبار آل الرسول،ج4،ص 52

.

.

.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *