عده ای تحمل اجرای عدالت حضرت علی علیه السلام را نداشتند/ کسانی که امروز در افغانستان جنایت می کنند، پسماند مخالفان «عدالت» حضرت علی علیه السلام هستند؛ آیت الله نجم الدین طبسی در گفت وگو با شفقنا

 

شفقنا- آیت الله نجم الدین طبسی، با تأکید بر اینکه مخالفان حضرت علی علیه السلام تحمل اجرای عدالت علوی را نداشتند، گفت: حضرت علی علیه السلام دنبال اجرای عدالت و حق بودند، اما عده ای نمی خواستند زیر بار عدالت و حق بروند. لذا کسانی که با حضرت مخالف بودند، با «عدالت و عدل و حق» مخالفت کردند و باید جوابگو باشند و نتیجه مخالفت هایشان کشتارهایی است که امروز در افغانستان می شود. محصلین در افغانستان چه گناهی داشتند که در ماه مبارک رمضان باید این چنین پَرپَر شوند؟! کسانی که چنین ظلم می کنند و به کشتار مظلومان می پردازند، خروجی و پسماند همان کسانی هستند که با عدالت امیرمومنان علی علیه السلام جنگیدند و زیر بار عدالت نرفتند.

آیت الله نجم الدین طبسی در گفت وگو با شفقنا، به «عدل و عدالت» در نظام سیاسی و سیره حکومتی امیرمومنان حضرت علی علیه السلام اشاره و بیان کرد: اگر جامعه ای می خواهد آزاد باشد و زیر سلطه دشمنان، استعمارگران و چپاولگران نباشد، باید دستورالعمل ها و مطالب مورد تأکید حضرت علی علیه السلام را که به آنها اشاره خواهم کرد مدنظر و در سرلوحه برنامه های حکومتی خود قرار دهد.

وی ادامه داد: مرحوم علامه مجلسی در جلد ۷۴ بحار صفحه ۴۰۰ روایتی را از طریق شیخ صدوق از عامر شعبی که اتفاقا از دشمنان امیرالمومنین علیه السلام است نقل می کند. عامر شعبی می گوید: «تَكَلَّمَ أَمِيرُاَلْمُؤْمِنِينَ علیه السلام بِتِسْعِ كَلِمَاتٍ فَقَأْنَ عُيُونَ اَلْبَلاَغَةِ؛ امیرمومنان ۹ کلمه فرمودند که اوج قله بلاغت است و دیگران از گفتن چنین سخنان بلیغی عاجز هستند» یعنی هیچ انسان بلیغی در هر رده ای از بلاغت که باشد نمی تواند چنین سخن بگوید. «وَ أَيْتَمْنَ جَوَاهِرَ اَلْحِكْمَةِ؛ کلمات حکمت آمیز در هر سطحی باشد، به این کلمات حضرت علی علیه السلام نمی رسد»؛ «وَ قَطَعْنَ جَمِيعَ اَلْأَنَامِ عَنِ اَللِّحَاقِ بِوَاحِدَةٍ منهن؛ حضرت همه خلق را مأیوس کرد.» سه کلمه از این کلمات مربوط به «ادب»، سه کلمه مربوط به «مناجات» و سه کلمه مربوط به «حکمت» است.

وی به کلمات حضرت درباره «مناجات» اشاره و خاطرنشان کرد: حضرت علی علیه السلام به خداوند عرض می کنند: «إِلَهِي كَفَى بِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً؛ همین عزت برای من بس که بنده تو باشم. وَ كَفَى بِي فَخْراً أن تکون لی رباً؛ این فخر و سرافرازی برای من بس که تو خدای من هستی.»

استاد حوزه علمیه قم افزود: حضرت علی علیه السلام در ارتباط با حکمت می فرمایند: «قِيمَةُ كُلِّ اِمْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ؛ ارزش هر انسانی به اقدامات و خدماتی است که به جامعه عرضه می کند. وَ مَا هَلَكَ اِمْرُؤٌ عَرَفَ قَدْرَهُ؛ کسی که قدر و ارزش خود را بداند، هیچ وقت هلاک نمی شود. وَ اَلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ؛ شخصیت هر انسانی زیر زبانش مخفی است.» یعنی آنچه می گوید، حکایت از شخصیتش می کند. تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد.

آیت الله طبسی به سه کلمه حضرت در باب «ادب» اشاره و اظهار کرد: اگر امروز حکومت ها می خواهند آزاد باشند و زیر سلطه دشمنان نباشند، باید این کلمات حضرت علی را مدنظر قرار دهند، حضرت می فرمایند: «اُمْنُنْ عَلَى مَنْ شِئْتَ تَكُنْ أَمِيرَهُ وَ اِحْتَجْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَكُنْ أَسِيرَهُ وَ اِسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَكُنْ نَظِيرَهُ؛ اگر می خواهی بر افراد سروری و آقایی کنی باید به آنان احسان و نیکی کنی. به هر کس که محتاج و نیازمند باشی، اسیر او خواهی بود. اگر می خواهی هم تراز کسی باشی و در رتبه او قرار گیری باید از او بی نیاز باشی.

وی گفت: این خط مشی امیرمومنان علی علیه السلام است که در واقع اگر ملت ها و حکومت ها این اصول را سرلوحه برنامه های اجتماعی و اقتصادی خود قرار دهند، تحولی شگرف و اساسی برای مردم و حکومت ایجاد می شود.

استاد حوزه علمیه قم به «عدل و عدالت» در سیره حضرت علی علیه السلام اشاره و تصریح کرد: یکی از دلایلی که فتنه گران جنگ های داخلی به راه انداختند، عدالت حضرت علی علیه السلام بود. امام علی علیه السلام هیچ نقطه ضعفی نداشتند و تنها مشکل دشمنان و مخالفان حضرت با ایشان این بود که «چرا به عدالت رفتار می شود! حکومت های قبل به ما امتیاز، رشوه و حق السکوت می دادند. بدون اینکه خدمتی در جامعه و کاری برای مردم کرده باشیم، به ما چک سفید می دادند، اما حضرت علی علیه السلام که روی کار آمدند، فرمودند: «هر کس «حق» بر او سخت و تنگ است، دایره «ظلم و باطل» بر او تنگ تر خواهد بود.» هر کسی که از بیت المال زمین، پول یا امکاناتی را در اختیار دارد یا حتی با این پول کنیز خریده است، باید همه اینها را پس بدهد.»

وی بیان کرد: حضرت علی علیه السلام از بیت المال برای خودشان و اقوام درجه یک مانند فرزندان، نزدیکان و اطرافیان، ابدا امتیازی قائل نبود. روزی عقیل برادر حضرت علی علیه السلام درخواستی کرد و حضرت زیر بار نرفت. عبدالله بن جعفر برادرزاده و داماد امام علی علیه السلام، خدمت حضرت آمد و درخواست کمک کرد، حضرت قبول نکرد و برای اینکه به او تفهیم کند، فرمود: «مگر به من بگویی عمویت برود دزدی کند و از مال مردم به تو بدهد!» این نمونه ها و نمونه های بسیار دیگر نشان می دهد که حضرت از خودشان آغاز کردند و خودشان را با دیگران نسبت به بیت المال یکسان قرار دادند.

وی عنوان کرد: اگر با حضرت مخالفتی شده به این دلیل بود که چرا ایشان «عدالت» را اجرا می کنند. چرا از دید و زاویه عدالت به همگان نگاه می کنند و چرا به کسانی که به خیال خود سوابقی داشتند، بیشتر نمی دهند. زمانی طلحه و زبیر که در حکومت های قبل هیچ منصبی به آنان داده نشده بود، نزد حضرت آمدند و شکایت کردند و گفتند برای هر یک از ما حکمی صادر کنید و منصبی قرار دهید که حضرت هرچند ابتدا با درخواست آنان موافق کردند اما آن دو نفر چون گمان کردند حضرت علی رابطه خویشاوندی را مد نظر قرار داده و مناصبی را به آن دو واگذار کرده، از تصمیم خود منصرف شدند.

استاد حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه حضرت علی علیه السلام با کسی رودربایستی نداشتند، بیان کرد: زمانی خواهر مالک اشتر خود را به زحمت به شام می رساند و بر معاویه وارد می شود تا از مأمورینی که به مردم ظلم می کنند، شکایت کند. به معاویه می گوید: این مأمور را برکنار کن یا ما برای خودمان فکری کنیم. معاویه جمله «برای خودمان فکری کنیم» را تحمل نکرد و گفت: «ای زن! در حکومت من مرا تهدید می کنی! می خواهی دستور دهم همان مأمور تو را مجازات و زنده به گور کنند.» پس از این جملات معاویه، آن زن رو به نجف اشرف کرد و دو بیت شعر به این مضمون خواند: «سلام و صلوات خداوند بر روان پاک آن شخصیتی که در نجف اشرف به خاک سپرده شده و در واقع در آن قبر، عدالت به خاک سپرده شده است. علی علیه السلام کسی بود که همیشه با حق بود، قدمی از حق فاصله نمی گرفت و همیشه ایمان و حق در کنار او بود». معاویه گفت: مقصود تو کیست. گفت: مقصودم علی بن ابی طالب است. شبیه همین پرونده ای که نزد تو آوردم و از مأمورین تو شکایت کردم، برای من در دوران امیرالمومنین علی علیه السلام اتفاق افتاد و نزد حضرت برای شکایت رفتم. حضرت علی مشغول نماز بود و وقتی دید مراجعه کننده آمده، نمازش را زودتر تمام کرد و با مهربانی رو به من کرد و فرمود: امرتان چیست؟ گفتم: کسی را که فرستادی به ما زور می گوید. حضرت گریه کردند و دست به سوی آسمان برداشتند و گفتند: خداوندا من به اینان نگفته ام که به مردم زور بگویند و ظلم کنند، از آنان نخواستم که حق را ترک کنند. سپس حضرت برگه ای آوردند و حکم عزل او را نوشتند و این برگه را مُهر و موم نکردند (یعنی به اصطلاح سری و فوق سری نبود) و به دست آن زن دادند و گفتند این نامه را به آن مأمور بدهید و اموال نزد او به امانت باشد، تا شخص دیگری را منصوب کنم. آن زن خطاب به معاویه گفت: «امیرالمومنین علی علیه السلام با رأفت و عطوفت با مردم برخورد می کرد و کسی که به مردم زور می گفت را از کار برکنار کرد. و این هم برخورد توست (معاویه) که یک ظالم را فرستادی و به ما زور می گوید و وقتی به تو اطلاع می دهم، ناراحت می شوی و دستور می دهی با من برخورد تندتری کنند.» معاویه دستور داد برای او بنویسید که مأمور به او زور نگوید. آن زن گفت: نه فقط برای خودم بلکه از طرف همه قبیله ام آمده ام، یا عدالت را برای همه اجرا می کنید یا من هم نمی خواهم. اینجا بود که معاویه بسیار ناراحت شد و گفت: جرأت چنین سخن گفتن با حکومت و حاکمان را علی به شما یاد داد. و سپس دستور داد آنچه این زن می گوید را برایش انجام دهند.

آیت الله طبسی با بیان اینکه سه جنگ در دوران حکومت حضرت علی علیه السلام ناشی از عدم تحمل اجرای عدالت بود، اظهار داشت: امیرالمومنین علی علیه السلام در سرتاسر دوران حکومت و زندگی شان نمی گویم که با حق بود بلکه حق با ایشان بود. «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ» هر طرف علی علیه السلام می رفت، حق هم همان طرف بود، لذا جنگ جمل را همان فتنه گرانی راه انداختند که اموال چهار استان را غارت کرده بودند و خرج جنگ و فتنه گری کردند. نتیجه جنگ جمل، جنگ صفین بود که آن هم به این خاطر بود که انسان هایی در شام حاکم بودند که لیاقت حکومت بر مردم را نداشتند، عادل و صالح نبودند و حضرت بنای حذفشان را داشت، ولی آنان پافشاری کردند و فتنه گری به راه انداختند. جنگ خوارج نیز خروجی جنگ صفین بود که اخلالگران و فتنه گران پس از کشتار بسیار، حرف های حضرت را نپذیرفتند و ادعا کردند که می خواهند طبق آنچه قرآن می گوید، عمل کنند، عده ای نیز فریب این افراد را خوردند و تحت تأثیر تبلیغاتشان قرار گرفتند و جریان انحرافی خوارج را به راه انداختند. بنابراین این سه جنگ، زاییده این است که حضرت دنبال اجرای عدالت و حق بود و اینان نمی خواستند زیر بار عدالت و حق بروند وگرنه هیچ کسی نقطه ضعفی از امیرالمومنین و حاکمیت و حکومت حضرت پیدا نکرد.

وی گفت: زمانی که عبیدالله بن عمر نزد معاویه پناهنده شد، از او خواستند بالای منبر برود و نقاط ضعف حضرت علی و حکومت ایشان را برشمرد و آنان اقدام به اطلاع رسانی عمومی این نقطه ضعف ها کنند، اما پسر عمر بن خطاب نتوانست و گفت: «علی علیه السلام بدی ندارد، من چه بگویم».

آیت الله طبسی بیان کرد: کسانی که با حضرت مخالف بودند، با «عدالت و عدل و حق» مخالفت کردند و باید جوابگو باشند و نتیجه مخالفت هایشان کشتارهایی است که امروز در افغانستان می شود. محصلین در افغانستان چه گناهی داشتند که در ماه مبارک رمضان باید این چنین پَرپَر شوند؟! کسانی که چنین ظلم می کنند و به کشتار مظلومان می پردازند، خروجی و پسماند همان کسانی هستند که با عدالت امیرمومنان جنگیدند و زیر بار عدالت نرفتند. امیدواریم به زودی دنیا با حق و حقیقت و با آل محمد علیه السلام آشنا شود و از این اوضاع و مشکلات رهایی پیدا کند. و معتقدیم رهایی واقعی با ظهور منجی عالم بشریت امام زمان علیه السلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف محقق خواهد شد ان شاء الله.

به مناسبت چهل و سومین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، استاد نجم الدین طبسی، از اساتید برجسته حوزه علمیه قم با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید به گفتگو پرداخت.

این عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در ابتدای گفتگو خاطرنشان کرد: در آستانه سالروز پیروزی انقلاب اسلامی هستیم و به همه ولایت مداران تبریک می گویم و از خداوند متعال می خواهیم همه عزیزانی که در این راه جان عزیزشان را فدا کردند، بر سر سفره نبیّ مکرم صلی الله علیه و آله و سلم  قرار بدهد.

استاد نجم الدین طبسی در ادامه بیان کرد: در این راه، حضرت امام خمینی رحمت الله علیه با خون دل، ولی با قدرت، اطمینان کامل به پیروزی و نصرت وارد میدان شد و با تحمل مشکلات فراوان، اما الحمد لله پیروز شد. در این راه، فقهاء و مراجع معظّم کمک کردند و اساتید و طلاب و مردم همراهی و پشتیبانی کردند. مردم شریف در این راه بسیار سختی کشیدند؛ یک سال، بازار قم تعطیل و یک سال اعتصاب بود. خیلی از وقایع را نمی دانید که و نمی دانید چه هزینه هایی متحمل شدیم تا این نهضت الحمد لله به موفقیت و پیروزی رسید.

وی افزود: این انقلاب به پیروزی رسید و تثبیت شد؛ دیگر باقی آن با شما است که بتوانیم حفظ کنیم. و بدانید که حفظ نوامیس، حفظ اعتقادات، حفظ کشور ما ، امروز در گرو حفظ این نظام است. اگر خدای نخواسته، خللی وارد بشود، احساس ضعفی بکنند، «دیگر نه از تاک نشانی می ماند و نه از تاکنشان» ولی امیدوارم دشمنان، آرزوهایشان را به گور ببرند.

مدیر مؤسسه ولاء صدیقه کبری سلام الله علیها خاطرنشان کرد: چهل و سه سال است که این نظام الحمد لله هست، با وجود مشکلات فراوان، مشکلاتی که هر کدام از آنها کافی بود تا یک نظام را از پا در بیاورد. و این، اراده خداوند عزّ وجلّ بود و خواست ولیّ امر امام عصر روحی فداه بوده است که این بارقه امید زده بشود. چه توطئه ها و چه برنامه هایی را پشت سر گذاشتیم. جنگ تحمیلی واقعه کمی نبود. بعثی ها با هماهنگی سعود و اعراب به کشور ما حمله ور شدند؛ همان کسانی که به داعش هم کمک می کردند. بسیاری از فرزندان کشور ما را در بمب های شیمیایی از بین رفتند، در حالی که پول هایش را امثال عربستان می دادند که یک قلم از کمک هایشان 100 میلیارد دلار بوده است.

وی اضافه نمود: آنها با شاه مشکل نداشتند؛ بلکه با امام خمینی و با نظام اسلامی مخالفت داشتند و معتقد بودند، هر که می خواهد بیاید و برود، اما «اسلام» و «تشیع» نباشد؛ اما به رغم خواست دشمن بر نابودی انقلاب، این انقلاب هست و تثبیت شد. در این جنگ آرزوی صدام این بود و البته بر طبق محاسبات ظاهری اینگونه بود، که به سرعت به پیروزی دست پیدا کند؛ صدام درباره خرمشهر مصاحبه کرده بود و در میانه مصاحبه جلسه را ترک کرد. از و پرسیدند: بقیه مصاحبه را انجام نمی دهید؟ پاسخ داد: باقی مصاحبه در تهران انجام می دهیم. یعنی یقین داشت که فردای آن روز تهران است. و این یقین به پشتیبانی قدرت های بزرگ و همین دشمنانی که امروز هم در مقابل ما هستند. اما «یدالله فوق أیدیهم»

استاد نجم الدین طبسی خاطرنشان کرد: بزرگان و شخصیت های والایی در این راه فدا شده اند. از خداوند متعال می خواهیم مسئولینی که واقعا مخلصانه برای خدمت به این مردم اراده دارند، و نگاهشان به خارج نیست، آنها را موفق کند؛ و رهبر معظم انقلاب ما را حفظ کند.

وی افزود: این انقلاب را مردم به وجود آوردند، به اتکال به خدا و در سایه ولی فقیه و تا به امروز هم این انقلاب را به اراده خدا و عنایت ولی نعمتمان ولی  عصر ارواحنا فداه، مردم حفظ کرده اند. و در این بیش از چهل سال شاهد بودیم برخی از کسانی که حتی در مسئولیت هم بودند، تلاش برای ساقط کردن این نظام داشتند؛ اما به اراده خدا و در صحنه بودن مردم، این اتفاق نیفتاد. و البته آبرویشان رفت و نتوانستند بمانند؛ به خارج رفتند تا به اربابانشان بگویند ما تلاشمان را کردیم، ولی نتوانستیم مأموریت را به پایان برسانیم.

این استاد برجسته حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: عده ای شکل اپوزوسیون به خود می گیرند و می خواهند کارهای خلاف خودشان را به رخ دیگران می کشند و طلبکارانه وارد شدند؛ از خداوند متعال می خواهیم اگر اینها قابل هدایت هستند، آنها را هدایت کند؛ و الا ریشه فساد و مفسدین را بکّند.

وی اضافه نمود: بگذارند مردم راحت باشند. کشور خودمان است. همه گونه امکانت هم در آن است. دشمن از ما می ترسد؛ در سابق همه چیز وارداتی بود؛ اما امروز اینچنین نیست؛ یعنی تحول بزرگی شده است؛ که این تحول به نام دین بوده است. و باید این نظام را نگاه داریم. روی ما حساب می کنند. برنامه چینی و توطئه ها همه برای آن است که این نظام را از اقتدار بیاندازند؛ و الحمدلله تمام این توطئه ها عکس عمل کرد و اقتدار خود آنها بوده است که از پا افتاده است.  هر چه تلاش کردند که ما را از اقتدار بیاندازند، خودشان افتادند.

استاد نجم الدین طبسی خاطرنشان کرد: از خدای متعال می خواهیم که سایه این انقلاب را بر سرِ ما مستدام بدارد؛ سایه رهبر را بر سر ما مستدام بدارد؛ سایه این مردم عزیز و خوب را برای ما مستدام بداند و کسانی که دانسته یا نادانسته می خواهند به این انقلاب ضربه بزنند، اگر قابل هدایت هستند، هدایت کند؛ و الا اگر قابل هدایت نیستند، به حق امیرالمؤمنین علیه السلام سربنیستشان کنند. و الحمدلله ربّ العالمین

لینک خبر: https://www.neshasteasatid.com/node/7391

عکس خبر مصاحبه

مصاحبعکس خبر مصاحبهه آیت الله نجم الدین طبسی با مجله پاسدار اسلام – فروردین ماه ۱۴۰۰

 

دانلود pdf :

مصاحبه آیت الله طبسی با مجله پاسدار اسلام-فروردین 1400

مقدمه: سالروز تخریب بارگاه ملکوتی اهل بیت نبوت، و هتک حرمت مراقد امامان معصومین در بقیع، عاشورای دوم است و باید مسلمانان جهان به ویژه شیعیان مراتب نفرت، انزجار خود را از عاملان این جنایت به گوش جهانیان برسانند، حدود ۱۰۰ سال پیش لشکر جهل و ضلالت، در هشتم شوال، با بیل و کلنگ نصب و عداوت به حرم شریف ائمه چهارگانه و دیگر وابستگان خاندان رسالت در بقیع یورش برده و آنها را با خاک یکسان کردند؛ بار دیگر عمل زشت و نفرت بار متوکل عباسی را در تخریب گنبد و بارگاه حسینی و شخم زدن زمین آن را تکرار کردند. این سنت گنبد و بارگاه سابقه قدیم دارد. از زمان نبی اکرم (پیامبرصلی الله علیه و آله) و صحابه و تابعین، بنا و ساختمان داشته است. داعش همان حکومت آل سعود است. کارهایی که امروز داعش انجام می دهد، دیروز آل سعود انجام داده بود.

به همین جهت آیت الله نجم الدین طبسی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در یک گفتگو اختصاصی به تبیین فاجعه غم انگیز سالروز تخریب بارگاه ملکوتی قبور ائمه اطهار پرداخت.

تخریب قبور از چه زمانی شروع شد؟

در دوران عبدالعزیز بود که تخریب گنبدها و اماکن متبرکه شروع شد؛ در جده، قبر حضرت حوا(سلام الله علیها) و گنبد و بارگاهش را تخریب کردند و الآن متأسفانه مخروبه است. در مکه گنبدهای حضرت عبدالمطلب، ابوطالب و حضرت خدیجه(سلام الله علیها) همه تخریب و ویران شد. در مدینه اولش تست کردند و شروعش با قبر حضرت حمزه(سلام الله علیه) و مسجدش بود. اما برای جسارت به بقیع عصا به دست حرکت کردند. در سال 1344 (ه.ق) یکی از علماء به نام شیخ عبدالله بن بُلَیهد وارد مدینه شد و مأموریت او این بود که از علما فتوا برای تخریب بقیع را بگیرد،  با استفتائی از مفتیان مدینه، حکم تخریب قبور را دریافت کرد. این شخص مرموزانه سؤال می کند و جوابش را در سؤالش دیکته کرده است. او می گوید: « نظر علماء در ساختن قبور و اتخاذ آن به عنوان مسجد چیست؟ اگر جایز نیست و ممنوع است و از آن نهی شده، آیا تخریب آن واجب است؟ نماز خواندن در آن ممنوع است؟ ساختن این موقوفات چون بقیع، غصب شمرده نمی شود؟ حق مردم غصب نشده است؟» و بالأخره با شمشیر، تهدید و ترساندن علماء، آن چیزی که خودشان می خواستند را گرفتند که جایز نیست و نهی شده و باید تخریب صورت بگیرد.

تاریخچه ای از جریان تخریب بارگاه ملکوتی بقیع بیان کنید.

هدم قبور بقیع و جسارت به مراقد متبرکه در دوره سوم حکومت قرون وسطایی آل سعود اتفاق افتاد. آنها فراز و نشیب هایی داشتند. یک بار صعود یک بار سقوط و این دوره سومشان بود که با کمک کویت، عبد العزیز پسر عبدالرحمن سال 1319 روی کار آمد و امور را به دست گرفت و شاید یکی از طولانی ترین حکومت های حاکمان وهابی همین عبدالعزیز بود که از سال 1319 تا 1373 حاکم بود و دراین دوره چه جنایاتی اتفاق افتاد. در همین دوران عبدالعزیز بود که درگیری و کشتار قبیله حرب که همه از اهل سنت بودند و غارت آن طائفه اتفاق افتاد؛ بعضی ها فکر می کنند که مشکل وهابیت با شیعه است در حالی که اینگونه نیست و وهابیت با امت اسلامی مشکل دارد؛ دوران عبد العزیز یکی از خشن ترین دوران های این حکومت قرون وسطایی بود، در این دوران بود که هزاران حاجی یمنی را کشتند. آن جمعه سیاه که سال 66  در زمان امام خمینی(قدس سره) که صدها حاجی را کشتند و هزاران نفر را مجروح کردند، این چیز جدیدی نیست. در سال 1321 یعنی 121 سال قبل همین حکومت قرون وسطایی، هزاران نفر از حاجیان یمنی را کشتند. در همین دوره بود که به طائف حمله کردند؛  طائف یک شیعه هم ندارد وهمه از اهل سنت هستند. دو هزار نفر از آنها را کشتند.  شکم تعداد زیادی از زنان باردار را پاره کردند و جنین ها را در خیابان ها ریختند. به شرق اردن حمله کرده و آن جا را غارت کردند که البته با شکست مواجه شدند. تسلط بر مکه پیدا کردند، و در آن سال حج تعطیل شد و چه جنایت هایی در مکه اتفاق افتاد. با این که مکه حریم دارد، حرم است و حرمت دارد حتی به کبوتر نمی شود دست زد یا مجرم اگر به مکه آمد و به حرم پناه گرفت حق قصاص نیست تا زمانی که در آن جاست. و آنها به مکه آمدند و تعداد زیادی را کشتند. و بعد از آن اعلام کردند که جشن گرفتن برای تولد (پیامبرصلی الله علیه و آله) ممنوع است، زیارت قبور ممنوع است و حبس و جریمه دارد.

آیا استعمار هم در این جریان نقش دارد؟

در همین دوران بود که پیمانشان با انگلستان شروع شد. البته ما دل پُری از حکومت عثمانی داریم. آنها به حله حمله کردند و تعداد زیادی از جوانان را کشتند و زنان را با خود بردند. در عین حال یک حکومت به ظاهر اسلامی بود و وقتی که با انگلیس و غربی ها درگیر شدند، علمای شیعه فتوا به دفاع و کمک به عثمانی ها را دادند و چقدر جوانان شیعه به جبهه رفتند و چقدر به شهادت رسیدند. این حکومت را انگلیس با کمک آل سعود، متزلزل سپس متلاشی کرد. این باید نوشته شود که یک حکومت به ظاهر مسلمان را چه کسی نابود کرد. این قرارداد ها بسیار ذلیلانه بود. البته می شود گفت آنها قرارداد نبود بلکه تفهیم و تحمیل خواسته ها  بود، امر بود. عبدالعزیز در نماز جمعه شرکت کرد و گفت: «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» و آن را تطبیق بر انگلستان کرد و قراردادهای ذلیلانه بسیار بین انگلستان و این حکومت قرون وسطایی بسته شد و از آن در خطبه تجلیل کرد.

آیا اعتراضی هم به این جریان شد؟

جنایت تخریب بقیع در 8 شوال سال 1344 به دستور عبدالعزیز رخ داد و در پی آن اعتراضات جهانی شروع شد. دانشگاه ها، حوزه ها، مراکز علمی، بازارها و… تعطیل شد که البته عمده آن در عراق بود. روزنامه ها اعتراض کردند. در قضیه تخریب بقیع، شیعه و سنی اعتراض کردند. محمود گیلانی اعتراض کرد و گفت ساختن گنبد با سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) هیچ منافاتی ندارد. زیرا پیامبر(صلی الله علیه و آله) در حجره عایشه که دیوار و سقف داشت، دفن شد. بوسیدن ضریح از باب دوست داشتن آن شخص مشکل ندارد؛ علمای شیعه هم مثل صدرالدین صدر، اشعاری را سرودند که در واقع این اشعار، هشدار بود که اگر در آن روز به این هشدارها توجه می کردند، ما امروز گرفتار داعشی های آل سعود نبودیم که مدارس مسلمین را در افغانستان و برنامه ریزی شده منفجر کنند که در انفجار اول دانش آموزان را بکشند و در انفجار دوم کسانی که به کمکشان آمده اند و انفجار سوم هم کسانی که فرار کردند.اگر آن روز، آن جنایات را جدی می گرفتیم و آنها را از مناصبشان خلع می کردیم، امروز گرفتار اسرائیل نبودیم. اسرائیل روی دیگر آل سعود است.

مبانی آنها چیست؟ آیا براساس فقه است؟ یا اینکه کاسه ای زیر نیم کاسه است؟

قطعاً براساس فقه نیست و براساس حِقد  است. براساس کینه نسبت به اهل بیت عصمت(علیه السلام) است. چون اجداد آنها را اهل بیت(سلام الله علیهم) گوشمالی دادند. اما وهابیت براساس یک قالب که مثلا جایز نیست و حرام است و… عمل می کنند.

مستند تخریت قبور بقیع که وهابیت انجام داد چیست؟

وقتی از وهابیت سوال راجع بعضی از مسائل می شود از قرآن دلیل می آوردند اما راجع به تخریب قبور حتی یک دلیل از قرآن هم ندارند. چرا از استدلال به قران اعراض می کنند؟ چون دلیل ندارند و بالعکس قرآن علیه وهابیت است. آیه 21 سوره کهف می فرماید:« قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا؛ همین هایی که می گویند بنا بر قبور جایز نیست، قرآن می فرماید: آنها همین کار را کردند و در حالی که قرآن آنهارا توبیخ نکرد یعنی تأییدشان کرد.

بالأخره استدلال وهابیت چیست؟

گاهی استدلال می کنند به «خیرُالقرون» می گویند پیامبر(صلی الله علیه و آله)فرموده اند بهترین قرن ها، اول قرن من بعد قرن دو و سه، حال که بنای گنبد در این سه قرن نبوده است، این استدلال وهابیت است که در جواب می گوییم اتفاقا ساخت گنبد و بنا در همین قرون بوده است. که قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) که در حجره بود و دیوار و  سقف داشت و سپس گنبد برای آن ساخته شد، در فتح شام که خود خلیفه دوم به شام رفت و آنجا را فتح کرد، قبر حضرت یوسف، اسحاق(سلام الله علیهما) و دیگران در آنجا بود و بر آن، ساختمان بود و آنها دیدند و تخریب هم نکردند. در همان خیرالقرونی که شما استدلال می کنید، پس استدلال به خیرالقرون که علیه خودشان شد. سپس وهابیت استدالال به اجماع می کنند که اجماع هم برخلاف است و استدلال به احادیث می کنند.

به چه حدیثی استدلال می کنند؟

استدلالشان یک حدیث از ابی الهیاج است، وهابیان از حدیث ابی الهیاج استفاده کرده اند که تخریب قبور و مسطح کردن آن با زمین واجب است و به عبارت «لاقبرا مشرفا الا سویته: یعنی قبر بلندی نباشد مگر آنکه آن را مساوی و برابر با زمین قرار دهی» استناد کردهاند درحالی که اینگونه نیست، معنای صحیح حدیث این است که قبوری که روی آنها مسطح نیست و مانند کوهان شتر دارای ارتفاع است باید مسطح شوند! جالب این است که مذاهب فقهی اهل سنت معتقدند مسطح بودن قبر مستحب است و تنها مذهب شیعه جعفری نیست که معتقد است مستحب است قبر در عین بالاتر بودن از سطح زمین، روی آن مسطح باشد! بنابراین روایت نمی گوید قبرها را خراب کن و با زمین مساوی قرار بده بلکه میگوید روی قبرهایی را که مسطح نیستند و دارای قوس میباشند مساوی قرار بده و این هیچ ارتباطی به تخریب قبور ندارد و قسطلانی در«ارشادالساری» و نووی در«المجموع» تصریح دارند.

بعد از واقعه تخریب، علما اهل سنت یا علما شیعه برای مواجهه با این جریان فکری آیا اقدامی انجام دادند یا نه؟

نامه های فراوانی از عراق برای تحریک مشاعر حکومت ها ارسال شد و اصولا کار وهابیون برخلاف نظر مسلمین بود و اظهار خشم کردند و عکس العمل نشان دادند و صدها کتاب علیه آنها نوشته شد، چون کارشان با واقعیت اسلامی نمی سازد.

نسبت وهابیت با انگلیس چیست؟ آیا وهابیت یک فرقه از فرق اسلام هست یا این که یک گروه سیاسی می باشد؟

ما یک بار با آنها بحث می کردیم و می گفتیم شما باید اول اسلام خودتان را ثابت کنید؛ یک بار یکی از آنها برای بنده  و برای برخی از مراجع معظم نامه ای نوشت که گفته بود شما موارد اختلاف وهابیت با کلمات ائمه را با سند های صحیح بیان کنید؟ در جواب گفتم شما اول بیایید اسلام خود را ثابت کنید چون امثال ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب مطالبی می گویند مورد رد علماست و این ها یک حزب نفوذی هستند و خود را به اسلام نسبت می دهند، چون مکه و مدینه برگ برنده آنهاست. اینها تظاهر به اسلام می کنند و ادعا می کنند اسلام حقیقی پیش ماست ولی واقع مطلب این است که آنها در اولیات اسلام هم مانده اند. این کدام اسلام هست که به آنها اجازه کشتن مسلمانان را می دهد و باورهای آنان با مبانی دین تغایر دارد.

چرا وهابیت اصرار دارند خودشان را سلفی جا بزنند؟

وهابیت می گوید ما تابع سلف هستیم و دین پیش ماست. سلف صالح اما واقع مطلب غیر از این هست یعنی مثلا مسأله توسلات، استغاثه ها و… برخلاف آنهاست. عده ای از علمای بزرگ کشور سودان آمده بودند پیش ما و بنده مواردی که وهابیون مخالفت کرده اند با  سنت رسول الله (پیامبرصلی الله علیه و آله) و مخالف وهابیت با صحابه، مخالفت وهابیت با سلف و…  را برای آنها شمردم و همه آنها تعجب کرده بودند و می گفتند ما اصلا اینها را نمی دانستیم  اگر این مسائل در به دست ما برسد ما در آفریقا در برابر آنها می ایستیم و ایستادند. وهابیون ادعا می کنند که ما سلف هستیم ولی عملا خلاف سلف عمل کردند.

علت این که وهابیت احساس قدرت سیاسی می کند چیست؟ و راه های مقابله با آن چیست؟

اولاً به خاطر این که آنها خودشان را تحت الحمایت قدرت های بزرگ بویژه آمریکا می دانند و ثانیا نفت دارند؛ از همه مهم تر اینکه قبله مسلمین در دست آنهاست یعنی همه به آنها محتاجند و آنها به کسی احتیاج ندارند. راهکار مقابله، اولا تبیین حقایق است؛ ما امروز یک نظام قدتمند را داریم و تبیین حقایق محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله) وظیفه ماست. رسانه های ما باید پیش قدم بشوند و این نسل مطلع بشوند که قضیه بقیع چه بوده است. این نسل باید بداند که در سال 1216 وقتی وهابیون به کربلا حمله کردند چه کردند. حدود 20 هزار شیعه را سربریدند. حتما باید اطلاع رسانی شود و ملاحظات سیاسی را کنار بگذارند و در حفظ اعتقادات و تبیین چهره نفاق با قدرت وارد شوند ان شاءالله.

ادامه مطلب

ادامه مطلب

به بهانه سالروز ولادت امام عسکری(ع) و در گفت‌وگو با آیت‌الله نجم‌الدین طبسی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم این کتاب حدیثی و تفسیری را مورد بررسی قرار دادیم که در ادامه می‌خوانید.

ادامه مطلب

عضو جامعه مدرسین گفت: چرا برخی که اطلاع کافی و تخصص ندارند مطلبی را در رسانه می گویند و آدرس غلط می دهند و علما را ناچار به پاسخ دادن به شبهه و بیان حقایق می کنند؟

ادامه مطلب

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درباره سرداب مشهور سامرا گفت: این سرداب، محل ولادت امام زمان (عج) است و قداست خاص خود را دارد، اما متن مُتقنی درباره آغاز غیبت آن حضرت از این سرداب نداریم. ادامه مطلب