با توجه به اینکه در بعضی روایات، خروج دابة الارض یکی از علائم ظهور است ما ناچار شدیم که اولاً به آیه شریفه نظري بيندازيم وبعد روایات را مورد بحث قرار دهیم.در مورد روایات، گفتیم که روایات متعددی داریم که طبق مضامين آنها تطبیق بر امیرالمؤمنین شده است که باید بررسی شوند. چون بعضی از بزرگان اطلاق کلمه دابه «که ما یصدق علی الشی علی الارض» هر چه روی زمین راه می‌رود) را بر امیرالمؤمنین دون َشأن ایشان می‌دانند و می‌گویند نامیدن حضرت به دابه، خلاف ادب و جسارت است واز این گونه روایات پرهیز می‌کنند.

ما می‌خواهیم بررسی کنیم که این سنخ روایات چقدراعتبار سندي و دلالت دارد..سه روایت در جلسه قبلی بررسی کردیم.

روایت چهارم

روایتی است که مرحوم ابن‌بابويه قمی در تفسیرشان ذیل آیه دابه، از پدر بزرگوارشان از ابن ابی عمیر از ابو بصیر از امام صادق نقل میکند:

در تفسير قمى در ذيل آيه” وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ…” مى‏گويد پدرم از ابن ابى عمير، از ابى بصير، از امام صادق روايت كرده كه فرمود: ” حضرت رسول خدا به امير المؤمنين برخورد و او را در مسجد خوابيده ديد، بدين حال كه مقدارى ريگ و خاك جمع كرده و سرش را روى آن گذاشته، حضرت با پاى خود حركتش داد و فرمود: برخيز اى دابة الارض! مردى از اصحاب عرضه داشت: يا رسول اللَّه آيا ما هم مى‏توانيم رفقاى خود را به اين نام بناميم؟ فرمود: نه به خدا سوگند، اين نام جز براى او نيست و او همان دابه‏اى است كه خداى تعالى در كتابش در باره او فرمود: ” وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ”.

آن گاه فرمود: يا على! چون آخر الزمان مى‏شود، خداى تعالى تو را در بهترين صورت بيرون مى‏كند، در حالى كه با تو است وسيله داغ نهادن و دشمنان خود را با داغ، نشان مى‏كنى.»[1]

بررسی سند

این روایت مشکل سندی ندارد. امکان نقل پدر علی بن ابراهیم (ابن هاشم) از ابن ابی عمیر محل بحث نيست. و مقام خود ابراهیم بن هاشم فوق وثاقت است اما در سند نقل او از ابن ابی عمیر بحث است که این گونه نقل، حدود سه هزار روایت هم است..زیرا ما در تاریخ دو تا ابن ابی عمیر داریم یکی زمان امام صادق از دنیا رفت ودیگری آن کسی که معروف است زمان امام کاظم و امام رضامی زیسته است.

روایت پنجم

نظیر همین روایت (که مصداق دابه حضرت علی است)که در تفسیر قمی روایت بدون سند از عمار است قدافسدت قلبی در تفسیر قمی آمده است.[2]

…. قال أبو عبد الله ع قال رجل لعمار بن ياسر يا أبا اليقظان آية في كتاب الله قد أفسدت قلبي و شككتني قال عمار و أي آية هي قال قول الله: وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ، الآية فأي دابة هي قال عمار و الله ما أجلس و لا آكل و لا أشرب حتى أريكها: فجاء عمار مع الرجل إلى أمير المؤمنين ع و هو يأكل تمرا و زبدا، فقال له يا أبا اليقظان هلّم فجلس عمار و أقبل يأكل معه، فتعجب الرجل منه، فلما قام عمار قال له الرجل سبحان الله يا أبا اليقظان حلفت أنك لا تأكل و لا تشرب و لا تجلس حتى ترينيها، قال عمار قد أريتكها إن كنت تعقل‏ » [3]

بررسی سند

نقل ابراهيم بن هاشم از ابی عمیر اشکال ندارد اما اشکال در نقل خودکتاب تفسیر قمی است سه اشکال

  1. واسطه در نقل 2. اختلاط 3. شذوذ
  2. نقل : که توسط ابوالفضل عباس ابن محمد بن قاسم که هیچ نامی در کتب رجالی از او نیامده است، البته نامش ونام پدرش و جدش در کتب انساب مجدی و عمده الطالب آمده است. (بعضی از معاصرین می‌فرمایند امامزاده است)که ما امامزادگان را مورد جرح وتعدیل قرار نمی دهیم.الا اینکه ایشان مجهول ومهمل است بالاخره تمام تفسیر از این طریق است
  3. اختلاط: نکته دیگر همین عباس بن محمد قاسم دو نقل دارد بعضی از قمی و بعضی دیگر از ابو جارود از امام باقراست یعنی همه کتاب متعلق به قمی نیست.حال ابو جارود کیست؟کوفی وزیدی است (بعضی می‌گوبند امامی است) وطریق به اباجارود کثیر بن عیاش است که ضعیف می‌باشد.پس اختلاط دارد.به همین علت یعضی می‌گویند«ان الاعتماد علي هذا التفسير بعد هذا الاختلاط مشکل جدا »[4].ولی در این دو روایت مذکور این مشکل نیست چون قابل بررسی است که از امام صادق از قمی است یا از ابالجارود.
  4. شذوذ: اشکال بعدی نقل شذوذات است که بعضی ازقسمتهای آن شذوذ است «اعتماد علی هذا التفسیر بعد الاختلاط مشکل مع ما فیه من الشذوذ من المتون»[5]

مرحوم خویی: هر کسی كه در تفسیر قمی است ثقه است ]نظر ما هم تا مدتی همین بود تا به مشکلی رسیدیم و برگشتیم.[

دلالت

این دو روایت از تفسیر قمی آیه دابة الارض بر حضرت علی تطبیق شده و که در روایت اول پیامبر تطبیق میدهد ولی در روایت دوم عمار تطبیق می‌دهد.

شاید عمده روایات که دابة الارض را بر امیرالمؤمنین تطبیق می‌دهد همین روایا ت است وصرف نظر از سند این روایت این تطبیق مربوط به رجعت می‌شود و ربطی به ظهور ندارد

روابت ششم

روایت بعدی روایت کراجکی در کنز الفوائد

عن محمد بن العباس عن جعفر بن محمد الحسین عن عبدالله عن مفضل بن صالح عن (ابی جمیله عن جابر عن ابو عبدالله جدلی قال «دخلت علی علی یوما فقال انا دابة الارض »

بررسی سند

جعفربن الحسین: مهمل است[6]

مفضل بن صالح همان ابو جمیله است كه در مورد ایشان تضعیف نجاشی در معجم نقل شده [7] و بعضی با روشها و طرق دیگر خواسته‌اند ايشان را توثیق کنند که آن طرق عبار تست از

ا. وقوع در اسناد کامل الزیارت (که ما قبلا این مبنا را داشتیم وبعد از آن برگشتیم مانند آقای خویی)

2.روایت اجله (این مبنا را بر فرض که بپذیریم با تضعیف نجاشی تعارض دارد.)

پس این روایت هم اشکال سندی دارد

روایت هفتم

باز کراجکی در کنز نقل کرده «حدثنا عن احمد الحاتم عن اسماعیل بن اسحاق راشدی عن خالد بن محمد عن عبدالکریم بن یعقوب عن جابر جعفی عن جابر بن یزید عن ابی عبدالله جدلی «دخلت علی علی بن ابیطالب الا احدثک ثلاثا قبل ان یدخل علیّ وعلیک عن ثلاثا قلت بلی قال علی: انا عبدالله وانا دابة الارض الا اخبرک بانف المهدی

روزی بر امیرالمؤمنین  داخل شدم ایشان فرمودند: آیا می‌خواهی چند مطلب خصوصی به تو بگویم؟گفتم : بله یا امیرامؤمنین.فرمود: من عبدالله و دابة الارض هستم.

راوی این دو روایت ازعبدالله جدلی است که در مورد او بحث است و صرف نظر از او در مورد اسماعیل اسحاق راشدی هم محل بحث است که مهمل است[8]

روایت هشتم

عن ابن نباته عبیدالله بن ناصح عن حسین بن علوان عن سعد بن طریق «دخلت علی امیر المؤمنین و هو یاکل خبزا و خلا و زیتا[9] فقلت یا امیر المومنین….»

روزی بر حضرت علی وارد شدم در حالی که ایشان مشغول خوردن نان و سرکه و روغن بودند از ایشان پرسیدم تفسیر این آیه «واذا وقع القول…» چیست واین دابه منظور کیست؟ فرمود «همین که الان مشغول خوردن خبز و زیت است.» يعني خودم هستم

اصبغ ابن نباته : با توجه به تضعیفاتی که از طرف مقابل ـ‌ در رجال اهل سنت ـ دارند من در مورد اعتبار و توثيق ایشان تأملی ندارم.من تعجب می‌کنم انها با این که صحابه را در درجه اول و تابعین را در درجه دوم اعتبار، قرار می‌دهند ولی وقتی به ایشان می‌رسند او را تضعيف كرده و می‌گویند ایشان خیلی محب حضرت علی است وحرفهای عجیبی از علی می‌گوید.حال حرفهای عجیب ایشان چیست ؟فضایل مولی را می‌گویدوایشان اول کسی بودند که مقتل الحسین را نوشته وخودش در آن زمان در زندان بودند.[10]

حسین بن علوان: به نظر نجاشی عامی است و توثیق ندارد لذا بعضی می‌گویند ضعیف است یا به یک شرط حسن است وآن اینکه ثابت شود ایشان تقیه می‌کرده است.پس سند این روایت هم درست نشد.

پس: شخصیت اصبغ بن نباته را قبول داريم به خصوص با توجه به کلمات عامه در مورد او که محبت و ولایت امام را بر او اشکال می‌گیرند نسبت به ایشان تأملی نیست اما در حسین بن علوان به تصریح نجاشی عامی است و توثیق ندارد و نهایتا اگر تقیه اش ثابت بشود حسن او ثابت می‌شود

روایت نهم

کراجکی آنرا نقل کرده و به معصوم متصل نیست اصبغ می‌گوید معاویه به من گفت یا معشر الشیعه تزعمون ان علیا دابة الارض قلت نحن نقول و بعضی از ادیان دیگر فارسل الی رأس الجالوت….»

اصبغ بن نباته می‌گوید : معاویه روزی رو به من کرد وگفت یا معشر الشیعه[11] آیا گمان میکنید که حضرت علیدابة الارض است به او گفتم نه تنها ما، بلکه بعضی از ادیان الهی نیز همین نظر را دارند.معاویه باور نکرد ودنبال یک عالمی از ادیان دیگر فرستاد و از او پرسید : آیا دابة الارض در کتابهای شما است واسمش چیست؟عالم جواب داد ایلیا.معاویه گفت: وای بر تو ای اصبغ چقدر این دو به هم نزدیک است (ایلیا به نام علی نزدیک است.)

بررسی سند

این روایت نیست از معاویه است و اگر سندش درست باشد می‌توان به عنوان فضایل و اقرار معاویه پذیرفت.

روایت دهم

از مناقب ابن شهر آشوب است

قال الرضافی قول تعالی «اذا وقع القول…..»قال علی »

امام رضا دابة الارض در اين آيه را بر حضرت علي تطبيق دادند

بررسی سند: این روایت بدو ن سند است و مرسل است اگرچه خودابن شهر آشوب شخصيت بزرگي است.

خلاصه مطالب

پس از مجموع این ده روایت 5 تا از آنها به صراحت به امیرالمومنین تطبیق شده بود ظاهرا یک روایت صحیح نتوانستیم پیدا کنیم.

دو روایت اولی از کتاب تفسیر قمی بودگفته شد که راوی این کتاب ابوالفضل عباس ابن محمد بن قاسم است که اصلا اسمی از ایشان در کتب رجال نقل نشده و باصطلاح مهمل است بله نامش در کتب انساب عمده الطالب و.. آمده و نیز نام پدر و جدش آمده اما در مورد خودش گزارشی نیست. و نکته دیگر اینکه این تفسیر را علاوه بر قمی از ابی جارود نقل کرده و با هم مخلوط شده.

شاید بشود گفت مشکل دوم قابل حل است و می‌توان احادیث را تفکیک کرد اما مشکل ناقل و شذوذ را باید حل کرد و اگر حل نکنیم این روایات ـ تطبیق ـ مشکل پیدا می‌کند

و پنج روایت دیگر که از کتاب کنز الفوائد کراجکی است هیچ کدام صحیح السند نیستند.

[1]. «فإنه حدثني أبي عن ابن أبي عمير عن أبي بصير عن أبي عبد الله ع قال انتهى رسول الله ص إلى أمير المؤمنين ع و هو نائم في المسجد قد جمع رملا و وضع رأسه عليه فحركه برجله ثم قال له: قم يا دابة الله فقال رجل من أصحابه يا رسول الله أ يسمي بعضنا بعضا بهذا الاسم فقال: لا و الله ما هو إلا له خاصة و هو الدابة التي ذكر الله في كتابه «وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ» ثم قال يا علي إذا كان آخر الزمان أخرجك الله في أحسن صورة و معك ميسم تسم به أعداءك، فقال رجل لأبي عبد الله ع: إن الناس يقولون هذه الدابة إنما تكلمهم فقال أبو عبد الله ع كلمهم الله في نار جهنم إنما هو يكلمهم من الكلام و الدليل على أن هذا في الرجعة قوله وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ حَتَّى إِذا جاؤُ قالَ أَ كَذَّبْتُمْ بِآياتِي وَ لَمْ تُحِيطُوا بِها عِلْماً أَمَّا ذا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ قال الآيات أمير المؤمنين و الأئمة ع فقال الرجل لأبي عبد الله ع إن العامة تزعم أن قوله «وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً» عنى يوم القيامة، فقال أبو عبد الله ع: أ فيحشر الله من كل أمة فوجا و يدع الباقين لا، و لكنه في الرجعة، و أما آية القيامة فهي «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَدا»[1]

[2]. همین روایت را عیاشی در تفسیر خود آورده و قضیه را به ابوذر نسبت داده است.

[3]. تفسير القمي، ج‏2، ص: 131

[4] . كليات في علم الرجال، ص316، سبحاني.

[5] . كليات في علم الرجال، ص316، سبحاني.

[6].مامقانی ج15، ص352

[7].معجم رجال خویی، ص281

[8]. تنقيح المقال، مامقانی، ج 10، ص10.

[9].زیت: روغن مایع وبه روغن جامد سم می گویند.

[10] . نگا، الايام المكيّة من النهضة الحسينيه (نجم الدين طبسي)

[11].شیعه در آن زمان یعنی کسی که حضرت علی (ع) را برهمه مردم غیر از دو خلیفه مقدم بدارد.برای اطلاعات بیشتر به مقدمه کتاب فتح الباری از عسقلانی مراجعه کنید.

.

.

.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *