بسم الله الرحمن الرحیم ـ الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین سیما امام زماننا روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء

مرحوم مفید در ارشاد می‌فرماید:

قد جاءت الآثار شايد منظور ایشان از آثار، احادیث باشد چون فرق است بین اثر و حدیث، ایشان تعبیر آثار کرده‌اند: «قد جاءت الآثار بذکر علامات لزمان قیام القائم المهدي و حوادث تکون امام قیامه وآیات ودلالات فمنها خروج السفیانی وقتل الحسنی واختلاف بنی العباس فی الملک الدنیاوی وقتل النفس الزکیه بظهر الکوفه فی سبعین من الصالحین وذبح رجل هاشمی بین الرکن والمقام و هدم حائط مسجدالکوفه واقبال رایات سود من قِبَل خراسان». بعد می‌فرماید: وخروج الیمانی وظهورالمغربی بمصر وتملک الشامات ونزول الترک الجزیرة و نزول الروم الرملة[1] مرحوم شیخ مفید در این دو صفحه جمع کرده بین علامات حتمیه وغیر حتمیه وجمع کرده بین قتل نفس زکیه وقتل حسنی وذبح شخصی از بنی‌هاشم بین رکن ومقام گويا اینها سه نفرند ولی خواهیم گفت بعضی‌ اين را قبول ندارند لا اقل نفس زکیه وحسنی را یکی می‌دانند مثل مرحوم مازندرانی، روایت نهم را شما مراجعه کنید به روضه کافی خمس علامات قبل قیام امام زمان که یکی از آنها ظاهراً نفس زکیه است، سند روايت: محمدبن یحیی عن احمدبن محمد بن عیسی عن علی بن الحکم عن ایوب الخزاز عن عمربن حنظله قال سمعت ابا عبدالله یقول خمس علامات قبل قیام القائم الصیحة والسفیانی والخسف وقتل النفس الزکیه والیمانی فقلت جعلت فداک ان خرج احد من اهل بیتک قبل هذه العلامات أَنخرج معه قال لا فلما کان من الغد…[2] این روایت را من انشاءالله در بحث یمانی مفصل بحث می‌کنم از نظر سند به عمربن حنظله ختم شد بحث خواهیم کرد بر فرض اینکه تمام سلسله سند درست باشد خود عمربن حنظله صاحب مقبوله عمر بن حنظله آيا همه روایاتش مقبول است؟ یا آن روایاتی که در باب اجتهاد وتقلید در باب قضا ومحاکمات نقل میشود؟ این روایت را مرحوم مازندرانی در مقام شرح وقتی که این روایت می‌فرمایند: العلامات کثیره و قد مرت هذه الخمسه. این 5 علامت جای دیگر هم آمده و عدة اخری قبل ذلک، شاهد ما این کلمه است: ولعل المراد بالنفس الزکیه الحسنی المذکورسابقا. پس طبق بیان ایشان، نفس زکیه همان حسنی است اگر این بیان مقبول باشد روایات نفس زکیه کلا ضمن روایت حسنی قرار می‌گیرد باز آنهارا هم بررسی مي‌كنيم ولي ظاهر فرمایش شیخ مفید در ارشاد اين است كه با هم مغاير و سه نفرند و در دنباله روایت سخن از صیحه آسمانی دارد؟ وقلت له أهی الصیحه فقال امالو کانت خضعت. این روایت را در بحث قیام‌های قبل از ظهور حضرت مهدی آورده‌ايم و اعتبار این روایت را سندا ودلالتا بحث كرديم[3] ودر بحث يماني هم مطرح می‌شود، فعلاً فقط خواستم به حرف مازندرانی درج12ص435 اشاره کنم ایشان این احتمال را میدهند که مراد از نفس زکیه حسنی است آخرین روایتی که بحث می‌کنیم می‌خواهیم جمع‌بندی کنیم.

سوال: حاج آقا نقل شیخ مفید در ارشاد جاءت الآثار نیست جاءت الاخبار است «پس دیگر تمام شد اگر صحبت اخبار باشد دیگر آثار نیست احتمال ما کنار می‌رود ولی اشاره به همان است به قول ایشان جمع بندی است اشاره به همین رواینی که ما نقل کردیم یک روایت مستقل نیست».

مازندرانی یک جای دیگر[4] اشاره به واقعه حسنی البته به صورت غیر مستقيم دارد: کیف انت اذا وقعة البطشة بین المسجدین فيارز العلم کما تأرز الحیّة فی جُحرها و اختلفت الشیعة. فلعل هذا اشارة الي وقعة الحسني و اليماني و السفياني بين المسجدين. ماتقریبااین را در روایات نداشتیم که درگیری بین مسجد مکه ومدینه اتفاق افتد خود مرحوم مازندرانی مراد از مسجدین را مسجد مدینه وکوفه معرفی میکند.

سوال: ]يكي از طلاب[ حاج آقا سه قضیه اینجاست که به صورت خلاصه میگویم این بطش به سه قضیه اشاره دارد یکی حضرت مهدی با یمانی که از مدینه به مکه فرار می‌کند دوم خسفی که بین دو مسجد پیش می‌آید سوم کشته شدن او در مکه یا مدینه چه دو نفر باشد چه یک نفر این بطش اشاره به این قضایا دارد کشته شدن نفس زکیه یا حسنی دو تا باشد یا یکی؟

جواب: ظاهراً دو نفر کشته می‌شود ولی می‌خواهیم بگوییم که نفس زکیه همین حسنی در روایات ما داشتیم به صراحت می‌فرمودند روایت کافی، به صراحت، کمترین تحرکی که حسنی می‌کند اهل مکه اورا می‌کشند.

روايت دهم: آخرین مطلبی که می‌توانیم ملحق کنیم یه این روایات مطلبی است که از مامون نقل شده ظاهراً جواب نامه ای است به عباسيان، من تعجب می‌کنم عباسيان به مأمون گفته‌اند چرا حضرت علی بن موسی الرضا را به عنوان ولیعهد انتخاب کردی و این سبب تزلزل ارکان تو می‌شود باید شخص دیگری را تعیین می‌کردی عجبا عباسيان شده‌اند مهاجم و مأمون شده مدافع علی بن موسی الرضا! علی ای حال روایت مفصل است من اول اشاره ای به شاهد بکنم بعد بقیه روایت را نقل می‌کنم. ان ابیتم الا کشف الغطاء وقشرالعصا. خیلی تلاش می‌کنند که افشاگری کنند فان الرشید اخبرنی، من به شما بگویم پدرم به من خبر داد از پدر از آباء و عمّا وجد فی کتاب الدولة و غيرها ان السابع هوالذی لا یقوم ببنی العباس قائمة بعده، بعد از هفتمی دیگر حکومتی برای بنی العباس نیست. «ولا تزال النعمه متعلقة علیهم بحیاته تازمانی که این هفتمی هست واذا فقدتم شخصی فاطلبوا لانفسکم معقلاوهیهات ما لکم الا السیف یاتیکم الحسنی». شاهد من اینجاست می‌گوید بعد از حکومت بنی العباس حسنی الثائر البائر، یعنی قیام کننده فیحصدهم حصداً ریشه تان را می‌کند والسفیانی المرغّم بعد می‌گوید والمهدی وعند القائم المهدی يحقن دماءكم الا بحقها این مطلب را مرحوم مجلسي در بحار ج49 ص212 نقل می‌کند به تفصيل نقل مي‌كنند. اساساً مصدر اصلی‌اش طرائف است طرائف ابن طاووس، از شیعه نقل می‌کند مدرک عامي آن هم ابن مسکویه در کتاب ندیم الفرید، جریان چه بوده؟ ابن طاووس می‌فرماید که من الطرائف المشهوره از نکات زیبا ومشهور ما بلغ الیه المامون فی مدح امیرالمومنین مامون مولارا مدح می‌کند انصافااگر از ایشان باشد خیلی مهم است یعنی قضایای مهمی را در این نامه آورده است من نمی‌دانم ابن عباسیان چه بودند؟ این موضع مامون است آنهم قتل امام به دست مامون است، نامه ابو جعفر منصور را ببینید تکان دهنده است هیچ ناصبی اینگونه حرف نمی‌زند نامه ای که به محمد نفس زکیه می‌نویسد به مقدمه موطاً نگاه کنید تمام فضایل اميرالمؤمنين را منكر مي‌شود. همین است که امروز از زبان وهابی‌ها می‌شنویم حرفی که دیروز از ابن تیمیه می‌شنیدیم در کتاب هایش کپی حرفهای منصور دوانقی است در مقدمه موطاً مالک البته او بخشی از نامه را آورده.

این هم متوکل عباسی از آنطرف علمای بلاد را جمع می‌کند وچقدر پول وامکانات به ایشان می‌دهند زمینه سازی می‌کند دستور می‌دهد بر تخریب قبر امام حسین دو دفعه هم تخریب می‌کند نه فقط قبر امام حسین، تمام ساختمان‌های اطراف را نمی‌دانم اینها چه انسانهائي بودند همه اینها منتهی می‌شود به عبدالله بن عباس سلسله بنی العباس به ایشان منتهی می‌شود ایشان را هم من بحث می‌کنم شخصا نظرم این است که جلیل القدر است یخرج المیت من الحی اینکه جلیل القدر است حرف من نیست مرحوم آقای خویی[5] قویا از ایشان دفاع می‌کند قبل از مرحوم آقای خویی جامع الرواة از ایشان دفاع می‌کند ودیگران این نامه خواندن دارد وهو صاحب الولایه فی حدیث غدیر خم عجب پس تو چکار میکنی؟ و چرا بر تخت نشستی اگر علی صاحب الولایه است پس تو چرا نشستی وحکومت می‌کنی؟ وصاحب قوله انت منی بمنزله هارون من موسی وکان احب الخلق الی الله اشاره به حدیث طیر وسد الابواب المسجدالا بابه دیگر همین طور فضائل را نقل مي‌كند واقعاً اين نامه مطالعه دارد، اما آقای ابن حبان شافعی می‌گوید: و مات علي بن موسي الرضا بطوس من شربة سقاه اياها المأمون فمات من ساعة و ذلك يوم السبت[6]؛ مامون امام رضا را زهر داد و شهیدش کرد.

حاصلش این است مدح مامون امیرالمومنین را ومدح اهل بیت امیرالمومنین اهل بیت پیامبر اکرم می‌گوید که ذکر کتابا کتبه بنو هاشم يعني بني العباس یسئلون جوابهم نامه ای نوشته‌اند بنی العباس وخلاصه جواب را از مامون می‌خواستند

سوال:حاج آفا بنی العباس خودشان را جزءخاندان اهل بیت می‌دانستند برای اینکه خودشان به یک نوایی برسند اینها با هم منافاتی ندارد اگر اینها از امیر المومنین میگفتند به این دلایل بود که بگویند ما اصالت داریم.

نه، شعارشان این بود باشعار الرضا من آل محمد آمدند جلو وخود این منصور دوانقی شرح حالش را نگاه بکنید میگفت دستم خالی بود برای اینکه به آب ونانی برسم روستا به روستا می‌رفتم برای اینکه به من کمک بکنند فضایل اهل بیت را برایشان می‌خواندم قصه‌اش مفصل در علی بن ابی حمزه طوسی در کتاب الثاقب فی المناقب نقل می‌کند اینها شعارشان همین بودولی وقتی که روی کار آمدند لبه تیز پیکان متوجه اهل بیت بود و آنقدری که اینها به اهل بیت ظلم کردند امويان نكردند. شاعر می‌گوید:

تالله مافــعلت امیة فيهم               معشار ما فعلت بنو العباس[7]

آقای ذهبی در کتابش آورده از وقتی که متوکل دستور داد تخریب کردند قبر شریف امام حسین را دیدند که روي ديوارهاي کوچه‌های بغداد شعار نوشته‌اند علیه متوکل و یکی از شعارها هم همین بود[8] فرمودید که اینها جزءبنی هاشم اند، چه توجیهی دارد جه طور ما بگویم اینها طرفدار امیرالمومنین بودند وحال آنکه تثلیث ریشه‌اش به اینهاست، تثلیث یعنی چه؟ یعنی اینکه خلفا سه تا هستند ما شنیده بودیم در آندلس حکومت باقی مانده حکومت سیاه بخت امویین آنجا که رفتند این مسئله را مطرح کردند که خلفا سه تاهستند وچهارمی هم معاویه است، در خطبه جمعه ما اسم ائمه طاهرین را می‌بریم و جزء خطبه‌هاست آنها هم اسم خلفا را می‌برند جزءخطبه است اسم چهارتا خلیفه را می‌برند معاويه هم جزءشان است ولی امویین امیرالمومنین را حذف می‌کردند و می‌گفتند معاویه، يعني تثلیثی بودند یا اگر هم تربیعی بودند معاویه چهارمی بود اینگونه بودند اما هارون خیلی عجیب است هارون رسماً حذف کرده بود و کسی جرأت نمی‌کرد اسم ببرد تا یکی آمد و صحبت کرد و نظر هارون را تغيير داد[9] نسبت دادند تربیع را به احمدبن حنبل ولی قضیه از این قرار نیست ابومعاوية الضرير آمد با ایشان بحث کرده گفت بنی تیم امام دارند بنی عدی امام دارند، امویین امام دارند، خوب شما بنی هاشم علی است چرا علی را حذف می‌کنید خیلی خوب با او بحث کرد از آن روز کمی تغییرش داد اینها نسبت به اهل بیت خیلی دشمنی داشتند هر چه از دستشان بر آمد شما نگاه کنید امام جعفر صادق در چه قضیه ای تب کرد؟ سه روز مریض شد نفرین کرد آن وقتی که مأموران از بغداد آمدند به مدینه قصه اعمال ام داوود در همین راستا است مأمورين بني العباس هرچه جوان هر چه از اهل بیت هر چه شیعه بود دستگير وسر به نیست کردند امام انصار را نفرین کرد چرا دفاع نكردند. قصه را در بحار[10] نگاه کنید مفصل است محمد کامل حسین از علمای مصر است. در مقدمه موطا آنجا می‌گوید سیاست عباسیان با امویان فرق نمی‌کند هر دو در اهل بیت زدایی وتلاش در محو اسم امیرالمومنین و فرهنگ حضرت یکی بودند، مثل هم بودند. حالا من این نامه مأمون را مي‌خوانم هرچند جاي شگفتي دارد و تعجب می‌کنم از ایشان حاصلش این است که بالأخره نامه ای اعتراض‌آميز نوشتند وایشان جواب دادند خیلی زيبا پاسخ مي‌دهد. شروع جواب این است: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآل محمد علی رغم انف الراغمین. آري نه صحبه هست نه صحبه المنتجبین اما بعد عرف المامون کتابکم تدبیر امرکم خطاب به عباسيان می‌کند و بعد می‌گوید که شما چرا به من اینطوری نوشتید این نامه خیلی نامه بی‌ارزشی است لولا ان یقول قائل ان المامون ترک الجواب عجزا لما اجبتکم من سوء اخلاقکم. اصلاً نامه شما شایسته جواب نیست خیلی بد اخلاقید وقله اخطارکم ورکاکة عقولکم. چقدر عقول شما سست بود. و من سخافة ما تأوون الیه من آرائکم. چقدر آراء سخیفی دارید. فلیستمع اگر براي اين كه نبود بگویند نتوانست و نخواست یعنی جواب نداد من اصلاً جوابتان را نمی‌دادم، این نامه را شما مفصل ببینید بعد در آخر، اما ما سئلتم من البيعة که چرا شما اصلاً امام رضا را مطرح کردید دیگر ایشان شروع می‌کند به دفاع از کار خود و اينكه چرا من امام رضا را به عنوان ولیعهد انتخاب کردم فاذا ابیتم شاهد من این چند سطر است. فاذا ابیتم الا کشف الغطاء[11] حالا که تلاش دارید كشف اسرار کنید فالرشید اخبرنی عن آبائه عما وجد فی کتاب الدوله وغیرها که هفتمی از فرزندان عباس لا تقوم بنی العباس بعده بعد از آن دیگر خبری نیست لا تزال النعمه متعلقه علیهم بحیاته می‌دانید عباسیین خیلی حکومت کردند از 133تا 656 سال حکومت کردند این سابع كيست؟ خلاصه می‌گوید اگر او رفت حیات شما در گرو حیات عباسین است اگر او رفت فاذا اودعت فودعوها دیگر حیات ندارید واذا فقدتم شخصی حالا یا خودش است یا آن شخص است فاطلبوا لانفسکم معقلا دنبال جای امن مخفی گاه بگردید چون تحت تعقیب خواهيد بود و هیهات هیچ جا برایتان امن نیست ما لکم الا السیف یاتیکم الحسنی الثائر حسنی می‌آید حسنی به جان شما می‌افتد؟ بنی الحسن زیدی‌ها فیحصدکم حصدا سپس می‌گوید او السفیانی بالاخره یا گیر این می‌افتید یا گیر آن، بعد امام زمان که آمد برای شما فرج و گشايش خواهد بود. یحقن دماءکم الا بحقها.[12] حال جمع بندی می‌کنیم حالا بیایید یک نیم نگاهی به روایات بیندازید ببینید از این روایات ما چه استفاده ای می‌کنیم؟ قدر متیقن شخصی به نام حسنی است ولي مثبت بودن حسنی!! من نتوانستم استفاده کنم که به تواتر یا مستفیض مثبت بودن حسنی استفاده شود مثبت بودنش از کدام روایت؟ باید با لعل این را درست بکنیم از مضمون می‌توانیم بفهمیم قتل حسنی اشاره به یک واقعه بزرگ دارد آنچه من به نتیجه رسیدم آنكه مستفیض است اصل حسنی است البته ما روایت صحیح السند در هیچ کدام پیدا نکردیم آیا دراین 8، 9روایت که گفتیم روایتی هست که بلا اشکال باشد؟ روایت کافی روایت کافی بلا اشکال بود؟ سندش را بیاورید ما همان را بحث کردیم روضه الکافی که محمدبن یحیی العطار، احمد بن محمد بن عیسی، حسن بن محبوب یعقوب سراج در یعقوب سراج ما بحث نداشتیم؟

اشكال يكي از طلاب: شما دو تا نکته فرمودید اما به اصطلاح طبق نظر رجالیون وبقیه ابن غضائري تایید کرده بود که رد کردید مبنایی به خاطر اینکه کتاب مقبول نیست اشتراک اینهاراهم با یعقوب احمد فرمودید که باز فرمودید هردو ثقه است بعلاوه اینکه مرحوم آقای خوئی شما فرمودید که اشتراک با یعقوب احمر ایشان را اشتراک با یعقوب ین ضحاک میداند که می‌گوید وی ثقه است پس یک روایت پیدا کردیم بیشتر پیداکردیم متنش را بخوانید تحرک الحسن یعنی یک صحیح السند یک روایت البته باید مبانی را اعمال کرد ابن غضائري گفته ضعیف است ما کتاب او را قبول نداشته باشیم این مسائل را همه حل کنید یک روایت صحیح السند نسبت به حسنی داریم آیادراین زمینه روایت دارد که حسنی مقبول است مذموم است؟ چه دارد؟

می شود اشاره کرد به این عنوان که فیطلع علی ذلک بعض موالیه در امر ظهور حضرت موالی کیست؟ ضمیر را به که برگردانیم؟ ضمیر را به خود آقا امام زمان یابه حسنی؟ هردو هست اما الثانی موالی یعنی برگردانیم به موالی حسنی نه موالی آقا مکیان به حق می‌کشند یا به ناحق؟ آنطور که شما تفسیر کردید به ناحق می‌کشند نه منافاتی ندارد من نمی‌خواهم بگویم این ناحق است درگیری مکی‌ها با کسی دلیل نیست خود سفیانی می‌آید طرف مکه که نرسیده به مکه لشگر او خسف می‌شود حضرت مخفیانه از مدینه به مکه حرکت می‌کند واذن از خدا می‌خواهد هیچ کس نمی‌توانسته مطلع باشد از هدف حضرت مگر اطرافیان خاص حضرت واینجا اشاره می‌کند که فیطلع علی ذلک بعض موالی حسنی که بعضی موالی امام زمان هم هستند این که جزء است صراحت ندارد ما از این 9تاروایات تعبیر مستفیض می‌کنیم اگر به استفاضه رسید دیگر ما بی‌نیازیم از بحث سندی، یک وقتی ما میگوییم که دلیل داریم یکی از علامات خروج حسنی است، شما یک روایت ضعیف می‌آورید می‌گوییم ثابت نمی‌شود شما ده روایت می‌آورید ما اصل حسنی به عنوان یکی از علامات را میپذیریم البته اشکالات سندی هست شما می‌گوییدیک روایت صحیح است ما مي‌گوئيم اگر ده تا روایت شد اصلاً نیازی به بحث سندی نداریم.

در اينجا یک مطلبی مرحوم آقای خوئی در ج10 ص233 ایشان راجع به ابن عباس می‌فرماید که کلید است ایشان روایاتی را که در مدح ابن عباس است نقل می‌کند بعد می‌فرماید که والاخبارالمرویه ونحن وان لم نظفر بروایة صحیحه مادحة ما به یک روایتی که مدح کند ابن عباس را دست نیافتیم وجمیع ما رأیناه من الروایات فی اسنادها ضعف.[13] تمام روایاتی که در مدح ابن عباس آمده است همه در سندش اشکال و ضعف[14] هست الا شاهد من این کلمه است الا ان استفاضتها مستفیض بودن روایات مادحه اغنتنا عن النظر فی اسنادها همین که روایت در حد استفاضه رسید دیگر ما کاری به سند نداریم فمن المطمئن به صدور بعض هذه الروایات عن المعصومین ما اطمینان داریم به تواتر اجمالی یعنی چه ما تواتر لفظی داریم معنوی داریم اجمالی داريم. اجمالی یعنی ما میدانیم یکی یا بعضی از اینها از امام صادر است 10 یا 9 روایت است، از نظر فنی نه تای دارای اشکال است فقط یک روایت آنهم صراحتی در این که چهره مثبتی است ندارد می‌گوید به دست آنها کشته می‌شود ولی من می‌خواهم عرض کنم همین فرمایش آقای خوئی را اینجا پیاده می‌کنیم می‌گوییم که استفاضتها حالا استفاضه یعنی چه؟ اشاره می‌کنم خلاصه استفاضه این روایت مارا از بررسی سندی بی‌نیاز می‌کند پس مفاد این روایت این است که حسنی هست واز علامات ظهور امام زمان است پیشگویی است یا علامت است؟ بالاخره در این روایات یکی از علامات است اما تفصیلات دیگر این حسنی، روایات متعرض بود یکی می‌گفت در مکه کشته می‌شد یکی می‌گفت در راه عراق یکی می‌گفت در کوفه با امام بحث می‌کند جزءلشکر امام خواهد بود اینها تفاصیل است به تفاصیل من نتوانستم برسم یعنی اصلش مسلم است اما جزئیات تفصیلات اینها را روایت صحیح السند اگر داشته با شیم به تفصیلاتش هم دست پیدا می‌کنیم والا همان اصل بودن شخصی به نام حسنی به عنوان یکی از علامات ظهور امام زمان این از مسلمات است.

[1]. كشف الغمه، باب ذكر علامات قيام القائم و مدة أيام ظهور، و…، 4/161، چاپ مركز الطباعة و النشر للمجمع العالمي لأهل البيت؛ الارشاد، 2/ 368، تاريخ الامام المهدي، باب ذكر العلامات قيام القائم.

[2]. وسائل الشيعه، 15/ 52، ح19970، باب حكم الخروج بالسيف قبل…؛ كافي، (روضة)، ج8، ص310، ح483.

[3]. تا ظهور، ج1، ص85.

[4]. شرح اصول كافي، 6/265، ح17، باب في الغيبه؛ اصول كافي، مولي صالح مازندراني، م1081، دار الاحياء التراث العربي، بيروت.

[5]. معجم الرجال الحديث 11/257، رقم 6955، عبد الله بن العباس.

جامع الرواة، 1/494، رقم 4013، عبد الله بن العباس.

[6]. کتاب الثقات، 8/457، ذيل ترجمه امام علي بن موسي الرضا.

[7]. مستدرك الوسائل، 1/15.

[8]. سير اعلام النبلاء، 12/35، ذيل ترجمه المتوكل عباسي لعنة الله عليه.

[9]. مناقب آل ابي طالب، ج1، ص553؛ السلف و السلفيون، ص53.

[10]. البحار، ج47، ص308.

[11]. بحار، ج49، ص212.

[12]. بحارالأنوار، 49/212، تاريخ امام أبي الحسن الرضا.

[13]. معجم الرجال الحديث، 10/233.

[14]. والاخبار المرويه في كتب السدير و الروايات الدالة علي مدح ابن عباس و ملازمته لعلي و من بعده الحسن و الحسين كثيرة… و نحن و ان لم نظفر برواية صحيحة مادحة و جميع مارأيناه من الروايات في اسنادها ضعف، الا ان استفاضتها اغنتنا عن النظر في اسنادها، فمن المطمئن به صدور بعض هذه الروايات عن المعصومين اجمالاً معجم رجال الحديث، ج10، ص233.

.

.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *