بسم الله الرحمن الرحیم ـ الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین سیما امام زماننا روحی وارواح من سواه لتراب مقدمه الفداء

مقدمه

بحث ما راجع به نظرات بزرگان پیرامون قیامهای قبل از ظهور امام زمان بود. به همین مناسبت بحث جهاد ابتدایی را مطرح کردیم و گفتیم که مرحوم خوئی،جهاد ابتدایی – با تحقق شرایطش – زیر نظر ولی فقیه را، نه تنها جایز، بلکه واجب می‌داند. در جلسه گذشته، مقداری از نظرات مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی را در مورد قیام های قبل از ظهور، بیان کردیم. ایشان پاره ای از روایاتی را، که بعضی برای عدم مشروعیت قیام قبل از حکومت امام زمان، به آن استناد کرده بودند، بیان می کند و نظر خویش را هم، ارائه می دهد. وی، روایتی را از نهج البلاغه نقل می کند که طبق این روایت امیرالمومنین، مردم را از قیام برحذر می داند. مرحوم حاج آقا مصطفی، در ذیل این روایت می فرماید، این روایت از جعلیات است، زیرا کسی که با فصاحت و بلاغت امام، آشنا باشد می‌فهمد که این جملات، از امام نیست و به امام نسبت داده شده است. این کلمات، خصوصیات خطب امیرالمومنین و بلکه خصوصیات خطب یک خطیب را ندارد. دستان خیانتکار، چنین آثاری را جعل کرده و به امیرالمومنین و گاهی پیامبر اکرم نسبت می‌دهند. پس ایشان این روایت را به عدم تناسب با خطب امیرالمومنین و دیگر خطبا رد می‌کند.[1] اکنون به نقل روایات دیگری که مرحوم حاج آقا مصطفی بیان نموده است، می پردازیم.

ادامه کلام حاج آقا مصطفی در مورد قیام های قبل از ظهور

مرحوم حاج آقا مصطفی روایت دیگری را نقل می کند که مرحوم عیاشی و مرحوم حر عاملی و مرحوم نوری هم نقل کرده اند.

«و منها: ما رواه العيّاشي و الشيخ و الحرّ العاملي في «إثبات الهداة» و النوري في «المستدرك»: عن جابر، عن الباقر الزم الأرض و لا تحرّك يداً و لا رجلًا حتّى ترى علامات أذكرها لك‏، و في ذيلها و تُقبل راية خراسان حتّى تنزل ساحل دجلة، يخرج رجل من الموالي ضعيف‏ و من تبعه، فيُصاب بظهر الكوفة، و يبعث بعثاً إلى‏ المدينة فيقتل بها رجلًا، و يهرب المهدي، و المنصور منها .. » إلى‏ آخر الحديث.

تفسير عياشى از جابر جعفى روايت مي كند كه حضرت امام محمد باقر  به او فرمود: در جاى خود بنشين و حركتى از خود نشان مده، تا آن گاه كه علائمى را كه روى مي دهد و من اكنون براى تو ذكر ميكنم ببينى و آن اينكه: كسى از دمشق صدائى مي زند …و لشكرى از خراسان آمده در ساحل شط دجله فرود مى‏آيند. مرد ضعيفى از شيعيان با طرفدارانش براى مقابله با سفيانى به بيرون كوفه مي رود و مغلوب مي گردد، سپس سفيانى لشكر ديگرى به مدينه مي فرستد. مردى در آنجا كشته مى‏شود و مهدى فرار می کند…

البته آن مهدی که ما منتظرش هستیم فرار نمی‌کند و اهل گريز و فرار نيست بلکه دشمنان از او فرار می‌کنند و اوست که دشمنان را ذلیل می کند.

روایت بعدی را که مرحوم حاج آقا مصطفی نقل می کند، روایت امام باقر است.

«و منها: عن الباقر (عليه السّلام) خطاباً إلى‏ أبي الجارود: أن تلزم بيتك و تقعد في دهماء هؤلاء الناس، و إيّاك و الخوارج منّا، فإنّهم ليسوا على‏ شي‏ء، و لا إلى‏ شي‏ء ..إلى‏ أن قال:‏ و اعلم أنّه لا تقوم عصابة تدفع ضَيماً أو تُعزّ ديناً، إلّا صرعتهم البليّة؛ حتّى تقوم عصابة شهدوا بدراً مع رسول لا يوارى قتيلهم، و لا يداوى‏ جريحهم. فقلت: من هم؟ قال: الملائكة»

ابو الجارود از امام باقر  روايت كرده است گويد: به آن حضرت عرض كردم: «مرا دستورى فرمائيد، پس فرمود: ترا به پرهيزگارى سفارش مى‏كنم و نيز به اينكه خانه‏نشين باشى و در گردهمائى و جمع اين مردم شركت و فعّاليّتى نكنى، و از آنان كه از ما خاندان، خروج مى‏كنند دور باش كه آنان چيزى به دست ندارند و به چيزى هم نائل نمى‏شوند، بدان كه بني اميّه را حكومتى است كه مردم توان بازستاندنش را ندارند و براى اهل حقّ دولتى است كه چون فرا رسد خداوند زمامش را به هر كس از ما خاندان بخواهد مى‏سپارد، پس هر كس از شما آن را دريافت، نزد ما در مقام بلند خواهد بود و اگر پيش از آن دولت وفات يافته باشد خداوند برايش نيكى خواسته است. بدان كه هيچ گروهى براى برطرف ساختن ستم يا عزّت بخشيدن دينى قيام نمى‏كند مگر اينكه مرگ و گرفتارى دامنگيرش مى‏شود، تا اينكه جمعيّتى به پا خيزند كه با رسول خدا  در بدر بوده‏اند كه كشتگانشان به خاك سپرده نشود و به خاك افتادگانشان از زمين برداشته نشود و زخميانشان درمان نگردد، عرض كردم: آنان كيانند؟ فرمود: فرشتگان». اما بیان روایات دیگر:

بیان روایت

«و منها: عن الباقر و مَثَلُ مَن خرج منّا أهلَ البيت قبل قيام القائم (عليه السّلام) مَثَلُ فَرْخ طار أُوقع من وكْره، فتلاعب به الصبيان»

و مثل آن كس كه از ما خاندان قبل از قيام قائم بپا خيزد بسان جوجه‏اى است كه پرواز كند و از آشيانه خود فرو افتد و كودكان با آن به بازى پردازند (دستخوش بازيچه كودكان شود)».

بیان روایت

و منها: ما عن «أربعين المجلسي (رحمه اللَّه)»قال: قال أبو عبد اللَّه

ما خرج و لا يخرج منّا أهلَ البيت إلى‏ قيام قائمنا أحد؛ ليدفع ظلماً و يُنعِش حقّا، إلّا اصطلمته البليّة، و كان قيامه زيادة في مكروهنا و شيعتنا »

احدی از خاندان ما قبل از قیام امام زمان – برای دفع ظلم و احیای حق – خروج نمی‌کند جز اینکه مورد ابتلای بلیات قرار گرفته و قیامش برای ما و شیعیان ما مشکل ساز است.

«و منها غير ذلك‏ ممّا يمكن أن يطّلع عليه المتتبّع، و لكنّه لا يجد إلّا في مثل هذه الكتب المعدّة لإسقاط الأحاديث، كما لا يخفى‏»

و تعداد دیگری از این روایات، که بر متتبعین پوشیده نمی باشد. ولکن [باید توجه داشت ] که این دسته از روایات، یافت نمی شود مگر در کتبی که برای نقد و تضعیف جمع آوری شده است. [ برای تبیین کلام ایشان،بیان می نماییم که فرض کنید، خواسته باشیم روایاتی را از عامه نقل کنیم، باید مواظب باشیم که از چه کتابی نقل می‌کنیم. کتبی هست که در موضوعات است مثل موضوعات ابن جوزی، سیوطی و شوکانی و… اینها برای جمع آوری روایات جعلي وضع شده است. ما اگر خواسته باشیم در مسئله‌ای به روایات اهل سنت مثلا در فضیلت ائمه یا مذمت بعضی اصحاب استناد کنیم نمی‌توانیم به این کتابها استناد کنیم. زیرا اصل تالیف چنین كتابهائي برای جمع آوری موضوعات است.] (البته به نظر خودشان)

«نعم في الباب المزبور آنفاً من «الوسائل» طائفة من الأخبار تحتوي على‏ الردع عن القيام بالسيف، و قضيّة إطلاقها المنع عنه حتّى للدفاع عن الحقّ، و هذا ضروريّ البطلان، مع ما في سند بعض منها و دلالة البعض الآخر، فراجع و تدبّر»

بله در کتاب وسائل الشیعه، اخباری است که محتوایش، منع از قیام به سیف است و اطلاق چنین روایاتی، حتی قیام از سیف برای دفاع را هم، منع می کند و منع از دفاع، بدیهی البطلان است، ضمن اینکه سند و دلالت بعضی از این روایات قابل خدشه است.

مرحوم حاج آقا مصطفی در ادامه کلام، بحث خود را جمع بندی می نماید و می فرماید:

«ثمّ إنّ عصر الخلفاء الجائرين كان يقتضي جعل هذه الأخبار؛ لإخماد النار المشتعلة ضدّهم، و هذا الأمر ممّا هو الواضح البارز من الأوّل إلى‏ عصرنا هذا، و هو مقتضى‏ كَيْد الكَيَدة و مَكْر المَكَرة، و أيّ كيد أحسن من ذلك؛ حتّى أورث سكوت أعلام الشريعة في العصور المختلفة، و أوجب التردّد في الأمر و الشكّ في الوظيفة؟! و هذه الأيادي ربّما نهضت لإخفاء المسألة عليهم؛ باستراق الأحاديث التي تحثّ المسلمين ضدّهم.

در زمان خلفاء ظالم، وضع آن ها اقتضاء جعل چنین احادیثی را داشته تا آتش قیام ها را خاموش نمایند. و این امر از امور روشنی است که از آن زمان تا کنون ادامه داشته است. و جعل احادیث [ برای تخدیر مردم] روش مکاران و فریبکاران است و چه مکری بهتر از این راه وجود دارد؟ و این روش [جعل روایات برای منع از قیام] ، حتی در بزرگان و اعلام دینی در زمان های مختلف اثر گذاشته و سبب شک و تردید در وظیفه شان، شده است. و چنین دستان خیانتکار [ جاعلین حدیث] برای مخفی نمودن حقیقت دست به کار شدند و احادیثی را که موجب ترغیب مسلمین به قیام می شد، جمع آوری نمودند.

«هذا، و لو سلّمنا صدور مثلها عنهم (عليهم السّلام) فجهة الصدور واضحة، و هي التقيّة من هؤلاء الجائرين الظالمين، فإنّهم (عليهم السّلام) كانوا متّهمين بتطلّب الرئاسة و جلب الناس إلى‏ أنفسهم للحكومة الحقّة، و ما كان ذلك بمجرّد الوهم و الخيال، بل كانوا يرون ذلك منهم (عليهم السّلام) في شتّى‏ النواحي الشتّى‏ حسب بعض الآثار و التواريخ»

پس اگر بپذیریم که [به فرض هم ] این دسته از روایات از معصومین، صادر شده است، جهت صدور آن ها واضح است. و آن جهت، تقیه از حکام ظلم و جور است. زیرا معصومین، متهم به جمع نیرو برای تشکیل دولت حق و رهبری آن دولت بودند. البته خوف حاکمان بی مورد هم نبوده است، بلکه آن ها می دیدند که از نواحی مختلف، حرکت هایی به اشاره معصومین،، صورت می گیرد.

«(فبالجملة:) لا يمكن العثور على‏ تلك الآثار و اللُّبّيات الواضحة حذاء هذه الأخبار المخدوشة من جهات كثيرة، و لو لم يكن بسط الكلام‏ في المقام خروجاً عن وضع الكتاب و الباب، لدخلت المسألة من بابها و أوضحتها حقّها؛ كي لا يبقى‏ بعد ذلك شبهة عند أحد من المنكرين، فنرجو اللَّه تعالى‏ أن يوفّقني لذلك، فإنّه خير موفّق.»[2]

و خلاصه اینکه ما نمی توانیم به احادیث روشنی در این زمینه دست یابیم چون روایات جعلی زیادی در این باب، وارد شده است . ..

خلاصه فرمایش ایشان این است که بسیاری از این روایات، در راستای تثبیت حکومت ظالمین جعل شده و به فرض که بگوییم برخی، مشکل سندی ندارد و از امام، صادر شده است، این ها تقیه است و توجیهاتی هم دارد.

جداً کسانی که می‌خواهند در این زمینه تحقیق کنند باید تمام جوانب امر را ببینند و حرف موافقان و مخالفان را بشنوند و بعد نظر خود را ارائه دهند.

بیان سید کاظم حائری در مورد قیام ها

مرحوم آقای حائری در فرمایش مفصلی، می‌فرمایند:

روايات:

«تخبر ان من یخرج ضد الطاغوت قبل قیام امام زمان سوف ینکسر و لم یحقق نجی ها و لم تتضمن النهی عن الخروج…»

ایشان می فرمایند که روایات در این زمینه دو دسته هستند. دسته اول: روایاتی که فقط خبر از انکسار و شکست می‌دهند [ نهی از قیام ندارد]، دسته دوم: روایاتی که متضمن، نهی از خروج هستند.

در مورد قسم اول، چند روایت را ذکر می کنند که یکی از آن ها روایت ربعی است که از امام سجاد نقل می کند که: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيٍّ رَفَعَهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ: وَ اللَّهِ لَا يَخْرُجُ‏ وَاحِدٌ مِنَّا قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ ع إِلَّا كَانَ مَثَلُهُ مَثَلَ فَرْخٍ طَارَ مِنْ وَكْرِهِ قَبْلَ أَنْ يَسْتَويَ جَنَاحَاهُ فَأَخَذَهُ الصِّبْيَانُ فَعَبِثُوا بِهِ.»[3]

روایت دیگر، روایت امام باقر است که فرمود: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ ع قَالَ: مَثَلُ خُرُوجِ الْقَائِمِ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ كَخُرُوجِ‏ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏ ص وَ مَثَلُ مَنْ خَرَجَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ مَثَلُ فَرْخٍ طَارَ فَوَقَعَ مِنْ وَكْرِهِ‏ فَتَلَاعَبَتْ بِهِ الصِّبْيَان‏»[4]

روایت بعدی، روایت فضل کاتب است که ما آن را قبلا نقل کرده ایم و اکنون اشاره ای به آن می کنیم.

«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي هَاشِمٍ عَنِ الْفَضْلِ الْكَاتِبِ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَتَاهُ‏ كِتَابُ‏ أَبِي‏ مُسْلِمٍ‏ فَقَالَ لَيْسَ لِكِتَابِكَ جَوَابٌ اخْرُجْ عَنَّا فَجَعَلْنَا يُسَارُّ بَعْضُنَا بَعْضاً فَقَالَ أَيَّ شَيْ‏ءٍ تُسَارُّونَ يَا فَضْلُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ لَا يَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبَادِ وَ لَإِزَالَةُ جَبَلٍ عَنْ مَوْضِعِهِ أَيْسَرُ مِنْ زَوَالِ مُلْكٍ لَمْ يَنْقَضِ أَجَلُهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ حَتَّى بَلَغَ السَّابِعَ مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ قُلْتُ فَمَا الْعَلَامَةُ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ لَا تَبْرَحِ الْأَرْضَ يَا فَضْلُ حَتَّى يَخْرُجَ السُّفْيَانِيُّ فَإِذَا خَرَجَ السُّفْيَانِيُّ فَأَجِيبُوا إِلَيْنَا يَقُولُهَا ثَلَاثاً وَ هُوَ مِنَ الْمَحْتُومِ»[5]

روایت بعدی، روایت ابی الجارود است که در بالا ذکر کردیم.

ایشان بعد نقل این چهار روایت، می‌فرمایند:

«فان لحن الراویات لحن الاخبار عن الانکسار خارجیین و عدم حصولهم علی ما یبغونه من تشکیل حکومة اسلامیة و جوابنا علی هذا هو ان تصریح الامام بالانکسار لا یدل علی حرمة الخروج، رب خروج یؤدی علی ذلک و هو جایز لترتب آثار و نتایج مهمه علیه، اضافة الی ان هذه الروایات مقید بقید «منا» و الذی هو اشاره الی اهل البیت لا کل من هو سید و متصل برسول»

همانا لحن این روایات، به گونه ای است که در خارج خبر از شکست می دهد و اینکه قیام کنندگان، موفق به تشکیل حکومت اسلامی نمی شوند. و جواب ما این است که این دسته روایات، دلالت بر حرمت قیام نمی کنند. بلکه چه بسا قیام هائی که به شکست می انجامد، ولی به جهت ترتب آثار و نتایج مهمی که بر آن شکست مترتب می شود، آن قیام ها جایز است. علاوه بر اینکه در این دسته از روایات، قید «منا» آمده است و این قید اشاره به اهل بیت دارد [ یعنی قیام فقط برای معصومین جایز نیست] نه اینکه قیام، برای هر سید و شخصی که از خاندان پیامبر باشد، جایز نباشد.

«ان الذی یفهم من هذا القید علی حد التعبیر الاصولی سنخ قضیة خارجیة لا حقیقیة فلا یخبر علیه السلام عن کل قضیه ولو قُدر وقوعها فیما بعد بل یخبر علیه السلام إخباراً غیبیاً و یقول ما من احد من أقربا الخاصین الا انکسر و کما تحقق ذلک بالفعل»

آن چیزی که از این قید «منا» بنا به تعبیر اصولی از آن فهمیده می شود این است که امام در مقام بیان قضیه خارجیه است نه حقیقیه و امام نمی خواهد خبر از هر قضیه ای – هر چند مدت زمانی بعد از خودش – که اتفاق می افتد، بدهد، بلکه إخبار امام، خبر از غیب است که هر کدام از نزدیکان آن حضرت، قیام کند، شکست می خورد و همین گونه هم شد [مثل قضیه زید و یحیی و شهید فخ و محمد ابن عبدالله و …]

« اما أن هذا یعنی عدم جواز الخروج مسألة خارج عن عهدة الروایات و کذلک الإخبار بان کل من سیخرج سینکسر علی نحو القضیة الحقیقیة العامة الکلیة»

ایشان می فرماید: اولا این روایات، عدم جواز خروج درهمه زمانهای قبل از ظهور را ثابت نمی کند. و ثانیا: این روایات، شکست تمام قیامهای قبل از ظهور را هم ثابت نمی‌کند. چون این روایات، خارجیه- نه حقیقیه – و نسبت به افراد خاص و در دوران خاص است و شما نمی توانید از این ها، استفاده ی شکست در تمام زمانهای قبل از ظهور نمایید.

وَ آخِرُ دَعْوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين

 

[1]. البته اینجا جای بحث هست که آیا تمام خطب امیرالمومنین جنبه های بلاغی را رعایت کرده یا خطبه های خاصی است که سیدرضی جمع کرده است؟

 

[2]. ولاية الفقيه (للسيد مصطفى الخميني)، ص: 63

[3]. در حديث مرفوعى از امام على بن الحسين عليه السّلام روايت شده كه فرمود: بخدا سوگند هيچ يك از ما، پيش از ظهور حضرت قائم عليه السّلام، خروج نكند جز آنكه حكايتش، حكايت جوجه‏اى خواهد بود كه پيش از درآمدن بالهايش، از ميان آشيانه خود پرواز كند و كودكان آن را بگيرند و با آن بازى كنند (این روایت را در جلسه 26/11/92، بحث قیام ها بیان کردیم.)

[4]. امام باقر فرمود: خروج قائم ما اهل بيت مانند خروج رسول اللَّه است و كسى كه از ما اهل بيت پيش از قيام قائم خروج كند مانند جوجه‏اى است كه به پرواز در آید و از آشيانه خود بيرون افتد و دست خوش بازيچه كودكان شود(این روایت را در جلسه 26/11/92، بحث قیام ها بیان کردیم.)

[5]. فضل كاتب گويد: خدمت امام صادق عليه السّلام بودم كه نامه ابو مسلم خراسانى براى او آمد، حضرت فرمود: نامه تو جواب ندارد از نزد ما بيرون شو، ما شروع كرديم با يك ديگر آهسته سخن گفتن، فرمود: اى فضل چه سخنى آهسته با هم مي گوئيد؟ همانا خداى عز و جل براى شتاب بندگان شتاب نميكند، و براستى كه از جاكندن كوهى از جاى خويش آسانتر است از واژگون كردن حكومتى كه عمرش به آخر نرسيده، سپس فرمود: همانا فلان پسر فلان تا به هفتمين فرزند فلان (يعنى عباس) رسيد (يعنى اينها بخلافت رسند) من عرض كردم: پس چه نشانه‏اى ميان ما و شما است، قربانت گردم؟ فرمود: اى فضل از جاى خود حركت نكن تا سفيانى خروج كند، و چون سفيانى خروج كرد به سوى ما روآوريد و سه بار اين كلام را تكرار كرد- و اين جريان از نشانه‏هاى حتمى (ظهور حضرت قائم) است.( روایت در جلسه 4/12/92 بحث قیام ها بیان شده است)

.

.

.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *