_mg_5168حضرت استاد  نجم‌الدین طبسی از اساتید سطح عالی و خارج حوزه علمیه قم در گفت‌وگویی، واقعه غدیر خم در منابع اهل‌سنت و اقرار علمای معروف سنی مذهب پیرامون این حقیقت همیشه جاوید را به بحث نشسته است. در آستانه عید سعید غدیر، متن این گفت‌وگو  به خوانندگان ارجمند  تقدیم می‌شود. …

.

حضرت استاد نجم‌الدین طبسی از اساتید سطح عالی و خارج حوزه علمیه قم در گفت‌وگویی، واقعه غدیر خم در منابع اهل‌سنت و اقرار علمای معروف سنی مذهب پیرامون این حقیقت همیشه جاوید را به بحث نشسته است. در آستانه عید سعید غدیر، متن این گفت‌وگو خوانندگان ارجمند افق حوزه تقدیم می‌شود.

 

▪ پروژه الهی و پروژه سقیفه

امت اسلامی خودش را در مقابل دو پروژه می‌بیند، یکی «پروژه الهی» که مسئله غدیر و تعیین جانشینی بعد از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است که از طرف خداوند تبیین شد و پروژه دیگر، «پروژه سقیفه» است، یعنی خدا و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم برای بعد از رسالت برنامه‌ای ندارند و چند نفر از اصحاب دور هم می‌نشینند «البته نه همه امت اسلام و نه همه افراد در مدینه، بلکه یک عده خاص» دور هم می‌نشینند و تصمیم می‌گیرند و می‌گویند امت اسلامی تا قیام قیامت باید از تصمیمات سقیفه و رأی آن‌ها تبعیت کنند و فضا را به‌گونه‌ای ایجاد کردند که اگر کسی از ایشان تبعیت نکند به هزاران بر چسب متهم می‌شود و به رافضی و خارجی و امثال آن متهم می‌شوند.

▪ غنای مبانی شیعه و استحکام آن

هرچند منصفین اهل‌سنت در کتب حدیثی و تفسیری و تاریخی به قضیه غدیر پرداخته‌اند، ولی شیعه و دوستان اهل‌بیت علیهم‌السلام لازم نمی‌بینند که برای تقویت مبانی خود از کتب اهل‌سنت استفاده کنند و اگر مطالبی از کتب ایشان می‌آوریم از باب اتمام حجت بر خود آن‌ها است و این به معنی این نیست که ما عقایدمان را از منابع اهل‌سنت می‌گیریم.

▪ آیات غدیر

در کتاب‌های اهل‌سنت شاهد این مطلب هستیم که نویسندگان اهل‌سنت و مفسرین آن‌ها از قدیم‌الایام و از قرن دوم یا سوم به قضیه غدیر پرداخته‌اند، منصفین اهل‌سنت در تفاسیر خود به سه آیه که می‌رسند به قضیه غدیر اشاره می‌کنند.

آیه: «سأل سائل بعذاب واقع»؛ (معارج/1)

من از باب نمونه عرض می‌کنم این آیه را حافظ ابوعبید هروی، متوفی 223ه.ق صاحب کتاب تفسیر الغریب قرآن و ابوبکر نقاش موصلی بغدادی متوفی 351 و ابواسحاق ثعلبی نیشابوری متوفی 427ه.ق و همین‌طور در قرن‌های بعدی تا قرن ششم و هفتم کسانی بوده‌اند که اهل انصاف بوده ضمن بیان آیه، شان نزول آن‌را هم بیان می‌کنند و در تفاسیر خود آورده‌اند که جریان چه بوده است و این سائل چه کسی می‌باشد و عذابی که درخواست کرده چه بوده و برای چه موردی عذاب را درخواست نموده است و برای نمونه به کتاب «الکشف والبیان ثعلبی» م 427ه.ق استشهاد می‌کنم، وی در ذیل آیه اول سوره معارج روایتی را از سفیان‌بن عیینه نقل می‌کند: افرادی از سفیان‌بن عیینه پرسیدند این آیه درباره کیست و بعد وی این ماجرا را نقل می‌کند.

هنگامی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم حضرت علی علیه‌السلام را در روز «غدیر خم» به خلافت منصوب فرمود و درباره او گفت: «من کنت مولاه فعلی مولاه» هر کس من مولی و ولی او هستم، علی مولی و ولی او است، چیزی نگذشت که این مسئله در بلاد و شهرها منتشر شد «حرث‌بن نعمان فهری» خدمت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم آمد و عرض کرد تو به ما دستور دادی تا به یگانگی خدا و این‌که تو فرستاده او هستی دهیم، ما هم شهادت دادیم، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی ما همه این‌ها را پذیرفتیم، اما با این‌ها راضی نشدی، تا این‌که این جوان (اشاره به علی علیه‌السلام است) را به جانشینی خود منصوب کردی، و گفتی: «من کنت مولاه فعلی مولاه»، آیا این سخنی است از ناحیه خودت یا از سوی خدا؟! پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود: «قسم به خدایی که معبودی جز او نیست، این از ناحیه خدا است».

«نعمان» روی بر گرداند در حالی‌که می‌گفت: «اللهم إن کان هذا هوالحق من عندک فأمطر علینا حجارةً من السماء»؛ خداوندا! اگر این سخن حق است، از ناحیه تو، سنگی از آسمان بر ما بباران! این‌جا بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت؛ همین‌جا آیه «سأل سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع» نازل گشت.

این قضیه را آقای ثعلبی در کتابش از سفیان‌بن عیینه نقل می‌کند، سفیان‌بن عیینه یک فرد معمولی نیست اگر مراجعه کنید به سیر اعلام النبلاء، با شخصیت والای او در نزد اهل‌سنت بیشتر آشنا می‌شوید و می‌بینید او را با القابی مانند الامام، الکبیر و مانند آن مخاطب قرار داده‌اند و «امام» در نزد اهل‌سنت کسی است که عدالت بالایی دارد و شخصیت‌هایی مثل ابن‌جریح و ابن‌شعبه از او مطلب نقل می‌کنند و گفته‌اند، گاهی طلبه‌ها به مکه و حج می‌رفتند فقط برای این‌که در درس او شرکت کنند. این شخصیت در مسایل حدیثی و تفسیری به قول خود اهل‌سنت یکه‌تاز است و از «شافعی» نقل شده است که من در حدیث و تفسیر از او بهتر ندیده‌ام و «ابن‌مهدی» عالم دیگر اهل‌بیت علیهم‌السلام گفته است: ابن‌عیینه در معرفت قرآن و تفسیر حدیث از دیگران بالاتر است و او تفسیر آیه «سئل سائل» را در رابطه با جریان غدیر می‌داند و این بیان در کتاب‌های دیگر هم آمده است؛ مثلاً ابوالقاسم حسکانی متوفی 490ه.ق، در کتاب «شواهد التنزیل/2/383 این مطلب را نقل می‌کند، قرطبی متوفی 567 در تفسیر الجامع این مطلب را نقل می‌کند؛ علامه امینی در ج1 ص465 الغدیر بیش از سی مدرک از منابع اهل‌سنت می‌آورد که‌ شأن نزول این آیه درباره فرد منکر غدیر است و تا قرن هشتم و زمان ابن‌تیمیه، احدی منکر ارتباط این آیه با جریان غدیر نشده است.

▪ آیه تبلیغ

این آیه هم مدارک زیادی دارد، جناب طبری کتابی به نام «الولایة فی طرق حدیث الغدیر» دارد و در آن‌جا از «زید‌بن ارقم» قصه را نقل می‌کند و می‌گوید: نزدیک ظهر در غدیر خم بودیم و هوا بسیار گرم بود، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم دستور دادند همه جمع شوند و به همه اعلام کنیم علی وصی و جانشین من است و بدانید خداوند عزوجل او را به عنوان امام، ولی و جانشین معرفی کرده است.

مدارکی دیگر:

ذهبی در تذکرةالحفاظ/3/231 می‌گوید: حدیث «من کنت مولاه، له طرق جیده» و من برای آن یک جلد مستقل نوشته‌ام، باز ذهبی در کتاب سیر اعلام‌النبلا/14/277 می‌گوید: «جمع الطبری طرق حدیث الغدیر فی اربعة اجزاء» طبری طرق حدیث غدیر را در 4 جلد جمع کرده و من بخشی از آن‌را دیده‌ام و کثرت روایات غدیر من را مبهوت کرد، پس جزم کردم بر صحت وقوع این قصه؛ ذهبی هم‌چنین در جلد 8 ص 335 حدیث غدیر را می‌آورد و می‌گوید: «هذا حدیث حسن عال جداً، ومتنه فمتواتر». قصه غدیر متن آن متواتر است، باز همین حرف را اسنی‌المطالب می‌گوید: تواتر عن امیرالمؤمنین ایضا عن النبی، جریان غدیر از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و امیرالمومنین علیه‌السلام رسیده است و خیلی‌ها این حدیث را نقل کرده‌اند و کسی که می‌خواهد آن‌را تضعیف کند فرد بی‌اطلاعی است. آقای یوسف‌بن عبدالله‌بن محمد‌بن عبدالبر متوفی463 در کتاب «الاستیعاب فی معرفةالأصحاب»/2/372 می‌گوید: حدیث مواخاة و روایت خیبر و حدیث غدیر همه صحیح هستند، ابن‌حجر هیتمی می‌گوید: حدیث غدیر صحیح است و جای انکار نیست و عده‌ای این حدیث را نقل کرده‌اند، مانند ترمذی، نسایی، احمد و طرق این حدیث به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم زیاد است و شانزده صحابی آن‌را نقل کرده‌اند. پس در ارتباط این آیه با غدیر جای هیچ شبهه‌ای نیست.

▪ آیه اکمال

«الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الإسلام دیناً» (مائده/3)

این آیه هم مدارک زیادی دارد، مثلاً طبری در کتاب «الولایة فی طرق حدیث الغدیر» این مطلب را نقل می‌کند، ابن‌مردویه م 410 به نقل از ابن‌کثیر و سیوطی در کتاب تفسیرش این مطلب را نقل می‌کند. ابونعیم اصفهانی‌ م 430 در کتابش می‌گوید: پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم مردم را دعوت به ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام نمود و جریان غدیر را نقل می‌کند، خطیب بغدادی م 463، ابوسعید سجستانی م 477 و بسیاری دیگر از علمای اهل‌سنت این جریان را نقل می‌کنند. پس، قصه غدیر و این‌که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در جمع مردم فرمودند: «من کنت مولاه فعلی مولاه» جای هیچ شبهه‌ای ندارد.

برخی اشکال کرده‌اند و گفته‌اند: «مولی» در «من کنت مولاه» به معنی دوستی است و ما در جواب می‌گوییم: اگر همین جمله به زبان خلیفه دوم بیاید، آیا همین حرف را می‌زنند؟! مثلاً در کتاب صحیح مسلم ص 204 باب جهاد قسمت «فیء» آمده است: خلیفه دوم به امیرالمؤمنین و عباس عرض می‌کند: «فلما توفی رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم قال ابوبکر أنا ولیّ رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم »، ابوبکر که فوت کرد خلیفه دوم گفت ابوبکر گفته است: من ولیّ رسول‌الله و ابوبکر هستم، این ولی به چه معناست؟ آیا به معنی دوستی است یا خلافت و جانشینی؟ قطعاً به معنی جانشینی است لذا می‌بینیم اهل‌سنت برخورد دوگانه‌ای دارند، به‌طوری که اگر خلیفه کلمه «ولی» را به کار ببرد، معنی جانشینی از آن برداشت می‌کنند و اگر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بگوید، به معنی «دوستی» می‌گیرند! و باید از ایشان پرسید چرا این‌گونه نظر می‌دهید وتناقض‌گویی می‌کنید؟!

▪ آیا خود امیرالمؤمنین علیه‌السلام و اصحاب به غدیر استناد کرده‌اند؟

امیرالمؤمنین در روز شوری به جریان غدیر استناد کردند (خوارزمی در مناقب ص 313)؛ و نیز در ایام عثمان، حضرت علی علیه‌السلام به جریان غدیر استناد کردند و هم‌چنین در همان روزهای اول خلافت ابوبکر با او محاجه و احتجاج کردند و به قضیه غدیر اشاره نمودند؛ این جریان مفصلاً در «احتجاج» آمده است، در سال 35 هنگامی که آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در رحبه عراق بودند به جریان غدیر استناد کردند، به مناسبتی 25 سال بعداز جریان غدیر، حضرت در کوفه فرمودند: کسی که در قضیه غدیر بوده شهادت بدهد با این‌که 25 سال از آن جریان می‌گذشت، در عین حال 12 نفر شهادت دادند، آن حضرت هم‌چنین در روز جمل به قضیه غدیر احتجاج کردند، در جریانی چند نفر از صحابه که در غدیر بودند و حاضر به شهادت نشدند امثال انس و براء و… مولا امیرالمؤمنین علیه‌السلام ایشان را نفرین کرد و گرفتار نفرین شدند.

در روز صفین حضرت احتجاج به غدیر کردند، زهرای اطهر به غدیر احتجاج کردند: انستم یوم غدیر خم، امام حسن مجتبی و امام حسین علیه‌السلام به جریان غدیر استناد کردند، عبدالله‌بن جعفر در مقابل معاویه احتجاج به جریان غدیر نمود.

اصبغ‌بن نباته می‌گوید: امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه در ایام جنگ صفین نامه‌ای به معاویة‌بن ابی‌سفیان نوشت و به‌دست من داد که به او برسانم. نامبرده گوید: بر معاویه داخل شدم در حالی‌که بر قطعه چرمی نشسته بود و بر دو بالشت سبزی تکیه داده بود، در طرف راست او عمرو‌بن عاص و حوشب و ذوالکلاع و در طرف چپ او برادرش عتبةبن‌ ابی‌سفیان و عبدالله‌بن عامر‌بن کریز و ولید‌بن عقبة و عبدالرحمن‌بن خالد و شرحبیل‌بن سمط و در برابرش، ابوهریره و ابوالدرداء و نعمان‌بن بشیر و ابوامامه با اهلی قرار داشتند، پس‌از آن‌که معاویه نامه آن‌جناب را قرائت کرد، گفت: همانا علی کشندگان عثمان را به ما تسلیم نمی‌کند، اصبغ گوید: به او گفتم ای معاویه، خون عثمان را بهانه مگیر، تو جویای پادشاهی و سلطنت هستی، و اگر در زمان زندگی عثمان، می‌خواستی او را یاری کنی می‌کردی، ولی در کمین فرصت و در انتظار کشته شدن او بودی تا این امر را دستاویز رسیدن به مقصود (پادشاهی) قرار دهی. اصبغ گوید: معاویه از سخنان من در خشم شد و من خواستم خشم او بیشتر شود، لذا رو به ابی‌هریره کردم و به او گفتم، ای یار رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم من تو را سوگند می‌دهم به آن خداوندی که معبودی جز او نیست و دانای آشکار و نهان است و به حق حبیبش مصطفی‌ علیه‌وآله‌السلام که مرا خبر دهی، آیا روز غدیر خم را درک نمودی و حضور داشتی؟ گفت: بلی حاضر بودم، گفتم چه درباره علی علیه‌السلام از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شنیدی؟ گفت: شنیدم می‌فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله.» به او گفتم: بنابراین ای اباهریره، تو با دوست او دشمن شدی و با دشمن او دوست در این موقع ابوهریره نفس بلندی که حاکی از تأسف او بود کشید و گفت: «انا لله و انا الیه راجعون»

▪ چرا امیرالمؤمنین علیه‌السلام با وجود حقانیت شمشیر نکشید؟

این دلیل بر عدم حقانیت نیست، خود پیامبر 13 سال در مکه بود و دست به سلاح نبرد و در آخر هم هجرت کرد هجرت یعنی عقب‌نشینی تاکتیکی و نمی‌توان گفت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هم بر حق نبود بلکه مصلحت جامعه مسلمین قیام مسلحانه را ایجاب نمی‌کرد.

▪ آیا ائمه اربعه اهل‌سنت به واقعه غدیر پرداخته‌اند؟

نقل شده است ابوحنیفه می‌گفت: «لا تقروا لهم به حدیث غدیر خم فیخصموکم» در مناظراتتان با شیعه زیر بار حدیث غدیر نروید؛ چون اگر اعتراف کردید، مغلوب می‌شوید و اصل غدیر را نمی‌تواند کسی منکر شود و حتی سرسخت‌ترین نواصب هم مانند ابن‌تیمیه نتوانستند آن‌را انکار کنند.

▪ وظیفه حوزه و رسانه‌ها در بزرگداشت روز غدیر چیست؟

قضیه غدیر اساس دین است و روشنگر جریان امامت و ولایت‌مداری جامعه مسلمین بعد از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌باشد و جریان غدیر، خود بیانگر مقام رفیع علی علیه‌السلام است و دنیای اسلام باید شخصیت‌های رفیع و عالی مقام خود را بشناسد. در بین آن همه صحابه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم دست علی علیه‌السلام را می‌گیرند و وظیفه ماست که مردم و نسل جدید را با این شخصیت بزرگ آشنا کنیم، تا دیگران را به‌عنوان الگو به امت اسلامی معرفی نکنند. شناخت علی علیه‌السلام، خط علی علیه‌السلام، یعنی شناخت علم و اخلاق و سیاست. بخاری می‌گوید: روش علی مورد رضایت رسول خداست؛ و این جمله را بخاری از خلیفه دوم نقل می‌کند که «مات رسول‌الله و هو راض عن علی» پیامبر دربست کارهای علی را قبول داشت. شناخت علی علیه‌السلام یعنی، شناخت یک الگو و کسی که همه کارهای او مورد رضایت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بود. سانسور کردن چنین شخصیتی ظلم به جامعه و انسانیت است؛ و معرفی او معرفی اسلام مجسم و قرآن ناطق است و جامعه‌ای که می‌خواهد اسلامی باشد، باید اسلامی را دنبال کند که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از آن راضی باشد و آن اسلام، اسلام علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام است و علی علیه‌السلام قرآن ناطق است و باید علی علیه‌السلام را به جهانیان معرفی کنیم؛ تا در واقع بالاترین خدمت را به جامعه کرده باشیم.

▪ حال به مناسبت غدیر آیا از علامه امینی قدس‌سره خاطره‌ای دارید؟

ما در نجف در همسایگی ایشان بودیم و به کتابخانه ایشان هم رفت و آمد داشتیم. علامه امینی قدس‌سره با اثری که نوشته است زنده است. من هرگاه نجف می‌روم، بعد از زیارت مولایم امیرالمؤمنین علیه‌السلام به پاس خدمت و خدماتی که علامه امینی قدس‌سره به ساحت قدس امام علیه‌السلام نمودند، به زیارت قبر ایشان می‌روم و قبر شریف ایشان را می‌بوسم.

منبع: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه صنعتی اصفهان

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *